روزنامه اعتماد سه شنبه ۲۵ شهریور در یادداشتی به قلم کوروش احمدی دیپلمات پیشین، نوشت: اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای امنیت مشروعیت توسل امریکا به این مکانیسم را نپذیرفته و عملا آن را نادیده گرفتهاند. آنها برای این منظور به اعلام رسمی و کتبی مواضع خود اکتفا و از توسل به اقدامات آییننامهای که ممکن بود حاکی از جدی گرفتن اقدام امریکا باشد، خودداری کردهاند. اکنون این اعضای شورا، بهرغم اصرار و حتی تهدید امریکا، قاعدتا باید از گردن نهادن به تبعات این اقدام یعنی شناسایی رسمی بازگشت قطعنامهها و اجرای آنها نیز خودداری کنند و اقدامی در جهت انضمام مفاد این قطعنامهها در قوانین داخلی خود انجام ندهند. عدم پذیرش اعاده قطعنامهها همزمان ایجاب میکند که ۱۳ عضو شورا با احیای سازوکارهای اجرای قطعنامهها نیز مخالفت کنند. امریکا تلاش خواهد کرد تا کمیته تحریم و پانل کارشناسی مربوطه را که مطابق قطعنامههای ۱۷۳۷ و ۱۹۲۹ برای نظارت بر اجرای تحریمها علیه ایران ایجاد و مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ منحل شده بودند، دوباره احیا شوند. ۱۳ عضو شورا میتوانند با عدم مشارکت در مشورتها برای تعیین رییس چنین کمیتهای و عدم شرکت در جلسات آن مانع تشکیل کمیته شوند. پانل کارشناسی اگرچه برای کمک به کمیته تحریم ایجاد میشود اما نهادی مستقل است که توسط دبیر کل ایجاد و اعضایش توسط او با رعایت برخی ضوابط تعیین میشوند؛ لذا دبیرخانه سازمان ملل و شخص دبیر کل و دفتر حقوقی دبیرخانه (OLA) که تاکنون با جدیت کوشیدهاند در این دعوا بیطرف بمانند و ناچار از مداخله نشوند، در شرایط جدید در موقعیت دشواری قرار خواهند گرفت. البته کمیته پنجم مجمع عمومی که باید بودجه این کمیته و پانل را تامین کند، میتواند نقش مهمی در این رابطه ایفا کند؛ هر چند که تصمیم در مورد بودجه بعد از تشکیل آنها در دستور کار قرار خواهد گرفت. البته سابقه دارد که دیوان دادگستری بینالمللی به درخواست شورای امنیت درگیر تفسیر مصوبات شورا بشود. اما در این مورد خاص امریکا میتواند چنین درخواستی را وتو کند. سخنرانی ترامپ خطاب به مجمع عمومی سازمان ملل که گویا ساعاتی بعد از اتمام دوره ۳۰ روزه انجام خواهد شد...
تا حدودی مشخص خواهد کرد که امریکا چه مسیری را در پیش خواهد گرفت. با توجه به جمیع جهات میتوان احتمال داد که امریکا قطعنامهها را احیاشده اعلام خواهد کرد و به تمام امکانات اقتصادی و دیپلماتیک خود برای تحمیل آنها بر جامعه بینالملل متوسل خواهد شد. به ویژه با توجه به قرار داشتن در آستانه انتخاباتی بسیار حساس، بعید است که شرایط سیاست داخلی به ترامپ اجازه کوتاه آمدن در این حوزه را بدهد؛ لذا محتمل است که ترامپ از طریق یک فرمان اجرایی و تهدید به تحریمهای ثانویه درصدد تحمیل محتوای قطعنامهها به کشورها و به ویژه شرکتها و بانکهای بینالمللی برآید. البته وجه سمبولیک چنین اقدامی غلبه خواهد داشت چرا که پیش از این تحریمهای ثانویه امریکا به شدیدترین شکل اجرا میشدهاند و شرکتهای دولتی روسیه و چین نیز که منافعی در تجارت جهانی دارند، تاکنون متاسفانه از تحریمهای ثانویه امریکا، از جمله در قضیه تحریم پروژههای هستهای در ایران، تخطی نکردهاند و بعید است که در حوزه تسلیحاتی هم تخطی کنند.
اما مناقشه سیاسی و حقوقی بر سر وضعیت قطعنامهها ممکن است در صورت انتخاب مجدد ترامپ تا سالها ادامه یابد. چنین مناقشه بیسابقهای بیشک بر روند کاری در شورای امنیت، از جمله در مورد دیگر تحریمها و فراتر از آن بر رابطه بین قدرتهای بزرگ اثر سوء خواهد گذاشت. روسیه به ویژه نگران چنین دورنمایی است چرا که شورای امنیت و حق وتو یکی از معدود اهرمهای مهم روسیه در سیاست خارجی است. در حالی که حداقل تیم ترامپ، به عکس، تصور میکند که از تضعیف شورای امنیت سود خواهد برد. تلاش مسکو برای تشکیل یک نشست بینالمللی و میانجیگری بین تهران و واشنگتن از این نظر نیز قابل توجه است.
سوال مهم اکنون این است که واکنش ایران در قبال چنین سناریویی چه باید باشد. آیا همانطورکه برخی تهدید کردهاند، ایران باید در تقابل با تلاش امریکا برای تحمیل محتوای قطعنامهها از برجام و حتی انپیتی خارج شود و همکاری با آژانس را قطع کند؟
اگر به لحاظ رسمی و حقوقی قطعنامهها احیاشده تلقی نشوند و مثلا «کمیته تحریم» و «پانل کارشناسی» مربوطه توسط سازمان ملل احیا نشوند، ایران باید به مقاومت اعضای شورای امنیت در برابر امریکا ارج بگذارد و از دست زدن به چنین اقداماتی خودداری کند چرا که شرایط در عمل تغییر کیفی نخواهد کرد و همچنان تحریمهای ثانویه امریکا مبنای کار خواهند بود.