دانشجویی از هوشنگ مرادی میپرسد چرا آثار خود را در اختیار سینماگران قرار میدهد، پول یا شهرت؟ مرادی از جمع دانشجویان میپرسد: «چند نفرشان قصههای مجید را خواندهاند. از حدود سیصد دانشجو، بیست نفر دستشان را بلند میکنند. میپرسد چند نفر «قصههای مجید» را دیدهاند. همه دستشان را بالا میبرند. او میگوید: «ببینید، دلیلش این است.»
هوشنگ مرادی کرمانی از جمله نویسندگان و ادیبانی است که پیوند خوبی با سینما دارد و توانسته فاصله معنادار ادبیات فارسی با سینمای داستانی را تاحدی جبران کند. مرادی کرمانی درباره بیوگرافی خود می گوید:
من هوشنگ مرادی کرمانی هستم. ۱۶ شهریور ۱۳۲۳ خورشیدی در روستای سیرچ از توابع کرمان، در منتهای سختی و محرومیت و فقر به دنیا آمدم، از ۸ سالگی کار کردهام؛ از همین دوران به خواندن علاقه خاصی داشتم».در خاطرات مرادی کرمانی آمده یک بار در کودکی برای خرید کتاب اقدام به خالی کردن نمک از کامیون میکند، در پایان شب اگر چه با پول زحمت خود کتاب را میخرد اما به دلیل زخمهای به وجود آمده از سختی سنگ های نمک در دستش، برای خواندن کتاب مجبور میشود آن را با زبان ورق بزند. همیشه یاد آوری کودکی او را آزار می دهد، پس نوجوانی اش را در چند کلمه خلاصه می کند «تا ۱۵ سالگی در کرمان بودم و زندگیام بدون پدر و مادر گذشت، زندگی پر از سختی و درد. »
مرادی کرمانی در رشته زبان انگلیسی موفق به اخذ مدرک لیسانس شد. نویسندگی را از ۱۳۳۹ خورشیدی در کرمان و همکاری با رادیو محلی کرمان آغاز کرد و در ۱۳۴۷ خورشیدی با چاپ داستان در مطبوعات فعالیت مطبوعاتی اش را گسترش داد. نخستین داستانش در مجله خوشه منتشر شد که نامش کوچه ما خوشبختها بود. داستانی که حال و هوای طنز آلود داشت. در آثار بعدی خود دردها و رنج های زندگی اش را با رگههایی طنزآمیز به داستان تبدیل می کند. می گوید: «این داستانها، حاصل چنگ زدن و تلاش من در زندگی است؛ یعنی من به زندگی خودم چنگ زدم و آن را به تصویر کشیدم و داستانهایم همه ریشه در زندگی من دارد. زمانی که دیدم، مردم دردهای مرا گوش نمیدهند، سعی کردم، آنها به زبان طنز بگویم» .(۱)
در این گزارش سعی شده به پیوند ادبیات و سینما در آثار هوشنگ مرادی کرمانی پرداخته شود و فقدان به کارگیری ادبیات کلاسیک را در آثار نمایشی بیشتر مورد توجه قرار دهد. به طورکلی تاکنون ۳۸ فیلم تلویزیونی بر اساس داستانهای مرادی کرمانی به تصویر درآمده که در جشنوارههای داخلی و خارجی شرکت کرده است از مهمترین آنهامی توان به این موارد اشاره کرد:
قصههای مجید ( ۱۴ داستان) ۱۱ فیلم تلویزیونی و ۳ فیلم سینمایی، کارگردان کیومرث پوراحمد
صبح روز بعد (فیلم سینمایی) کارگردان: کیومرث پوراحمد
شرم (فیلم سینمایی) کارگردان: کیومرث پوراحمد
نان و شعر (فیلم سینمایی) کارگردان: کیومرث پوراحمد
داستان صنوبر کارگردان: صدیق برمک، محصول افغانستان
خمره (فیلم سینمایی) کارگردان: ابراهیم فروزش؛ بر اساس داستان خمره همچنین انیمیشنی به همین نام به کارگردانی علی احمدی توسط مرکز پویانمایی صبا در ۱۳ قسمت ۱۰ دقیقهای تولید شد.
چکمه (فیلم سینمایی) کارگردا ن: محمد علی طالبی
مهمان مامان(فیلم سینمایی) کارگردان: داریوش مهرجویی
تنور(فیلم سینمایی) کارگردان: محمد علی طالبی
مثل ماه شب چهارده ، ۱۱ قسمت سریال تلویزیونی، یک فیلم سینمایی (کارگردان: محمد علی طالبی)
تکدرختها (فیلم سینمایی) کارگردان: سعید ابراهیمیفر
گوشواره (فیلم سینمایی) کارگردان: وحید موسویان
مربای شیرین (فیلم سینمایی) کارگردان: مرضیه برومند
کیسه برنج (فیلم سینمایی، محصول مشترک ایران و ژاپن) کارگردان: محمدعلی طالبی
مشت بر پوست یا موشو (فیلم سینمایی) کارگردانان: محسن محسنی نسب و سیدمحمدرضا عالی پیام.
در توضیح این سیاهه باید افزود که شاید هوشنگ مرادی کرمانی تنها نویسندهٔ ایرانی باشد که آثار اقتباسشده از داستانهایش بیشتر بهخاطر جنبههایی متفاوت، آثاری قابل تأمل و شاخص از کار درآمدهاند. مجموعهٔ فیلمهای تلویزیونی قصههای مجید که نخستین این آثار است، به یکی از پرتماشاگرترین مجموعههای بعد از انقلاب تبدیل شد. پس از آن کارگردان این مجموعه، «کیومرث پوراحمد»، داستانهایی دیگر از مجموعهٔ قصههای مجید را این بار در سینما به تصویر درآورد. صبح روز بعد که بهدلیل ساختار طنزآلود و افشاگرانهاش دربارهٔ آموزش و پرورش سنتی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، شرم که بهخاطر ساختار پیچیده و ذهنی و ارزشهای فرهنگی و هنریاش هرچند مورد توجه مخاطب عام قرار نگرفت، اما منتقدان و کارشناسان سینمایی را خوش آمد و نان و شعر که بهدلیل بعضی ملاحظات درونی و بیرونی مربوط به فیلم (مانند بزرگ شدن بازیگر نقش اول قصههای مجید (مهدی باقربیگی) و عدم دوخته شدن دوبارهٔ نقش مجید به شمایل جدیدش یا اغتشاش داستانی به علت درهمآمیزی چند داستان از مجموعهٔ داستانهای قصههای مجید در این فیلم نه مخاطب عام را راضی کرد و نه خاص را.
خمره، دومین ساختهٔ «ابراهیم فروزش» و بر اساس داستانی از مرادی کرمانی از دیگر آثار ارزشمندی است که در ۱۳۶۹ خورشیدی ساخته شد و در طول ۲ سال شرکت در جشنوارهها و مجامع بینالمللی رکورددار شد.
«محمدعلی طالبی» که در دههٔ ۱۳۷۰ خورشیدی با گرایش مضامین اجتماعی و بیان سرنوشت کودکان و نوجوانان ایرانی که در کلانشهر تهران، زندگی توأم با حسرتی را میگذرانند، توانست نام خود را در کنار سینماگران نوجوان ایرانی ثبت کند، سه فیلم چکمه، تیک تاک و کیسه برنج را بر پایه داستانهایی از مرادی کرمانی ساخت که با توجه به ساختار واقعگرایانهشان، توجه مجامع بینالمللی را به طرف این فیلمساز جلب کردند، تا آن حد که فیلم کیسهٔ برنج با سرمایهٔ مشترک ایران و ژاپن ساخته شد. طالبی به تازگی فیلم مثل ماه شب چهارده را بر اساس داستانهایی با همین نامها از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته و همچنین یک مجموعهٔ تلویزیونی ۱۱ قسمتی از روی ماه شب چهارده اقتباس کردهاست که این آثار هنوز به نمایش درنیامدهاند. (۲)
در فیلم سینمایی تنور ساخته فرهنگ خاتمی این بار قهرمان داستان دخترکی ۹ ساله است که در خانه تنها مانده و برای پدر خود میخواهد نان بپزد. او که نمیداند، چگونه باید نان بپزد، پیش ماه بی بی رفته و از او میخواهد دربارهٔ نان پختن به او انشا بگوید. این فیلم اقتباسی بر اساس کتاب تنور نوشته هوشنگ مرادی کرمانی در ۱۳۷۵ خورشیدی در روستایی در جنوب شهر کرمان تهیه شد. این اثر در سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان فیلم منتخب هیات داوران و دیپلم افتخار جشنواره را از آن خود ساخت.
اما اقتباس «داریوش مهرجویی» از «مهمان مامان» در ۱۳۸۹ خورشیدی، فصل تازهای را در روند اقتباسهای سینمایی از روی آثار مرادی کرمانی گشود، این فیلم گرچه متعلق به سینمای کودک نبود، اما به وضوح در نمایش شخصیتهای فقیر معصومش، فضای خاص توأمان کودکانه، تلخ و طنزآمیز آثار کرمانی را بازتاب میداد. خود مرادی کرمانی گفتهاست که سرسختی پیرمرد در رمان «پیرمرد و دریا! همینگوی و لایههای درونیاش برای او این را تداعی میکند که پیرمرد، یک «مجید» آمریکایی است و از این جمله میتوان چنین نتیجه گرفت که در داستانهای وی نوعی روح کودکانه حضور دارند، هرچند در بعضی از آنها-دستکم-شخصیتهای محوری کودک نباشند» .(۳)
«مربای شیرین» (مرضیه برومند) تنها اثر اقتباششده از روی داستانهای مرادی کرمانی است که مطلقاً فاقد جنبههای عامپسند و همچنین خاصپسند است. فیلم با دستمایه قراردادن داستانی واقعگرایانه از مرادی کرمانی بهعنوان ویژگی ثابت آثار او فضا را به طرف موزیکال و فانتزی کودکانه بردهاست و این تناقص اساسی باعث شده که به اثری کممایه تبدیل شود.
آخرین آثار سینمایی به نمایش درآمده از روی داستانهای مرادی کرمانی، «تکدرختها» (سعید ابراهیمیفر) و «گوشواره» (وحید موسویان) هستند که هریک با آمیزش با جهانبینی خاص فیلمسازان خود رنگوبویی متفاوت به خود گرفتهاند، اما همچنان میتوان ردپای آن کودکانگی تلخ طنزآمیز را در شخصیت شاعر کرمانی فیلم تکدرختها بازیافت که شعرهای نهچندان قاعدهمند اما با ارزشش درنظر انجمن شاعران کرمان، برای خود شاعر سالخورده چون جواهری بیبهاست چراکه روایتگر دوران کودکی فرزندانش بوده و همچون آینهای در مقابل کودکصفتی بیبغض و کینه اما پردرد خودش قرار میگیرند.
منابع:
۱.زندگینامه: هوشنگ مرادی کرمانی - همشهریآنلاین
۲.نگاهی به زندگی و آثار هوشنگ مرادی کرمانی: نویسنده ای برای کودکان و برای سینما - مجله نقد سینما - آذر ۱۳۸۶
۳.همان