دوستان من! اگر آمدهاید که روحانی شده و به پست و مقام برسید و دنبال بزرگ شدن و به دست آوردن موقعیت و ثروت باشید، بدانید که در دنیا و آخرت ضرر کردهاید، تا دیر نشده است باز گردید، اما اگر آمدهاید که سرباز امام زمان(عج) و خادم اسلام بشوید خوش آمدید، بدانید که خداوند شما را یاری خواهد کرد.
این سخنانی است، منتسب به آیت الله قدوسی از مبارزان پیرو امام خمینی(ره) قبل از انقلاب که تا پیروزی انقلاب اسلامی و چند سال پس از آن در همراهی با انقلاب از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. ۱۲ مرداد ۱۳۰۶ خورشیدی زمانی که هنوز بیش از ۲ سال از روی کار آمدن رضا خان نگذشته بود، در شهر کوچک نهاوند پسری در خانواده ای روحانی متولد شد. وی را که آخرین فرزند خانواده بود، علی نامیدند. پدرش یکی از روحانیون برجسته، صاحب علم و اجتهاد و تقوا بود. دوران خردسالی وی تحت تعلیم پدری عالم و باتقوا و مادری متدین و پرهیزگار سپری شد.
در آن برهه زمانی، درس خواندن در مدارس جدید که با تحول آموزش از شکل سنتی به سبک اروپایی همراه شده بود، برای فرزند یک روحانی معروف کار ساده ای نبود زیرا خانواده های مذهبی ترجیح می دادند که فرزندانشان در همان مکتبخانه های قدیمی تعلیم ببینند تا از انحراف فکری و اخلاقی مصون بمانند. اما شهید قدوسی با شکستن این سنت و روش، وارد این مدارس شده و با پشتکار و زحمت بسیار توانست دروس ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذارده و تا سال سوم دبیرستان پیشروی نماید. (۱)
او در این زمان دچار یک انقلاب فکری شده و تصمیم می گیرد که برای یادگیری دروس اسلامی به قم عزیمت کند. از این رو در ۱۳۲۱ خورشیدی وارد حوزه علمیه شده و مشغول فراگیری دروس اسلامی می شود. ابتدای ورودش به حوزه با سختی و غربت همراه بود. اما هیچ کدام باعث نشد که او از تحصیل علوم دینی و رشد علمی باز بماند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد به دروس خود در حوزه ادامه داد. درس خارج را نزد آیت الله بروجردی و امام خمینی (ره) و دروس فلسفه را نزد علامه طباطبایی فرا گرفته و از جمله شاگردان اصول فلسفه و روش رئالیسم ایشان بود. بعد از سال ها بهره گیری و تلمذ نزد علامه طباطبایی مورد توجه ایشان واقع شده و استادش او را به دامادی می پذیرد. (۲)
آیت الله قدوسی و تشکیل نخستین هسته مبارزه علیه رژیم طاغوت
آیت الله علی قدوسی به خوبی با اندیشه های سیاسی امام خمینی(ره) آشنا بود و از اصلی ترین همراهان ایشان در مبارزات ضد رژیم طاغوت بود. با پیش آمدن مساله کاپیتولاسیون در چهارم آبان ۱۳۴۳ خورشیدی و سخنرانی کوبنده امام خمینی(ره) در اعتراض به این موضوع که به دستگیری ایشان در ۱۳ آبان و تبعید به ترکیه منجر شد، جامعه مدرسین با اعتراض شدید به انتشار اعلامیه ها و نشریات مخفی اقدام کرد. اما به علت شدت اختناق و فشار وارده از طرف رژیم استبداد، شاگردان دلسوخته امام از جمله علی قدوسی را بر آن داشت که کیفیت مبارزه را متناسب با وضع پراختناق تغییر دهند. این امر مقدمه تشکیل یک گروه سازمان یافته و مخفی از مدرسین و اساتید حوزه شد. این تشکیلات مخفی به بهانه بررسی و اصلاح امور حوزه برگزار می شد اما به طراحی مبارزه با رژیم پهلوی می پرداخت. شهید قدوسی از موسسان این تشکل بود از دیگر فعالان این تشکیلات می توان به چهره هایی چون رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای و آیت الله ربانی اشاره کرد. در حدود ۱۳۴۴ خورشیدی این جمعیت به وسیله ساواک شناسایی و تمام روحانیونی که در آن بودند از جمله شهید قدوسی دستگیر و زندانی شدند. (۳)
آیت الله قدوسی و تاسیس مدرسه حقانی
یکی از فصول درخشان زندگی و فعالیت های علمی و فرهنگی آیت الله قدوسی، تاسیس مدرسه حقانی بود که با همیاری جمعی از اساتید، همچون آیت الله جنتی، آیت الله مصباح و شهید آیت الله بهشتی انجام گرفت. تاسیس این مدرسه نه تنها یک حرکت صرفا فرهنگی، علمی و تربیتی نبود، بلکه همان طور که بعدها معلوم شد، یک حرکت سیاسی دقیق و حساب شده ای بود که بعد از قیام ۱۵ خرداد و تبعید امام به وقوع پیوست.
آیتالله «حسین حقانی زنجانی» متولی مدرسه حقانی درباره شکل گیری مدرسه حقانی و همکاری شهید بهشتی و آیت الله قدوسی گفته است: «آقای بهشتی یک برنامه ۱۸ ساله برای آموزش و تربیت طلاب داشت که قرار شد، آن را در دستور کار قرار دهیم. بالطبع برای نظارت بر حسن انجام امور و پیگیری کارها نیاز به یک مدیر بود. برای این کار، افرادی پیشنهاد شدند. تا اینکه آقای بهشتی گفت: مدیر مدرسه علاوه بر ویژگیهای علمی و اخلاقی، باید فردی جدی و قاطع باشد تا بتواند با نظم و دقت، برنامه را اجرا کند و به نظر من آقای قدوسی از این نظر گزینه مناسبی است. آقای بهشتی قرار شد از آقای قدوسی دعوت به همکاری شود. اتفاقاً ایشان از عهده کار هم به خوبی برآمدند.»
شهید قدوسی بدون غرور و با تواضع به دنبال اساتید می رفت و گاهی برای راضی کردن یک استاد، ۱۰ بار به وی رجوع می کرد. حرکت مدرسه حقانی باعث شد، شماری از طلاب و فضلای عالم، متقی و آگاه به زمان تربیت شده و سرمایه ای عظیم برای انقلاب اسلامی شوند. (۴)
آیت الله قدوسی و دادستانی کل کشور
آیت الله قدوسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از اعضای فعال کمیته استقبال بودند و به فرمان امام (ره) ماموریت پیدا کرد تا در دادگاه های انقلاب که در تهران تشکیل می شد، حضور بهم رسانده و متصدی مقام قضاوت گردد. پس از گذشت چند ماه از انقلاب، دادگاه های انقلاب با مشکلات زیادی درگیر بود که این امر مسوولان را واداشت تا برای این وضعیت راه حلی بیابند. نخستین قدم برای این مساله قرار دادن مدیر دلسوز و مقتدر در صدر دادگاه ها بود که طی حکمی از طرف امام (ره)، شهید قدوسی به سمت دادستانی کل کشور منصوب شد.
در آن زمان ریاست قوه قضاییه پس از تصویب قانون اساسی به شورای عالی قضایی سپرده شد. آیت الله قدوسی نیز عضو شورای عالی قضایی بود. او با همفکری شهید بهشتی توانست وضعیت نابسامان قوه قضاییه را سروسامان بخشد. آیت الله قدوسی بر این باور بود که باید تغییرات اساسی در نظام قضایی کشور انجام پذیرد. او می گفت: با تغییرات ظاهری و عوض کردن چند مهره نمی توان دادگاه و قوه قضایی اسلامی ایجاد کرد. قوه قضاییه و دادگستری که از رژیم طاغوت باقی مانده است، سرتاسر آن خراب است، از قوانین قضایی گرفته تا سیستم اداری و بسیاری از افراد آن.
قدوسی برای دادگاه ها و دادسراهای انقلاب قوانین و مقررات ویژه ای تهیه کرد و همواره با مجلس شورای اسلامی در ارتباط بود با سعی او کمیسیون ویژه ای در مجلس برای وضع قوانین اسلامی برای قوه قضاییه، تاسیس شد هر گاه به مشکلی بر می خورد و هیچ راهی برای برطرف کردن آن پیدا نمی کرد، نزد امام خمینی می رفت و از ایشان نظر می خواست. (۵)
آیت الله قدوسی و شهادت
شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ تن از یاران انقلاب در هفتم تیر ۱۳۶۰ خورشیدی، برای آیت الله قدوسی که بیش از ۲۰ سال با او آشنایی داشت، بسیار دردآور بود. قرار بود، آیت الله قدوسی هم در آن جلسه شرکت کند، اما به هر صورت این اتفاق نیفتاد. سرانجام او نیز به آرزوی خود رسید و در صبح شنبه ، ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ خورشیدی، یک هفته پس از شهادت شهیدان رجایی و باهنر با بمبی که منافقین در دادستانی کارگذاشته بودند به شهادت رسید و به یاران خود پیوست.
محمد حسین قدوسی فرزند شهید قدوسی واقعه شهادت شهید قدوسی را اینگونه توصیف می کند: دفتر کار پدرم در طبقه دوم ساختمان دادستانی قرار داشت و طبقه زیرین اتاق ایشان، کتابخانهای با سقف کاذب بود. کارمندی به نام فخار که مسوول دبیرخانه دادستانی کل انقلاب و از نفوذیهای سازمان منافقین بود، بمبی را در سقف کتابخانه، واقع در زیر اتاق پدرم کار گذاشت و ۱۵ دقیقه قبل از انفجار، محل را ترک کرد.
در ساعت هشتوچهل دقیقه صبح روز ۱۴ شهریور۱۳۶۰، بمب منفجر شد. موج انفجار، پدرم را از طبقه دوم به حیاط پشت دادستانی پرتاب کرد. ایشان دچار ضربه مغزی هم شد. آن زمان من در سپاه مشغول فعالیت بودم که شنیدم دفتر دادستانی منفجر شده است. سریعا راه افتادم و وقتی به آنجا رسیدم، فهمیدم ایشان را به بیمارستان ارتش در خیابان ولی عصر(عج) منتقل کردهاند. وقتی بالای سرش رسیدم، بیهوش بود. بعد هم ایشان را به بیمارستان شریعتی منتقل کردند و همان جا پدرم به شهادت رسید. (۶)
منابع:
۱.زندگینامه شهید آیتالله علی قدوسی». تبیان. فروردین ۱۳۸۹.
۲.همان
۳. رجایی نژاد، محمد، یارقدوسیان و بانی نظم نوین حوزه، هفته نامه حریم امام، ۱۳۹۴، شماره ۱۸۳.
۴. «قدوسی» کیست؟ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
۵. «زندگی، اندیشه و اخلاق آیتالله شهید علی قدوسی پرتوهای پرهیزکاری». حوزه. فروردین ۱۳۸۹.
۶.سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیتالله قدوسی».