تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۹

تهران-ایرنا-پس از کرونا برخی کلمات به ســــــپهر واژگــــــانی ما اضـــافه شدند؛ از جمله برخی دوگانه‌ها که معمولاً از آن برای تبیین شرایط و الزامات برای انتخاب اســـــتراتژی‌ها بهره می‌گیریم: دوگانه‌های نان و جان، معیشت و سلامت، آموزش و سلامت، دین و سلامت و... اتقافاً تاکنون ایجاد تعادل بین این دوگانه‌ها رمز موفقیت ما بوده و باعث جلوگیری از افراط و تفریط‌هایی شده است که هر کدام می‌توانست باعث شکست ما در این دوران نفسگیر باشد.

 این دوگانگی‌ها به ما جهت‌گیری سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی و اقدام چندجانبه را توضیح داده و قابل فهم می‌نماید. در پاسخ به شکل خاص از تحریف شرایط فعلی که با تحمیل‌ تحریم‌های صورت گرفته بر جامعه و تلاش دولت و جامعه در مقابله با آنها شکل گرفته است، من در جلسه سخنگویی دولت گفتم در امر مبارزه با کرونا در شرایط متفاوت با کشورهای دیگر قرار داریم و دوگانه‌ دیگری را مطرح کردم: «ما یک کرونا نداریم، دو کرونا داریم، کرونای تحریم، کرونایی که دولت ایالات متحده امریکا مسئول آن است. یعنی کرونایی که از یک میانجی در حیات وحش جهش پیدا کرد و کرونایی که به شکل ویروسِ تحریم و تروریسم اقتصادی، از مغز و از ذهنیت غلط و قلدرمنشانه امریکا سرچشمه گرفته است. به همین جهت مبارزه ملت ما برای حفظ بقای خود یک مبارزه مضاعف است. مبارزه‌ای است برای سلامت و برای کرامت.» بخشی از مباحث جامعه شناسی اولیه و حتی علوم سیاسی با به‌کارگیری استعاره‌های پزشکی توضیح داده می‌شود هرچند برای توضیح پدیده‌های سیاسی و اجتماعی باید نهایت احتیاط را رعایت کرد.

ترامپ کرونا را «ویروس چینی» می‌نامد و این تعابیر را همواره در یک متن نژادپرستانه و ضد چینی به کار می‌برد که کاربرد چندانی نیافت. در این روزها مطالعه می‌کنم مباحثی در خارج کشور به بحث کشیده می شود که از چند نگاه و اهداف بعضاً متضاد سعی کردند تعبیر «کرونا» را در یک قالب سیاسی و دشمن شناسانه به کار ببرند. بخشی از آنها که سابقه مبارزه علیه ملت ایران در جنگ تحمیلی را هم داشته‌اند، برای توجیه عملیات جاسوسی و مزدوری خود در چارچوب ارتش بعث عراق می‌گفتند «دو دشمن اصلی» نمی‌توان داشت و نتیجه می‌گرفتند اگر «رژیم» دشمن اصلی است پس صدام نمی‌تواند دشمن اصلی باشد پس باید با او همکاری کرد. با همین تحلیل امروز آنها و جریان‌های دیگر همان استدلال را برای توجیه تحریم‌های ضد ایرانی در شرایط کرونایی به کار می‌برند.

این در حالی است که بسیاری از رسانه‌ها و چهره‌های سیاسی در سطح افکار عمومی جهانی و حتی در خود امریکا و بعضاً در صفوف کنگره امریکا، ترامپ را نقد می‌کنند و می‌گویند در شرایط کمبود دارو و تجهیزات پزشکی باید «تجارت بشردوستانه» و بخصوص اقلام دارویی وغذایی را از شمول تحریم‌ها معاف کرد. مشاهده می‌کنیم در واکنشی وحشت زده به همین انتقادها، لابی‌های اسرائیلی و شاخه فارسی زبان آن در امریکا و در برخی رسانه‌های پترودلاری و اتاق فکرهای حرفه‌ای تحریم گفته‌اند نه کرونا و نه تحریم تجاری و دارویی و غذایی ایران و تهدید سلامت آحاد شهروندان ایرانی، هیچ ‌کدام «دشمن اصلی» ایرانیان نیستند، آنها دشمن اصلی را بدون اشاره به جنایات تحریم‌گران، نظام سیاسی ایران می‌دانند. آنها حتی برای به تصویر کشیدن این فکر منحوس از بازنمایی‌های کاریکاتورگونه کرونا دریک متن توجیه گرانه تحریم دریغ نکردند.

به این ترتیب تحریم‌ها و آن فکر منحوس که در خدمت تحریم‌هاست همپای یکدیگر به پیش می‌روند: تحریف ماهیت نظام حاکم بر کشورمان و ارائه یک تصویر مخدوش و کاریکاتوریزه از چهره نظام و ایران و ایرانیان، در رأس آن تحریف‌ها قرار دارد.

در پاسخ به این شکل خاص از تحریف بود که من ایده «مبارزه توأمان و متوازن با هر دو کرونا، کرونای تحریم و کرونای کووید ۱۹» را مطرح کردم که در بالا به آن اشاره شد.

شیوه‌های جهش کرونای تحریم به اذهان و انتقال آن به شکل تحریف ماهیت حاکمیت جمهوری اسلامی بی‌شباهت به آن چیزی نیست که پروفسور ریچارد داوکینز مؤلف کتاب «ژن خودخواه» آن را «همتاسازی مِم‌ها» می‌نامد. می‌توان با قدری تسامح از برخی ظرفیت‌های نظریه مذکور برای توضیح عملکرد مِم‌های تحریف استفاده کرد. او کوچک‌ترین واحد انتقال فرهنگی را «مِم» نامیده و می‌گوید مِم‌ها نیز مثل ژن‌ها و ویروس از یک ذهن به ذهن دیگر منتقل می‌شوند و درست به همان سان که یک ویروس سازوکارهای ژنی سلول میزبان را به استخدام خود در می‌آورد، مغز ما نیز گاه در شرایطی قرار می‌گیرد که بدون تأمل و بدون کنترل ورودی‌های خود برخی اندیشه‌ها را تکثیر کند. اما مِم‌های فرهنگی و فکری مثل ژن‌ها به شکل امانتدارانه منتقل نمی‌شوند. مِم‌ها برخلاف ژن‌ها به شکل تحریف شده منتقل می‌شوند و همواره در معرض جهش و برآمیختگی قرار دارند. برخی مِم‌ها از گیرایی و جاذبه روانی خاصی برخوردارند و به سرعت برق و باد از یک ذهن به ذهن دیگر منتقل می‌شوند. این را در سرعت انتقال و تکثیر برخی فیلم‌ها، کلیپ‌ها و پست‌هایی که در فضای مجازی به اشتراک گذاشته می‌شود می‌بینیم. برای مبارزه با «مِم ناامیدی به آینده» و یأس پراکنی‌ها باید مِم‌های متضمن امید و بهبودباوری را تقویت کرد. امریکا و اتاق فکرهای وابسته و رسانه‌های پترودلاری می‌کوشند مِم شکست ناپذیری تحریم‌ها را ترویج کنند.

مِم تحریم گاه از فضای لابراتواری اتاق فکرهای تحریم به صفوف برخی از جریان‌های داخلی منتقل شده و به قالب «تقدیر» درمی آید. آنچنان که گویی تحریم، تقدیر ایران است و در چشم‌انداز نزدیک نمی‌توان شکست تحریم‌ها را رؤیت کرد. تقدیرنمایی تحریم یکی از آن ویروس‌ها و مِم‌هایی است که گاه در شکل تحریف شده در ذهنیت برخی جریان‌های داخلی رخنه می‌کند و ذهن آنها را برای تقابل با برخی برنامه‌های دیپلماسی و گسترش تعامل جهانی به استخدام خود می‌گیرد. لازمه افزایش مقاومت داخلی و به عقب راندن تحریم بر پایه مقاومت ملی، مم‌هایی است که باید به یک جریان عمومی تبدیل شود. مقاومت حداکثری و حتی مقابله با آثار تحریم‌ها بدون این مم‌ها ضعیف می‌نماید. مِم مردمسالاری، مِم سرمایه اجتماعی، مِم مشارکت حداکثری شهروندان در تعیین سرنوشت خود و در تصمیم سازی در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را باید به جان مِم تحریم و تحریف و «فشار حداکثری» انداخت. من معتقدم بدون این مم‌ها و بیان واقعیت تحریم و تأثیر آن بر زندگی مردم، نمی‌توانیم یک مم میان ملت - دولت پدید آورده و آنچنان مقاومت حداکثری را سامان دهیم که فلسفه تحریم برای تحریم‌گران بی معنا و تحریم گران نیز از نظر ذهنی دچار شکستگی شوند.