سعید اسلامی بیدگلی عضو شورای عالی بورس، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: تجربه جهانی نیز نشان میدهد که در ریزشهای بازار سرمایه کسانی که دیرتر وارد شدهاند، هم در معرض بحران اقتصادی قرار دارند و هم در تیررس آسیبهای اجتماعی.
البته هیجان در ذات بازار سرمایه است و همانطور که ملاحظه کردیم در برخی از روزهای سالجاری حتی بیش از ۳ هزار میلیارد تومان پول وارد این بازار شد و به همین ترتیب شاخص کل سوار بر این هیجانات از مرز ۲ میلیون واحد نیز عبور کرد و با توجه به بازدههای غیرمعمول این مدت باید انتظار فروریزشها را نیز میداشتیم. چراکه با اوجگیری هشدارها، ترسها، اخبار و حتی رفتارهای دولت بیم آن بود که برخی از سهامداران که سود کافی کردهاند، شروع به خروج از بازار کنند و هر اصلاحی در بازار بخشی از سهامداران را دست به ماشه میکرد. لذا بهدنبال این رفتارهای غیر بنیادی، بازار سهام بویژه در دو هفته اخیر در تعادل نبود و تشکیل صفها در بازار شرایط را سختتر کرد. به طور کل، رفتارهای هیجانی چه در روزهای منفی و چه در روزهای مثبت مخرب است. هرچند که در روزهای منفی نگرانیها بیشتر میشود. اما یکی از سازوکارهایی که میتواند از تشدید رفتارهای هیجانی و غیر بنیادی در بازار بورس اوراق بهادار جلوگیری کند، حضور بازارگردان هاست.
هفته گذشته در جلساتی که مسئولان سازمان بورس اوراق بهادار با بیش از ۵۰ مدیر ارشد حقوقی و صاحبنظران این حوزه برگزار کردند، لزوم توجه به این موضوع بیش از پیش نمایان شد. اگرچه در زمینه حضور بازارگردانها پیش از این نیز دستورالعملها و قواعدی در بازار سهام ایجاد شده بود، اما فعال شدن این بخش و بازنگری در برخی از دستورالعملها و میزان سرمایه و نحوه عملکرد شرکتهای بازارگردان میتواند به بهبود شرایط کمک کند. در این زمینه باید روی نزدیک شدن وضعیت شرکتهای بازارگردان به استانداردهای بینالمللی از نظر سرمایه و ذخایر مالی بیشتر کار شود، تا این شرکتها قواره مناسبی برای بازارگردانی و حضور در معاملات داشته باشند. هرچند که برخی از آنها تجربههای موفقی نیز در بورس دارند اما قواعد معاملاتی باید بهبود یابد.
در مجموع کل کاری که یک شرکت بازارگردان انجام میدهد، این است که یک سهم در قیمت ذاتی خود به تعادل برسد؛ اما این در تئوری است و در عمل بویژه در کشور این کار چندان ساده نیست. با این حال نمود خارجی عملکرد بازارگردانها را میتوان در نقدشوندگی یک سهم ملاحظه کرد که با سرمایه این شرکتها بساط صفها چه در بخش عرضه و چه در بخش تقاضا جمع میشود و این مسأله نیاز به توانمندی مالی بازارگردان دارد. البته در روزهای اخیر شنیده شد که برخی از سهامداران عمده نیز قرار است که در نقش بازارگردانها در بازار فعالیت کنند تا اندکی از التهاب پیش آمده کاسته شود. اما در دنیا این شرکتهای دارای تخصص و دانش فنی هستند که امر بازارگردانی را به عهده میگیرند و یک نهاد مالی بزرگ که تخصص فنی بازارسازی را دارد، با سرمایه و دانش خود به بازارگردانی میپردازد و از این محل سود قابل توجهی نیز کسب میکند. از این نظر شاید لازم باشد که در ایران نیز شرکتها و نهادهای مالی دارای تخصص و دانش فنی لازم وارد معاملات شوند و ضمن کسب سود، هیجانات را کنترل کنند تا از نظر اقتصادی و اجتماعی به سهامداران آسیبی وارد نشود.
حتی میتوان بر مبنای قواعد، مقررات و دستورالعملهای موجود و در برخی از بخشها بازنگری و گسترش این قواعد پیش رفت تا به مرور شاهد رفتار حرفهای و تخصصیتر بازارگردانان در بازار سهام کشور باشیم. در این مسیر اگر بدرستی گام برداشته شود، حتی میتوان دامنه نوسان را برای برخی از نمادها باز کرد. در تجربه جهانی، سهمها بدون بازارگردان پذیرش نمیشوند و نمادهایی که بازارگردان ندارند، یا آنکه در تابلویی جداگانه معامله میشوند که نشان دهنده ریسک بالاتر آنهاست. در کشور ما نیز باید نهادهای تخصصی بزرگ که توان تأمین مالی بالایی دارند، در بطن خود دپارتمانهای تخصصی تشکیل دهند و وارد بازار شوند. این فرآیند اکنون سرعت گرفته و امیدواریم که با یک فرآیند تخصصی به مرور شاهد متعادل شدن وضعیت بازار سهام باشیم.