بندرعباس-ایرنا-«دریای پارس»اولین کتاب از مجموعه «سفر در ایران» به قلم منوچهر طیاب، نویسنده و مستندساز ایرانی است.

این کتاب ۲۱۷ صفحه‌ای با شمارگان دو هزار و ۲۰۰ نسخه توسط انتشارات کتاب خورشید در سال ۹۱ به چاپ سوم رسید که در خصوص سفر به خلیج فارس، شهرها و جزیره‌های اطراف آن نوشته شده است.

سفرنامه «دریای پارس» شامل، یادداشت‌های ۷سفر منوچهر طیاب به جنوب ایران است که با ارائه نقشه های راه و عکس هایی گویا جاذبه های این منطقه ها را به تصویر کشیده و خواننده را با خود همراه می‌کند.

وی سفر خود را از رودخانه زاینده رود در اصفهان به سمت جنوب ایران آغاز می کند و در بخش اول و دوم کتاب از منطقه شوش، شوشتر، گندی شاپور، دزفول و اهواز عبور کرده و در سفر به آبادان و خرمشهر مسیری را که ابن بطوطه در سفرنامه خود آورده برای گذر انتخاب می کند.

در قسمت سوم و چهارم، طیاب ماجرای سفر خود به اهواز، خرمشهر، هندیجان، مهروبان، بندر دیلم، گناوه، خورموج و دلوار را روایت و از رییس علی دلواری یاد می کند.همچنین مراسم های عزاداری بوشهر را به تصویر می کشد.

در بخش پنجم کتاب، وی سفرش را از صید مروارید غلتان و نفت خام در جزیره خارگ آغاز و از بندر لاور، دیر، بردستان و سیراف عبور کرده و به بندرکنگان و عسلویه می رود. شبی را بر پهنه دریا در بستانو سپری می کند و پس از آن به مغدان، بندر نخیلو، بندر چارک و کیش رفته و جاذبه های این منطقه ها را روایت می کند.

بخش ششم، یادداشت هایی درباره سفر به فیروزآباد در فارس است. وی در ادامه از لار، بندرلنگه و بندرکنگ (عروس بندرهای جنوب) می نویسد. از راه دریا به بندرعباس می رسد و بعد از آن در سفر به قشم در مورد این جزیره و بندرهای آن شامل لافت، باسعیدو، سلخ، دیرستان خاطراتی را بیان می کند. مسیر بعدی این مستندساز جزیره هرمز و لارک است و از آن جا به میناب و بندر تیاب رفته و از هفت دژ هرموز کهنه می نویسد.

قسمت بعدی کتاب با عنوان عوارض سفر، درباره نامه‌ای به داریوش و جواب نامه بهرام است و در بخش آخر هم، داستان سفر به بندر کوهستک، جاسک، کنارک، تیس و چابهار را می‌خوانیم که بعد از آن نویسنده از پسابندر و تنگه هرمز گذر کرده و سفر خود را به پایان می‌رساند.

قسمت‌هایی از کتاب

صیادان موتورها را خاموش می کنند و در فاصله های معین از یکدیگر لنگر می اندازند تا زمان پهن کردن تورها برسد. به هر طرف که نگاه می کنی آب است و آب، موج است و موج و لنج‌ها که بر امواج دریا بالا و پایین و کج و راست می شوند.

مه رقیقی سطح دریا را پوشانده و این بار من هستم که خود را جمع و جور می کنم، زانوهایم را در بغل می گیرم، به دیواره چوبی لنج تکیه می دهم چرت می‌زنم.

صدایی نمی آید جز صدای بی‌سیم و جملاتی که ناخدای ما با مرکز رد و بدل می‌کند.

هوا روشن نشده، صیادان برای به آب انداختن تورهایشان که گاه دویست متری طول دارد به جنب و جوش می افتند، با همان چابکی و حرکاتی موزون و سردادن نی مه که هنگام سپردن تورها به دریا و بالا کشیدن آن ها زمزمه می کنند و این « دیگر با خدا و دریاست تا روزی چقدر باشد.»

در بخش دیگری از این کتاب آمده است: وارد بندرعباس که می‌شوی، باورت نمی‌شود این بندر پر هیاهو با لنگرگاه و اسکله‌های مجهز، خیابان‌های پر تردد و بازار و بازارچه‌های پر از جنس و بار و بولوار پهنی که به موازات ساحل دریا احداث کرده اند، همان قریه‌های سورو و گمبرون چهارصد سال پیش باشد که در دوران تسلط پرتغالی‌ها بر خلیج‌فارس محل انبار و لنگرگاه کشتی‌های آنان بود.

این بندر که پس از شکست پرتغالی‌ها و تخریب شهر هرمز در ساحل جنوبی خاک ایران احداث شد و به نام شاه عباس صفوی بندرعباس نام گرفت، بعدها صحنه رقابت سیاسی، تجاری انگلیسی‌ها و هلندی‌ها و مرکز داد و ستد کشورهای مختلف در خلیج فارس شد، که درباره آن داستان ها شنیده‌ایم.

درباره نویسنده

منوچهر طیاب، متولد سال ۱۳۱۶ در تهران منتقد فیلم، مترجم، نویسنده و کارگردان بوده است که در چهارم شهریورماه سال‌جاری و در سن هشتاد و سه سالگی دار فانی را وداع گفت.

وی دانش آموخته رشته معماری دانشگاه فنی وین و فارغ التحصیل رشته کارگردانی سینما و تلویزیون و طراحی صحنه از دانشکده سینمایی آکادمی دولتی موسیقی و هنرهای نمایشی اتریش بود.

طیاب، مدرس رشته سینما در دانشکده‌های هنرهای دراماتیک و تلویزیون، سرپرست رشته سینماتوگرافی و عکاسی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی در تهران، عضو فرهنگستان هنر و همچنین عضو هیئت داوران سه جشنواره بین‌المللی فیلم و مستند در تهران، لهستان و ایتالیا بوده و جوایزی را دریافت کرده است.