جریان فکری ضد استبداد پس از فراز و نشیب های فراوان در سال های پس از مشروطه به ویژه دوره رضاخان و پس از شهریور ۱۳۲۰خورشیدی با تجهیز خود به اندیشه و زبان تازه توانست برای ورود به صحنه مبارزات سیاسی و مباحث فکری آماده شده و با دگرگون ساختن گفتمان سنتی تا سر حد یک جنبش فعال سیاسی و اعتراض آمیز و یک نهضت پویا و پرتوان فکری، خود را نشان دهد.
رهبری امام خمینی(ره) و مبارزات بی بدیلش در آغاز دهه ۱۳۴۰ و قیام پانزده خرداد، اسلام سیاسی را در سطحی گسترده رویاروی رژیم قرار داد. تلاش های فکری و سیاسی امام(ره) به عنوان رهبر نهضت با توجه به گستره وسیع هواداران اسلام انقلابی در روشنفکری دینی، سرانجام در میان مجموعه مخالفان سیاسی رژیم، جایگاه استوار و خدشه ناپذیر آن را تثبیت کرد و به عنوان خمیر مایه فکری انقلاب توانست همه جریان های موجود را با خود همراه ساخته یا به حاشیه براند. این ایدئولوژی پر توان و تازه نفس مذهبی که از پشتوانه سیاسی و تاریخی قدرتمندی برخوردار بود، همه نحله های متنوع دینی سیاسی و فکری را تحت رهبری امام خمینی گرد آورد و انقلاب شکوهمند اسلامی ۱۳۵۷ را رقم زد.(۱)
زمینه های شکل گیری رویداد ۱۷ شهریور
در پی سیاست سرکوب خونین رژیم در اواخر بهار تا اواسط تابستان ۱۳۵۷ خورشیدی از شدت و گستره اعتراضات و فعالیت های مخالفان تا حد زیادی کاسته شد و در تیر همان سال اوضاع کشور کاملا رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی، مفسران سیاسی و کارشناسان رژیم به این جمع بندی دست یافتند که محمدرضا پهلوی پس از یک رشته درگیری با شورشیان و سرکوب مخالفان از دی ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۵۷، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملاً بر اوضاع مسلط شده است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی کند. با آغاز رمضان، قیام ملت چهره ای تازه یافت و عمق و وسعت بیشتری گرفت.
امام (ره) که از نجف هدایت مبارزات را در دست داشت، نیک می دانست که فصل عمل فرا رسیده است. او فعالیت های خود را به گونه ای مضاعف توسعه بخشید. افزون بر سخنرانی های متعدد که به صورت نوار در سراسر کشور توزیع می شد، کوشید تا حلقه های پیوند و ارتباط با مراکز مذهبی و هواداران پر شور خویش را در داخل و خارج از کشور گسترش دهد. زیرا نیروهای مخالف رژیم اعم از مذهبی و غیرمذهبی اکنون در حال سازمان یافتن بودند. روشنفکران با نوشتن و تکثیر اعلامیه های گوناگون فعالیت های پنهانی گسترده ای در میان مردم آغاز کردند. ناآرامی های اصفهان در این ماه، رژیم را واداشت تا برای حفاظت از جان صدها کارشناس آمریکایی و انگلیسی که در تأسیسات آن شهر فعالیت می کردند در اصفهان و نجف آباد حکومت نظامی اعلام کند تا مبادا حوادث قم و تبریز تکرار شود.(۲)
نخست وزیری شریف امامی و بروز واقعه ۱۷ شهریور
افزایش نارضایتی های مردمی، گسترش بحران و تنش داخلی که بی وقفه از آغاز ماه رمضان در سراسر کشور خود را نمایانده و پس از آتش سوزی سینما آبادان شدت یافته بود، بار دیگر محمدرضا پهلوی و نخبگان رژیم را هراسان ساخت و به بازنگری در سیاست های موجود واداشت تا با ساز و کاری جدید آرامش را به کشور بازگردانند. زیرا مخالفت ها با رژیم، اکنون از حد اعتراضات موردی درگذشته و خواستار سرنگونی نظام شاهنشاهی شده بودند. بنابراین محمدرضا پهلوی و مشاوران نزدیکش تصمیم گرفتند تا با استعفای آموزگار و یک رشته اقدامات و اصلاحات دموکراتیک، پشتیبانی ملی را که اینک تصور می شد در حال از دست رفتن است، برای رژیم فراهم آورند. از همین رو نخست وزیر جدید جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» در پنجم شهریور ۱۳۵۷ بر کرسی صدارت تکیه زد.(۳)
در ۱۶ شهریور، بزرگ ترین راهپیمایی کشور شکل گرفت که گفته می شد در تهران نزدیک به یک میلیون تن فعالانه در آن شرکت جسته اند. در این تظاهرات، مانند راهپیمایی روز عید فطر، زنان مشارکت گسترده ای داشتند و در همین روز شعار معروف «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که عصاره خواست های ملت بود، سر داده شد. این رویدادها زنگ خطر سقوط دولت را به صدا درآورد. رژیم کوشید تا این آرمان را در نطفه خفه کند. چرا که تظاهرکنندگان اکنون پا از حد فراتر نهاده و از نظام مطلوب سخن می گفتند. اتحاد در میان جناح های مبارز و مخالف رژیم و فروریختن مرزها و فاصله ها در یک تظاهرات میلیونی، پی بردن به تأثیر شگرف مذهب و توان بالقوه نیروهای مذهبی، اسلام را به عنوان ملاک اصلی انقلاب درآورد و باعث ایجاد خیزشی عظیم تحت زعامت اسلام شناس آگاه و انقلاب گر بزرگ زمان امام خمینی شد. درست از همان زمان ما شاهد تحلیل ها و تفسیرهای متفاوتی از رسانه های غربی هستیم و آن پی بردن به ماهیت اسلامی نهضت و پرهیز از دل مشغولی های بیش از حد به گروه های چپ و راست در داخل و خارج از کشور بود.(۴)
به دلیل گستردگی و عظمت تظاهرات ۱۶ شهریور، ارتش با وجود حضور در خیابان ها نمی توانست به خشونت یا خونریزی متوسل شود. تظاهر کنندگان که در پایان مراسم در میدان آزادی گرد آمدند، نام این میدان را از «شهیاد» به آزادی تغییر دادند. آیت الله بهشتی در پایان سخنرانی خود اعلام داشت که جامعه روحانیت فردا برنامه نخواهد داشت. اما از آنجا که صدای او به دلیل فقدان امکانات به همه حاضران نمی رسید. بخش مهمی از تظاهرکنندگان وعده کردند که فردای آن روز یعنی ۱۷ شهریور به عنوان مبدأ تظاهرات در میدان ژاله تجمع کرده تا پس از سخنرانی آیت الله نوری دست به راهپیمایی بزنند.
انقلابیون هرگونه عقب نشینی را فرصت به رژیم می دانستند تا مواضع از دست رفته را دوباره تسخیر کند و موانع بیشماری در راه پیروزی نهضت پدید آورد.
به هر تقدیر محمدرضا پهلوی و سران رژیم که از روند تحولات کشور سخت وحشت زده و بیمناک به نظر می رسیدند، برای مقابله با بحران و ناآرامی های رو به گسترش بلافاصله در پایان ۱۶ شهریور موضوع را در دستور کار شورای امنیت ملی قرار دادند. در این گزارش ها آمده بود؛ راهپیمایی و ناآرامی های تهران پس از عید فطر همچنان ادامه یافته است و مطابق گزارش ها و اطلاعات واصله قرار است، فردا جمعه ۱۷ شهریور آشوب و اغتشاش گسترده، کشور را فراگیرد. بنابراین برای جلوگیری از آن لازم است در پایتخت حکومت نظامی اعلام شود. رژیم سرانجام تصمیم گرفت در تهران و چند شهر بزرگ از صبح ۱۷ شهریور به مدت نامعلومی حکومت نظامی اعلام و به اجرا گذارد. پس از ساعت ها گفت وگو و مذاکره مقرر شد که از ۱۷ شهریور در تهران و ۱۱شهر کشور از جمله قم، تبریز، اصفهان، مشهد، شیراز، جهرم، کازرون، قزوین، کرج، اهواز و آبادان حکومت نظامی اعلام و بلافاصله به اجرا گذاشته شود. پس از تصویب این موضوع برخی از وزرا اظهار داشتند، دستکم ۲۴ ساعت به مردم مهلت داده شود تا از جریان حکومت نظامی و تصمیم دولت اطلاع حاصل کنند اما این نظریه با شدت از سوی سران نظامی و امنیتی رد شد.(۵)
سرانجام روز حادثه فرا رسید. جمعیت معترض که از نخستین ساعات صبح دسته دسته در میدان ژاله گرد آمده بودند، از اعلام ناگهانی حکومت نظامی اطلاع نداشتند زیرا رسانه های رژیم به ویژه رادیو، تنها ساعت ۶ صبح این خبر را پخش کرده بودند. هنگامی که تلاش کماندوهای رژیم برای پراکندن جمعیت اجتماع کننده و جلوگیری از راهیابی جمعیت بیشتر به میدان ناکام ماند، خشونت آغاز شد و مردم بی دفاع به رگبار بسته شدند. با شروع درگیری انواع سلاح های آتشین به خدمت گرفته شد. تانک ها، مسلسل ها و بال گردها از زمین و هوا جنگ خونینی علیه قیام کنندگان به راه انداختند. در پی آن صحنه ای به پا شد که به میدان اعدام شباهت داشت. سربازان مسلح، میدان شهدا را از چهار طرف محاصره کرده و با استقرار در پشت بام ها از هر جهت مردم را با صفیر گلوله ها بدرقه می کردند. گوزیچکین، سفیر وقت شوروی در خاطراتش می نویسد: «هدف دولت به هیچ وجه متفرق ساختن تظاهرکنندگان نبود، بلکه می کوشید همه اشخاصی را که در تظاهرات شرکت داشتند، یکجا از میان بردارد.»(۶)
به هر حال جمع کثیری از حاضران در صحنه به شهادت رسیدند، آمار شهدا و مجروحان این حادثه هیچ گاه به طور دقیق شناسایی و مشخص نشد. زیرا اجساد کشته شدگان توسط کامیون های ارتش به نقاط نامعلومی حمل و در گورستان های دسته جمعی دفن شدند.
پیامدهای رویداد ۱۷ شهریور
به دنبال کشتار ۱۷ شهریور، اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد زیرا شیوه های مرسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود. اجرای حکومت نظامی که براساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت و آرامش تلقی می شد، نتیجه عکس بخشید. محمدرضا پهلوی که اکنون در وضعیت بغرنجی قرار گرفته بود در مصاحبه با خبرنگار نیوزویک در تحلیلی از رویدادهای پس از ماه رمضان اظهار داشت: «هفته پیش... در موقعیت دشواری قرار داشتم و سقوط خیلی نزدیک بود... . این حقیقت را باید اعتراف کرد که مردم می توانستند هرچیز را که بخواهند بدست آورند.»(۷)
۱۷ شهریور جدایی و شکاف میان حکومت و ملت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از میان برد. در نتیجه مشی مبارزه مسالمت آمیز در چارچوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سؤال رفت و دگرگون شد. روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فراگیر شد و اضمحلال و انهدام رژیم به شکلی قهر آمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت.
بدین ترتیب واقعه ۱۷ شهریور به اعتبار میانه روها و هواداران اندیشـه اعاده مشروطیت سلطنتی به گونه ای اجتناب ناپذیری آسیب وارد کرد. از این نقطه نظر رویداد ۱۷ شهریور باعث انسجام فکری و اتحاد عملی مخالفان شد و همگان به این نتیجه رسیدند که یک راه برای نجات جامعه ایران باقی مانده است و آن سقوط رژیم و استقرار یک نظام مطلوب است. از همین زمان بتدریج جمع فراوانی از روشنفکران مخالف پهلوی که سال ها در خارج از کشور زندگی می کردند، بدون واهمه از بازداشت به کشور بازگشتند تا سهمی از پیروزی را به خود اختصاص دهند. طبیعتاً شماری از آنان متأثر از ایدئولوژی های سوسیالیستی، لیبرالیستی یا ملی گرایی بودند اما خواست و اراده ملی و مذهبی مبارزان، تحت رهبری امام خمینی سرانجام جمهوری اسلامی را به عنوان یک بدیل خدشه ناپذیر جایگزین دیگر الگوها کرد.
حوادث ۱۷ شهریور و ادامه حکومت نظامی، انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدان ها و چهار راه ها و مراکز مهم شهر از کارآمدی ارتش و توان آن کاست زیرا ارتش اساساً به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از کشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود اما اکنون ارتش می بایست تحت فرمان فرمانداری های نظامی و شورای امنیت استان عمل می کرد که این موضوع سبب می شد تا خواه ناخواه با هیأت دولت و سایر مراکز قدرت در چگونگی و اجرای فرامین حکومت نظامی اختلاف نظر یابد. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با بدنه نیروهای مسلح از نقطه نظر گرایش های سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت، موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان سخت تضعیف می کرد. بدنه ارتش در برابر شعارهای انقلابیون از اقدام به خشونت اجتناب می ورزید و گاه با فرار از پادگان ها دسته به دسته به تظاهرکنندگان می پیوست. در نتیجه، این روند سبب شد تا ارتش هر چه بیشتر با ملت معترض خو بگیرد.(۸)
امام خمینی یک روز پس از ۱۷ شهریور در اعلامیه ای در نجف خطاب به ملت ایران، محمدرضا پهلوی را دستور دهنده اعلان حکومت نظامی و مسوول مستقیم کشتار مردم دانستند و به ارتشیان هشدار دادند تا در کنار ملت قرار گیرند و از همین زمان با تلاش رهبران محلی انقلاب، بسیاری از ارتشیان به ملت پیوستند.
آمریکا و تحولات پس از ۱۷ شهریور
همزمان با بحرانی شدن اوضاع ایران، گفت وگوهای صلح اعراب و اسرائیل با وساطت آمریکا در «کمپ دیوید» جریان یافت. در ۱۹ شهریور، روسای جمهور مصر، رژیم صهیونیستی و آمریکا تلفنی با محمدرضا پهلوی گفت وگو کردند. او در گفت وگو با کارتر حادثه ۱۷ شهریور را یک طرح شیطانی از سوی افرادی دانست که از برنامه ایجاد فضای باز سیاسی کشور بهره مند شده و از آزادی های اعطا شده علیه وی سوءاستفاده کرده اند.
به هر حال، حقیقت این است که تا وقوع حادثه ۱۷ شهریور هنوز هیچ یک از سران کاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت امورخارجه و سازمان سیا بحران ایران را جدی و نگران کننده نمی یافتند. آنان با اظهارنظرهای سطحی و خوشبینانه خود درباره توانایی تردیدناپذیر محمدرضا پهلوی در کنترل اوضاع کشور و خاورمیانه به حمایت خود ادامه می دادند اما ۱۷ شهریور نخستین زنگ خطر را برای زمامداران آمریکا به صدا درآورد. از همین زمان گروهی از سران آمریکا به بررسی دقیق تر و بازنگری کارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند. در پی آن انبوهی از کارشناسان سیاسی، نظامی، اقتصادی و خبری آمریکا به منظور بررسی همه جانبه وضعیت ایران وارد کشور شدند. اظهارنظر ها و رهیافت های متفاوت آنان در پی ناآرامی های فراگیر در سطح کشور، مقدمه پیدایش ۲ طرز تفکر و ۲ خط مشی در ارتباط با ایران از سوی مقامات واشنگتن شد. (۹)
با وقوع حادثه ۱۷ شهریور، امام(ره) شاه را مسوول مستقیم کشتار مردم دانستند و خواستار انهدام رژیم شاهنشاهی شدند. از مهمترین پیامدهای ۱۷ شهریور توسعه اعتصابات به شکلی فراگیر در سراسر کشور بود که ضربه ای مهلک بر پیکره اقتصادی و نیز حیات رژیم وارد آورد. اگر چه تا این زمان اعتصابات به شکلی جسته و گریخته در ایران ادامه داشت اما همه آنها به طور کلی با هدف صنفی و بهبود شرایط کار و دستمزدها صورت می گرفت و به صورت پراکنده، جزئی و موردی بودند. مهمترین ویژگی دور تازه اعتصابات که در اندک زمانی پس از کشتار ۱۷ شهریور آغاز شد، ماهیت کاملاً سیاسی آن بود که با هدف از پا درآوردن رژیم و فلج ساختن آن صورت می پذیرفت.(۱۰)
پی نوشت ها:
۱. غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران: از کودتا تا انقلاب، تهران: رسا، چاپ چهارم
۲. ر.ک: عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، تهران: کتاب طوبی، چاپ نهم
۳. ر.ک: شیخ فضل الله مهدی زاده محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
۴. ر. ک: باری روبین، جنگ قدرت ها در ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران: آشتیانی، چاپ اول
۵. حسین فردوست، جلد ۲، ص ۹۲
۶. گزارشی کوتاه درباره جعبه سیاه به نقل از جراید و خبرگزاری ها
۷. علامه نوری، یحیی، ریشه های انقلاب اسلامی و شرحی از هفده شهریور
۸. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تصمیم شوم، جمعه خونین، تهران، ۱۳۷۶
۹. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ما گرفتار یک جنگ واقعی روانی شده ایم، تهران،۱۳۷۶
۱۰. ویژگی های انقلاب اسلامی، ص ۶۹