بهروز غریبپور، نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما ، متولد ۲۸ شهریور ماه ۱۳۲۹ است، بنیان گذاری و مدیریت خانه هنرمندان ایران و فرهنگسرای بهمن، از دستاوردهای مهم این هنرمند است و سالها فعالیت در عرصه بینالمللی تئاتر عروسکی، وی را چهرهای شاخص جهانی در این زمینه معرفی کرده است.
شاید بیشتر مخاطبان این هنرمند را با اپراهای عروسکی که راوی زندگی شاعران بزرگ ایران زمین بوده میشناسند اما غریبپور از ۱۳۴۶ تا کانون بیش از ۵۰ نمایش و اپرای عروسکی را طراحی و کارگردانی کرده و بیش از ۲۰ اثر تالیف و ترجمه از خود به یادگار گذاشته است.
به مناسبت هفتادمین سالروز تولد این چهره فرهنگی به بهانه « زور شعر و ادب فارسی»با این نویسنده، هنرمند ،کارگردان تئاتر و سینما به گفتوگو پراخته ایم که در ادامه می آید.
ادبیات فارسی بخشی از زندگی من شده است
بهروز غریب پور، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، درباره نحوه طراحی شخصیتها و شاعران ادبیات فارسی در اپراهای عروسکیاش ،گفت: من با این شاعران زیستهام و همواره در کنار آنها بودهام، ارتباط نزدیکی با زبان و بیان آنها دارم و هر واژه شان را به خوبی میشناسم. ارتباط نزدیکی که میان بیان شاعرانه و زیست آنها وجود دارد، کمک کرده تا بتوانم شخصیتهای دقیقی را طراحی کنم و روی صحنه بیاورم.
سازنده اپراهای مولوی، سعدی و حافظ، افزود: شاعران بزرگ ایران در تمام عمرم همراهیام کردهاند، در نیشابور ، شیراز و توس زندگی کردم، ادبیات فارسی بخشی از زندگی من شده است. در خواب و بیداری، در خوشی و ناخوشی، در رنج و شادی، با شاعران همراه شدهام و لحظهای از آنان دور نبودم.
به گفته وی، شعر فارسی اجازه نداده لحظهای افسرده شوم و وقتم را به بطالت بگذرانم، این ابیات نمیگذارند که راه را گم کنم.
غریبپور درباره طراحی چهرههای شاعران گفت: طراحی این چهرهها بیش از هر چیز به شناخت و مطالعه آثار زندگی و زیست این افراد برمی گردد. این طراحی هم حاصل شناخت است و هم شهود، زیست من با شعر فارسی باعث شده که با شاعران نزدیک شده باشم. پس از اینکه چهرهای را در نظر می گیرم با علی پاکدست (طراح و سازنده عروسک، عروسکگردان) در این باره صحبت میکنیم و آن شخصیت ساخته میشود، او نیز در شکل گرفتن این تصاویر تاثیر گذار است.
شعر فارسی زمان ندارد و همیشه زنده میماند
وی در توضیح عمق آشناییاش با ادبیات که منجر شده ابیات شاعران گوناگون، را دریک اپرا استفاده کند، اینگونه شرح داد: شعر شاعران ایرانی، به هم پیوسته است. یک پیام به زبانهای مختلف و در دورههای متفاوت بازگو شده است، شعر فارسی زمان ندارد و همیشه زنده میماند.
این نویسنده اظهار داشت: برای نوشتن اپراهایم به گوینده نگاه نکردم، همیشه به مفهومی نگاه میکنم که آن لحظه مورد نظر بوده است، برخی از ابیات شعر حافظ باید از بیان امیر مبارزالدین باید گفته شود نه از زبان او و یا حس سعدی در برخی لحظهها در شعر سیف فرغانی خود را نمایان کرده است. هر جا نگینی دیدهام آن را برداشتم و در کارم استفاده کردم، برای ساختن یک اپرا شعر را مهندسی می کنم و ابیات را کنار هم میگذارم.
غریبپور ادامه داد: این دانههای طلایی شعر فارسی را روی صفحه اپرا مانند منجوق به هم میدوزم و یک اثر درخشان از آن بیرون میآید. هر جا بیتی میبینم، ذوق زده میشوم و به دنبال راهی میگردم که از آن استفاده کنم این ابیات نه تنها اپرا که جهان پیرامون را شکل میدهد و میسازد. این کاری سخت است که تنها با پژوهش مداوم و دقت زیاد ممکن میشود و نیاز به تمرکز مطالعاتی سالیانه دارد، مطالعه مداوم تضمینی است بر آنچه انجام دادهام.
این کارگردان درباره انتخاب صدای خوانندگان، گفت: من هنرمند را انتخاب میکنم و او باید در جریان تولید اثر کاملاً مفهوم مد نظر من را حس کند ممکن است اسامی بزرگی مطرح باشند. خواننده ای را انتخاب کنم که در زمان ضبط کار اپرا شرایط مناسبی نداشته باشد. ما باید ببینیم در یک تفاهم دو جانبه میتوانیم به یک معنا و ساختار مشترک برسیم، نقشهای بزرگتر و اصلی معمولاً اعلام میشوند و برای اهالی رسانه ارزش خبری دارد اما در مورد نقشهای کوچکتر هم همین اتفاق رخ میدهد.
وی افزود: برای هر نقش چهار خواننده را دعوت میکنم، هر کدام یک بار نقش را می خوانند اما من با یک نفر ارتباط برقرار میکنم و از صدای آن یک نفر لذت میبرم، پس او را انتخاب میکنم. چون اجرای اپرای ما به صورت پلی بک است باید صدایی ماندگار و الی الابد پیدا کنیم، بنابراین حساسیت بینهایت من درباره انتخاب خواننده، هم از دیدگاه آواگری است که توأمان بازیگری و خوانندگی را باید داشته باشد، از سوی دیگر موقعیتی که در آن قرار میگیریم و شرایطی که خواننده دارد، همه موارد در کنار هم در نظر گرفته میشوند. باید در نهایت ببینیم قرعه به نام چه کسی می افتد که حافظ یا سعدی باشد.
عمرم هدر نرفته است
غریب پور میراث خود در فرهنگ ایران را، چنین بر شمرد: من آدمی چند وجهی هستم، زندگینامهام را هم خودم و هم دیگران چندباری نوشتهایم اما امسال که همسرم برای کادوی تولد من بیوگرافی دقیق من را مینویسد چون گاهی تاریخ ها پس و پیش شده و بعضی موارد را احتمالاً فراموش کردهام. او موقع نوشتن سوالاتی میپرسد و یادآوری میکند چه کارهایی انجام دادهام.
وی اضافه کرد: من معلمی دبستان کردهام، خبرنگار روزنامه اطلاعات بودهام، در دوره سربازی افسر زرهی بودم، مدیر اجرایی پروژههای متعددی بودهام، از فرهنگسرای بهمن تا خانه هنرمندان ایران، مدیرعامل و موسس بودم، نویسنده، کارگردان، پژوهشگر، مترجم، اینها بخشی از کارهایی است که در عمرم انجام دادهام.
این هنرمند اضافه کرد: چند وجهی بودن کار من، که غالبا از آثار مفیدی هم نتیجه آن بوده، برایم ارزشمند است. هنوز برای بسیاری از اهالی تئاتر ایران سوال است که تئاتر بینوایان را که جمع بزرگی از هنرمندان تئاتر ایران بازیگر آن بودند، در آن سالها در جنوبیترین نقطه تهران چگونه روی صحنه بردم؟
غریبپور ادامه داد: احساسم این است که عمرم هدر نرفته است، وقتی به گذشته نگاه می کنم شاید می توانستم کارهای دیگری بکنم اما هر کاری که کردهام با عشق و تعهد و دلسوزی و مسئولیت بوده است و همواره با مردم ایران همدردی کردهام. از هیچ یک از کارهایی که کردم پشیمان نیستم و از خدا طلب میکنم که این سالهای باقی مانده همینطور عاشقانه و شرافتمندانه بگذرد و روزی که کارنامهام بسته میشود، کارنامه درستی باشد.
کاوه ناتمام بعد از همای و همایون روی صحنه میآید
وی درباره کارهای آیندهاش در قالب اپرا اجرا خواهد شد گفت: پیش از این، اپرای کاوه ناتمام را در دست داشتم که کار ویژهای است، از یک سو نگاه به شاهنامه دارد و از سوی دیگر به کودتای ۲۸ مرداد متصل میشود، در شاهنامه داستان ضحاک و در کودتای ۲۸ مرداد روایتی از جمعی از بازیگران یک تئاتر است، آرزو دارم این کار روی صحنه برود ولی اپرای دیگری را در دست گرفتهام به نام همای و همایون که از خواجوی کرمانی است، کاوه ناتمام مثل خیلی از نوشتههای دیگر شامل فیلمنامه و نمایشنامه فرصت اجرا پیدا نکرده اما امیدوار هستم کاوه ناتمام را یک روز روی صحنه ببرم. اکنون همای و همایون در حال انجام است اما هنوز به مرحله اجرا نرسیده است.