تهران- ایرنا- مصطفی کمال پورتراب از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان موسیقی معاصر ایران است که تئوری‌های موسیقیایی او در قالب چند جلد کتاب به دانشجویان این رشته در حال تدریس است. همچنین بزرگان موسیقی ایران چون لوریس چکناوریان، علی رهبری، داریوش دولتشاهی و حسین علیزاده افتخار شاگردی پورتراب را داشته‌اند.

«موسیقی مانند علم ریاضی است و هنرجوی موسیقی باید کتاب تخصصی بخواند و تمرین‌های لازمه را انجام بدهد تا از این طریق به درک و توانایی‌های لازم برای اجرای موسیقی برسد. متاسفانه اکنون در ایران، افرادی هستند که به صرف نواختن چند آهنگ ساده پاپ، خود را مدرس موسیقی یا آهنگساز معرفی می‌کنند؛ در حالی‌که این افراد کوچکترین درک درستی از موسیقی ندارند و بیشتر این افراد در زمینه موسیقی بیسواد یا کم‌سواد هستند.» این جملاتی است که مصطفی کمال پورتراب مدرس و نظریه پرداز موسیقی در پاسخ به پرسش موسیقی در نگاه شما چه مفهومی دارد و جایگاه موسیقی امروز ایران را چطور ارزیابی می کنید، ابراز کرده بود.

مصطفی کمال پورتراب، متولد ۲۸ شهریور ۱۳۰۳ خورشیدی در تهران است. او یکی از چند پل باقی مانده میان نسل قدیم موسیقی ایران و نسل جدید بود. پورتراب یادگار دوران علی نقی خان وزیری، استاد ابوالحسن خان صبا و استاد روح الله خالقی است.

پورتراب، فراگیری این هنر را به طور جدی از ۱۵ سالگی در ۱۳۱۸ خورشیدی در هنرستان عالی شروع کرد و در ۱۳۲۴ خورشیدی به پایان رساند. در این دوره، ریاست هنرستان بر عهده غلامحسین مین‌باشیان و همزمان با آمدن ۱۲ تن از بهترین استادان این هنر از چکسلواکی و بلژیک به هنرستان بود. در حقیقت می توان گفت آن دوره، درخشان ترین دوره هنرستان عالی بود.

او علاوه بر فراگیری موسیقی کلاسیک در همین دوران با موسیقی ایران نیز آشنا شد و آن را فرا گرفت و البته از نواهای روز اجتماع خود هم چندان بی اطلاع نبود و فعالیت هایی در این زمینه نیز داشت. نخستین تصویر چاپ شده از کمال پورتراب مربوط به پشت جلد اول «مجموعه ترانه ها و تصنیف های پرویز خطیبی» در ۱۳۲۶ خورشیدی است.  

پورتراب در ۱۳۳۰ خورشیدی که دوره عالی آهنگسازی در هنرستان عالی افتتاح شد، نزد استادان برجسته ای همچون گیتی امیرخسروی، امانوئل ملیک اصلانیان و فریدون فرزانه، پیانو، سلفژ و هارمونی، فرم و دشیفراژ را فرا گرفت. از دیگر استادان او می توان به حسین ناصحی، فؤاد روحانی، مهدی برکشلی و پروفسور هایموتویبر اتریشی اشاره کرد. او از معدود هنرمندان ایرانی بود که توانست از کلاس های استاد نادیا بولانژه بهره مند شود. پورتراب در ۱۳۴۲ خورشیدی بورس تحصیلی فرانسه را گرفت و برای ادامه تحصیل در رشته موزیکولوژی به پاریس رفت.

پورتراب پس از فراگیری علوم آکادمیک به ایران بازگشت و بدین ترتیب یکی از نمونه ها و الگوهای عینی برای افرادی شد که عشق و عرق وطن دارند و در عین حال می خواهند، علوم جدید و امکانات مدرن را نیز در اختیار داشته باشند. او در این باره می گوید: «من تنها عضو خانواده ام هستم که آن قدر عاشق ایرانم که نمی توانم از اینجا دل بکنم و بروم. بچه های این مملکت همه در ذهنم شاگردم هستند و دوست دارم، خوب تربیت شوند و راهشان را درست انتخاب کنند.»(۱)

او در طول سال‌های فعالیت هنری‌اش، منصب ها و مسوولیت های فراوانی داشته است. در اواخر دهه ۱۳۳۰ خورشیدی مشغول به تدریس در هنرستان موسیقی شد و در ۱۳۴۰ خورشیدی به عنوان سرپرست ۲ ارکستر اداره کل هنرهای زیبا مشغول به کار شد. وی حدود ۲ سال جانشین و دستیار پروفسور داوید بود. در ۱۳۵۶ خورشیدی هیأت بررسی و ارزشیابی هنری مدرسین هنرستان عالی به وی عنوان استادی اعطا کرد.

او همچنین در هنرستان های عالی و ملی، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشگاه هنر، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه های علمی کاربردی، شاگردان زیادی را پرورش داده است. همچنین عضویت شوراهای متعدد تخصصی موسیقی در وزارت فرهنگ و هنر سابق، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرهنگستان زبان، انستیتو تحقیقات موسیقی شناسی ایران، انجمن ژونس موزیکال و چندین انجمن و مؤسسه بین المللی دیگر و همچنین ریاست هنرستان های موسیقی را عهده دار بوده است. او درباره انگیزه تدریس موسیقی و تربیت دانشجویان گفته است: «من همیشه سعی کردم در حوزه فعالیتی خودم چون موسیقی، مقامی والا به دست بیاورم. البته برای آنکه بیاموزم، باید بخوانم. من همیشه سعی کرده‌ام آنچه در مغز دارم، پیش از آنکه جسمم را به خاک بسپارم، منتقل کنم.»(۲)

مصطفی پورتراب و قدرت الله انتظامی (نوازنده ویولن)

از وی چندین اثر تصنیف شده با عنوان های «آواز بی گفتار» سرودهای وحدت و انقلاب، قطعات سوئیت هفت پیکر نظامی برای ارکستر سمفونیک، چند قطعه ایرانی برای ارکستر زهی، چند قطعه برای گروه کر آکاپلا، برگرفته از چند رباعی خیام منتشر شده است.

دانش و قلم پورتراب کمک بزرگی به هنر موسیقی بود و فعالیت او در این ۷۰ سال، باعث خلق آثار مکتوبی چون: مقاله ربع پرده در موسیقی ایران، نگره کامل موسیقی با همکاری پروفسور هانری شلان در پاریس، سلفژ پوتسولی، تئوری موسیقی و ترجمه هارمونی کلاسیک، کنترپوان به زبان ساده، چگونه یک بار تیتور موسیقی را بخوانیم، درک و دریافت و تجزیه و تحلیل موسیقی برای نوجوانان، تألیف مقدمه ای بر کتاب چند جلدی «زندگی بتهوون» ترجمه استاد مجلسی، صدها مقاله و رساله دیگر شد. (۳)

بسیاری از نوازندگان بزرگ شاگرد پورتراب بوده اند. او درباره شاگردانش گفته بود: «هشتاد درصد نوازندگان ارکستر سمفونیک تالار رودکی، از شاگردان من هستند. تعداد زیادی از بزرگان نظیر لوریس چکناوریان، علی رهبری، داریوش دولتشاهی و حسین علیزاده موسیقیدان بزرگ ایرانی که همه این دوستان از چهره‌های معروف و مطرح موسیقی دنیا هستند، از شاگردان من بوده‌اند. اکثر موسیقیدان‌های باارزش مملکت در هنرستان یا دانشگاه از کلاس‌های من استفاده کرده‌اند. آقای گنجه‌ای هم همین طور و خیلی‌های دیگر.»(۴)

پورتراب و ۲ تن از شاگردان بنام وی عبدالحسین مُختاباد و  مجید اخشابی

وی در ۱۳۸۷ خورشیدی به عنوان چهره ماندگار موسیقی ایران انتخاب شد. خودش درباره این انتخاب گفته است: «حسن ریاحی، حدود یک ماه پیش به من خبر داد که شما به عنوان چهره ماندگار انتخاب شدید اما متأسفانه شما را دیر انتخاب کردند و حق این بود که شما را قبل از ما انتخاب می‌کردند. به هر حال، بررسی‌ها و نظرات فرق می‌کنند، موقعیت‌های زمانی هم همین طور. به هر صورت می‌گویند ماه پشت ابر نمی‌ماند. البته من خودم را با ماه مقایسه نمی‌کنم اما اشخاصی که خدمت می‌کنند، شناخته می‌شوند. من هم از آن دسته اشخاصی نبوده‌ام که منتظر تقدیر باشم. همیشه تقدیر به سمت من آمده؛ همان طور که تقدیر زمانه هم سراغ اشخاص می‌آید. می‌بینید که در روز معینی، اتفاق معینی می‌افتد یا عمر انسان به پایان می‌رسد. همیشه اعتقاد داشتم که اگر فردی، کار خیر بکند، نتیجه‌اش را حتماً می‌بیند. من بیشتر از طرف شاگردانم، مورد توجه هستم. دانشجویی دارم که همیشه شاگرد اول بوده و ۲ سال است که در دانشگاه هنر، دانشجوی من است. از وقتی با من آشنا شد، دیگر مرا رها نکرد. حتی هر چند روز یک بار، برایم غذا می‌آورد. این‌ها برای من ارزشمندتر است. چون این تقدیرها، گذراست. به من می گوید این قدر از شما یاد گرفته‌ام که این کارهایم با آن‌ها قابل مقایسه نیستند.»

سرانجام مصطفی کمال پورتراب  در ۲ تیر ۱۳۹۵ خورشیدی در ۹۱ سالگی به علت کهولت سن در تهران درگذشت و چهارم تیرماه از مقابل تالار وحدت تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

پس از چندی با عنایت وزیر محترم ارشاد وقت و دستور علی مرادخانی معاون وقت امور هنری وزارت ارشاد سنگ قبر وی تعویض و سنگ قبر بهتر و باکیفیت تری جایگزین شد.

منبع:

 ۱. «زندگی‌نامه استاد مصطفی کمال پورتراب». آکادمی هنر تهران.  

۲.همان

۳. «تئوری موسیقی». نشر چشمه.

۴.تحقیقی احمدی.   «نگاهی به زندگی و آثار استاد مصطفی کمال پورتراب».