«غفور جهانی» یکی از نامهای ماندگار فوتبال ایران است، او سالها پیش از این با گل خود به استرالیا باعث شد برای نخستین بار راهی بزرگترین و معتبرترین رویداد ورزشی فوتبال جهان شویم.
جهانی در گفت وگو با خبرنگار ورزشی ایرنا، حرفهای جالبی را بر زبان آورد که متن آن را در زیر میخوانید.
به سالها پیش برگردیم؛ به روزی که فوتبال را شروع کردید.
من فوتبال را از منطقهای به نام نویر در انزلی شروع کردم. آن روزها با بچه محلها جمع میشدیم و تیمی تشکیل داده بودم که به مرور زمان برای خود اسم و رسمی در انزلی پیدا کرد و همه تیمها را شکست میداد.
بعد چه شد؟
بعد به عضویت تیم آموزشگاههای انزلی درآمدم و در مسابقات آموزشگاههای کشور با این تیم توانستم به مقام قهرمانی دست پیدا کنم. این اتفاق به فوتبال من خیلی کمک کرد و باعث شد با تشکیل تیم ملوان، تمام بازیکنان تیم قهرمان راهی تیمی تازه تأسیس شویم که بعدها به نماد و افتخار شهر تبدیل شد.
در تمام سالهایی که بازی میکردید در ملوان ماندید و از این تیم جدا نشدید؟
ملوان برای من فقط یک تیم نبود. یک عشق بود. من به ملوان به چشم کودک خودم نگاه میکنم. از روز اولی که این تیم تأسیس شد پیراهن آن را پوشیدم و هیچ وقت نتوانستم به آن پشت کنم. آن روزها تعصب معنا و مفهومی داشت که دیگر رنگ باخته است. ما الان بازیکنانی داریم که یک سال میآیند در ملوان بازی میکنند و بعد خیلی راحت راهی تیم دیگری میشوند و سالهای پایانی دوران بازیگریشان که در هیچ تیمی جای ندارند به ملوان بر میگردند و از عشق به قوهای انزلی حرف میزنند. من در دوران اوج خودم حاضر نشدم بروم. شاید جالب باشد بدانید به تیمهایی که مرا میخواستند چه جوابی میدادم؟
چه جوابی؟
استقلال و پرسپولیس همواره مرا میخواستند و پیشنهادات خوبی را برای حضور در تیمهایشان میدادند اما میگفتم تا روزی که فوتبال بازیکنم در ملوان حضور خواهم داشت و پیراهن این تیم را از تنم خارج نخواهم کرد.
از ملوان به تیم ملی رسیدید
روزهای خوبی در ملوان داشتم و خاطرات شیرینی برایم حک شده است که حاضر نیستم آنها را با دنیا عوض کنم. من با خودم عهد بسته بودم اگر قرار است به تیم ملی برسم باید در ملوان باشم و خدا را شکر این اتفاق افتاد و به این آرزوی قلبیام رسیدم.
نام شما در فوتبال ایران حک شده است؛ زننده گل صعود ایران به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین هستید
آن روزها حضور در جام جهانی خیلی سخت بود و از قاره آسیا و اقیانوسیه فقط یک تیم به جام جهانی صعود میکرد. ما برای رسیدن به آرژانتین سختیهای زیادی را متحمل شدیم. در بازی با استرالیا علی پروین پاس داد و من گل زدم. آن زمان شایعه شده بود علی پروین به من پاس نمیدهد.
واقعاً این طور بود؟
نه این حرفها درست نبود و ما رابطه خوبی داشتیم؛ من در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین ۶ گل به ثمر رساندم که سه گل آن با پاسهای علی پروین شکل گرفت.
شما تنها بازیکن شهرستانی تیم ملی بودید؟
من تنها شهرستانی تیم ملی بودم و بقیه فوتبالیست ها اگر شهرستانی هم بودند، در تیم های تهرانی بازی می کردند. بازیکنان تیم ملی خیلی با هم رفیق بودند و همه میدانستند اگر خوب باشی، به حق خودت میرسی و بازی میکنی.
به شما لقب شیر گیلان را داده بودند
ایرج علیزاده گزارشگر رادیو پس از برد چهار بر صفر ملوان برابر اهواز این لقب را به من داد؛ بعضی روزنامه ها در همان زمان عکس مرا کنار تصویر شیر گذاشتند و این لقب روی من ماند.
به پرسپولیس در دقایق پایانی گل زدید و این گل بازتاب زیادی داشت، ماجرا چه بود؟
در دقیقه ۸۸ دروازه پرسپولیس را باز کردم، استقلالیها پس از این گل، لباسی با عدد ۸۸ را به عنوان یک نماد درآوردند و من نیز نام بوتیک خود را ۸۸ گذاشتم. این گل کمک کرد تا آن بازی را با پیروزی پشت سر گذاشته و برد شیرینی را به دست آوریم.
شما نیز شامل قانون ۲۷ سالهها شدید و از تیم ملی دور ماندید
در سال ۵۴ رییس وقت فدراسیون فوتبال قانون افتضاح ۲۷ سالهها را درست کرد و من، علی پروین و ناصر حجازی از تیم ملی کنار رفتیم. این یکی از اتفاقات فاجعهآمیز فوتبال ایران بود.
بهترین گلی که زدید؟
گل به استرالیا. این گل را نمیتـوانم فراموش کنم. ما با این گل برای نخستین بار راهی جام جهانی شدیم.
بدترین خاطره تان؟
مرگ سیروس قایقران. سیروس فوقالعاده بود و هر وقت یاد او میافتم افسوس میخورم.