تهران- ایرنا- در روزهایی که ستاره‌های فوتبال ایران در خارج از کشور هستند یا در آستانه بازنشستگی قرار دارند، بازیکنان معمولی در قامت ستاره وارد گود شده‌اند و گربه‌رقصانی می‌کنند.

به گزارش ایرنا، حالا ۱۰ روزی می‌شود که فصل نقل و انتقالات فوتبال ایران به طور رسمی آغاز شده و با توجه به شرایط خاصی که کرونا به وجود آورده، خیلی زود تیم‌های بزرگ فعالیت خود را آغاز کرده‌اند چون زمان زیادی برای بستن تیمشان ندارند. همین مساله حواشی بسیار زیادی در باره ی تیم‌های بزرگ بخصوص سرخابی‌های پایتخت به وجود آورده است. از طرفی قانون منع ورود بازیکنان و مربیان خارجی باعث شده تا بعضی از بازیکنان وطنی از شرایط به وجود آمده سوء استفاده و مبالغ هنگفتی را طلب کنند؛ مبالغی که شمردن صفرهای آن ها زمان‌بر و گیج‌کننده است و از همه مهم تر این که آن بازیکنان در اصل شایسته ی دریافت چنین پول‌هایی نیستند؛ آن هم در این شرایط خاص اقتصادی.

پرسپولیس پنج بازیکن را به خدمت گرفته است. وقتی به اسامی نگاهی می‌اندازیم می‌بینیم که در میان این افراد ستاره‌ای وجود ندارد؛ نامی که بتواند تیم را از مخمصه نجات دهد و تفاوت‌ها را رقم بزند. بازیکنانی معمولی  یا در بهترین شرایط به نسبت باکیفیتی هستند که حالا پیراهن قهرمان چهار دوره ی اخیر لیگ را بر تن کرده‌اند. در استقلال شایعاتی مبنی بر مذاکره این تیم با چند بازیکن شنیده می‌شود. در آن سو نیز بازیکنان مطرح شده در حد و اندازه‌های پوشیدن پیراهن تیمی چون استقلال نیستند اما باز هم شرط و شروطی را وضع کرده‌اند. سپاهان برای این که نتایج بد گذشته را جبران کند با اتکا به اوضاع مالی خویش در همان روز اول نقل و انتقالات بازار را خراب کرد و پول گزافی را برای هایجک کردن (روی هوا زدن، ربودن) اسماعیلی‌فر پرداخت نمود که باعث شد به کلی قیمت بازیکنان بالا برود و مسیر نقل و انتقالات عوض شود.

دیگر سوی ماجرا بازیکنانی هستند که برای ماندن شرایط ویژه‌ای را تعیین کرده‌اند و فقط با مبالغ عجیب حاضر هستند پای مذاکره بنشینند. آنها مطلعند که حضور خارجی‌ها ممنوع است و ستاره خاصی هم در لیگ وجود ندارد پس بهترین زمان ممکن است تا قیمت را بالا ببرند و باشگاه را در منگنه قرار دهند. هوادار هم در این میان، حربه خوبی است تا به وسیله ی او فشار روی باشگاه بیشتر شود. این بازیکنان پیشنهادهایی از تیم‌های درجه چندم خارجی و آسیایی هم به دستشان می‌رسد که با توجه به وضعیت ارز، آنها را وسوسه می‌کند تا در صورت توافق نکردن با باشگاهِ ایرانی سری به آن سوی مرزها بزنند و بعد از مدتی دوباره به آغوش وطن برگردند؛ به هر حال هم فال است و هم تماشا!

فارغ از تمام این مسایل، لیگ برتر ایران قرار است در بیستمین دوره خود کمترین ستاره‌های ممکن را داشته باشد. اندک ستاره‌های موجود هم قصد خروج از کشور و منتقل و جابجا شدن را دارند و همین، زنگ خطر را به صدا درآورده است. جایی که معمولی‌ها و ستاره‌های جعلی باید نبض بازار را در دست بگیرند و گربه رقصانی کنند.

اصل کاری‌ها، آن سوی مرز

از تیم اصلی که به جام جهانی ۲۰۱۸ میلادی رفت و مقابل مغرب (مراکش)، اسپانیا و پرتغال قرار گرفت بیشترشان لژیونر هستند. از تیمی که مقابل مراکش به میدان رفت و سه بازیکنی که به صورت تعویضی وارد زمین شدند تنها چهار نفر در فوتبال ایران حاضرند؛ روزبه چشمی، وحید امیری، مسعود شجاعی و احسان حاج‌صفی. جالب است که احسان نیز در آستانه بازگشت به فوتبال یونان قرار دارد. امیری جزو همان دسته ای بود که سری به خارج زد و خیلی زود از ترکیه به ایران برگشت. شجاعی ۳۶ ساله شده و دیگر مشتری خاصی ندارد و تنها روزبه چشمی است که از لحاظ سن و سال اوضاع مناسبی دارد و البته سینوسی بودن وضعیتش در چند سال اخیر باعث شده تا نتوان با اطمینان او را ستاره اطلاق کرد. ستاره‌های اصلی فوتبال ایران در کشورهای انگلیس، فرانسه، پرتغال، بلژیک و قطر حضور دارند و قرار نیست فعلا به فوتبال ایران برگردند مگر این که سنشان به حدی بالا برود که در کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس و کشورهای درجه چند اروپایی نیز مشتری خاصی نداشته باشند.

چند ستاره محدود

بیایید باهم ستاره‌های واقعی لیگ برتر فوتبال کشورمان را بشماریم. مهدی ترابی در لیگ نوزدهم یک ستاره تمام عیار بود اما حالا با قطری‌ها توافق کرده و دیگر در لیگ برتر نیست. علی کریمی در استقلال خوش درخشید و در حد یک ستاره واقعی بود اما او هم پیشنهادهای قطری و ترکیه ای دارد و تا ترانسفر شدن مجدد تنها یک گام فاصله دارد. این ۲ بازیکن با توجه به نمایش خوبشان در لیگ نوزدهم طلب پولی نجومی کردند و بعد از این که ناتوانی باشگاه را دیدند تصمیم گرفتند تا به جایی بروند که شاید آینده چندان روشنی نیز برایشان در پیش نباشد.

سرعتمان را بیشتر می‌کنیم و فقط به ذکر اسامی اکتفا می‌کنیم. مهدی قایدی، رضا اسدی، علی علیپور، محمد محبی، شجاع خلیل‌زاده، احمدنوراللهی، پیام نیازمند، محمدرشید مظاهری، وریا غفوری و .... همین. نام دیگری پیدا نخواهید کرد. توجه کنید که درباره "ستاره" حرف می‌زنیم. یعنی کسی که بتواند به تنهایی نتیجه را تغییر دهد و هنرش تنها پنالتی‌زدن نباشد. از بین همین نفرات هم چند نفر یا به سی سالگی رسیده ‌اند و یا در شرفش هستند و این یعنی رسیدن به سراشیبی. برخی دیگر هم هنوز با اکراه و ارفاق می‌توان صف ستاره را خرجشان کرد چرا که در این سال‌ها در تیمی یکدست بوده‌اند و اینقدر صاحب موقعیت شده‌اند که ناخوداگاه نامشان جزو خوب‌ها در رفته است.

ستاره‌های کهنسال

افرادی مانند مسعود شجاعی، مهدی کیانی، اشکان دژاگه، مهدی رحمتی، سید جلال حسینی، قاسم حدادی‌فر و ... که وزنه‌ای به حساب می‌آیند از لحاظ سن و سال دیگر در جایگاهی نیستند که بتوان آنها را ستاره نامید. این نفرات کم کم از ترکیب اصلی نیز خارج شده و خواهند شد و نمی‌توانند مانند گذشته ستاره ی تیمشان باشند و بار خاصی را به دوش بکشند. آنها را باید ستاره‌های سابق یا ستاره‌های کهنسال فوتبال کشورمان بنامیم.

ستاره‌های جعلی

اما رسیدیم به اصل ماجرا. بازیکنانی که در غیاب ستاره‌های اصلی و به پایان نزدیک شدن ستاره‌های کهنسال بازار را به دست گرفته‌اند. پیشنهادهای میلیاری‌شان به ۱۱ رقم رسیده است و برخی از آنها طلب دلار می‌کنند. تعداد گل‌هایشان هنوز ۲رقمی نشده اما پیش قرارداد میلیاردی می‌خواهند. پنالتی‌هایشان به آسمان رفته اما حالا با یک پیشنهاد غیررسمی هوایی شده‌اند. چیپ‌های خنده‌دارشان هنوز از یادها نرفته اما حالا جلسه پشت جلسه می‌گذارند تا قیمت را بالا ببرند و هوادار را به جان باشگاه بیندازند. این روزها دور، دورِ این ستاره‌های پوشالی و جعلی است؛ معمولی‌هایی که میدان را خالی از ستاره دیده‌اند و میدان‌داری می‌کنند. لیگی که دیگر بازیکنی در حد و اندازه بمب ندارد و شاه ماهی که هیچ، ماهیِ سالم هم در آن کم پیدا می‌شود اما همین ماهی‌ها پول خاویار را طلب می‌کنند؛ آن هم در روزهایی که گرسنگی شایع شده است.

برچسب‌ها