شاعران بسیار از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی، قلم را برای سرودن ترانههای حماسی جولان دادند و از قالبهای گوناگون همانند قصیده، غزل، رباعی، شعر سپید، شعر نو، مثنوی با هدف بیان مفاهیم والای پس از انقلاب بهره گرفتند، در این دوران افزون بر قالبهای نو، کلاسیکسرایی نیز قوت گرفت و تا به امروز با گذشت چهار دهه، موجهای گوناگون و شاعرانی مختلف در این زمینه طبعآزمایی کردهاند.
غلامرضا کافی، استاد بخش ادبیات و عضو هیات علمی دانشگاه شیراز که سالها پیش پایاننامهاش را با موضوع "شناخت شعر جنگ" نگاشت و بعدها آن را در کتابی با نام "دستی بر آتش" به چاپ رساند، خود، در زمینه پژوهش و سرایش شعر به ویژه شعر اجتماعی، آیینی و دفاع مقدس فعالیت میکند.
مجموعههای شعری او شامل "بهار در برهوت"، "تیغ و ترانه"، "سردار هور"، "گزیده ادبیات معاصر شماره ١٦١" و "فرشته انجیر" منتشر شده است؛ همچنین سه کتاب نیز در زمینه داستان و خاطره باعناوین "زخم کبود کبوتر"، "روان خونی سنگر" و "رود رگبار هلهله" در کارنامه دارد.
کافی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا به تحلیل شعر دفاع مقدس و وجوه زیباشناسی و معناشناسی آن پرداخت.
به گفته این استاد دانشگاه هم فراوانی شاعران هم اقبال و پذیرش جامعه جایگاه شعر دفاع مقدس را والایی بخشید؛ البته در این میان حمایت دستگاهی نیز اهمیت داشت؛ برای مثال در دوران دفاع مقدس صداوسیما در اختیار جنگ و طبعاً در اختیار هنر جنگ بود، از سوی دیگر همین رسانه باید از زبان فخیم تبلیغی استفاده میکرد و ناچار بود به سراغ شعر و ادبیات برود.
اولین شعر جنگ، نو بود
استاد ادبیات دانشگاه شیراز در پاسخ به اینکه کدامیک از قالبها در شعر دفاع مقدس بیشتر به کار گرفته شد، گفت: درباره اینکه آیا شعر نو در دوران جنگ پیشبرندهتر بود یا شعر کلاسیک، پژوهشهایی صورت گرفته است؛ مثلا محمدرضا سنگری، نویسنده و پژوهشگر ادب پایداری معتقد است که اولین سروده جنگ، شعر نو بود و آرش بارانپور، شاعر خوزستانی نوپرداز، نخستین بار بهصورت ملموس تجربه جنگ را در شعر نو آورد و آن را منتشر کرد.
کافی با بیان اینکه برتری قالبهای شعری در شعر دفاع مقدس چندان قابل تفکیک نیست، اظهار داشت: این موضوع از آن رو است که در روزگاری که انقلاب رخ داد، دعوای کهنه و نو تقریبا تمام شده بود و دیگر شعر نو برای مردم رسمیت یافته بود؛ حتی این جریان شعری پیشبرنده هم بود.
او ادامه داد: در دهه ۴۰ و ۵۰ نگاهی رسالت اجتماعی بر دوش شعر نو بود و در این دوران شعر کلاسیک در جامعه نقشی نداشت و حضورش به چند شخصیت نئوکلاسیک وابسته بود و مردمی نبود؛ درواقع خواننده ذوقی و علاقهمند به شعر کلاسیک در این زمان داشتیم، اما اقبال جامعه به شعر نو بود، بدین معنا پیام اجتماعی از طریق شعر آزاد منتقل شد.
نویسنده کتاب دستی بر آتش، ابراز کرد: معتقدم که اگر انقلاب اسلامی اتفاق نیفتاده بود، شاید در آن مقطع همچنان شعر آزاد میتوانست بیش از اینها پیش رود و درواقع انقلاب جریانی را متوقف کرد که تقریبا شعر کلاسیک را به کناری رانده بود. در آن مقطع شعر نو برای شکلگیری تلاش میکرد و حاوی پیامهای مردمی بود و شاعرانی همچون نعمت آزرم، خسرو گلسرخی و حمید مصدق هم بودند که گرچه چندان از لحاظ سبکی مطرح نیستند، از منظر محتوایی در القای پیام اجتماعی شعر نو بسیار موثر بودند.
شعر نو در زمان انقلاب متوقف شد
به گفته کافی جریان نوگرایی در زمان انقلاب به چند دلیل متوقف شد؛ یکی اینکه شاعران جوان انقلاب اسلامی که عمدتا از اقشار مذهبی بودند، به مشی شاعران دگراندیش اقبال نشان نمیدادند و دوم اینکه با فاصله بسیار کمی از انقلاب جنگ رخ میدهد و شعر آزاد در آن مقطع، همپای شعر کلاسیک قابلیت حماسهسرایی و کوبندگی تبلیغ برای جنگ را نداشت.
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز با اشاره به اینکه شعر کلاسیک قرنها تجربه حماسی را همراه داشت، گفت:از همین رو است که میبینیم یکباره رباعی فرخی سیستانی شاعر قرن چهارم و پنجم هجری وارد جبهه میشود که میگوید "یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ / یا او سر ما به دار سازد آونگ" و این شعر بعد از ۸ قرن در موقعیتی حماسی دوباره مورد استفاده قرار میگیرد.
او افزود: این بدانمعناست که تجربه حماسی شعر کلاسیک در دوران دفاع مقدس به کمک جنگ آمد؛ اما شعر نو چنین تجربهای نداشت یا آمادگی آن را نداشت؛ از سوی دیگر کمی هم از زد و خوردهای کهنه و نو خسته شده بود.
کافی اظهار کرد:با این تفاسیر، در ادبیات انقلاب و دفاع مقدس تمایزی میان شعر نو و کهن نیست؛ اما قطعا حجم شعر نو کمتر است و از میان شاعران نسل اول انقلاب شاید تنها دو چهره برجسته داریم که به شعر آزاد گرایش دارند؛ طاهره صفارزاده و موسوی گرمارودی.
انقلاب باعث احیای برخی قالبهای شعری شد
استاد ادبیات دانشگاه شیراز بر آن است که انقلاب اسلامی باعث زایش و احیای برخی قالبها شد؛ برای نمونه قالب رباعی به دلیل کوتاهی و کوبندگی بسیار به کار انقلاب و شعارهای جنگ آمد.
او ادامه داد: نیاز جامعه باعث شد دوباره قالب رباعی در دوران دفاع مقدس روی کار آید و دههای بسیار پرشور و پرتپش را برای این قالب رقم زد؛ درحالیکه پیش از آن سالها بود شاعر ویژهسرا نداشتیم و جز منصور اوجی، شاعر شیرازی که کتاب "مرغ سحر" مجموعهای از رباعی را در سال ۱۳۵۶ سرود دیگر کسی در این وادی قدم ننهاده بود و از این منظر میتوان کتاب این شاعر را مقدمهای بر جنبش رباعیسرایی در سالهای بعد دانست.
این پژوهشگر حوزه شعر دفاع مقدس در ادامه به احیای قالب مثنوی نیز اشاره کرد و بیان داشت: گرایش مجدد به مثنوی نشان داد که میتوان از این قالب وظیفهای جز منظومهپردازی نیز توقع داشت؛ همچنین مثنوی از زیر بار طولانی بودن هم شانه خالی کرد و به عنوان قالبی مستقل دیده شد. در شاعران انقلاب اسلامی هم، نماینده این قالب را باید علی معلم دانست و در کنار او میتوان از حمید سبزواری و حسین اسرافیلی هم نام برد.
استاد ادبیات دانشگاه شیراز ویژگی اصلی شعر انقلاب اسلامی را بهروز بودن آن خواند و گفت: این بدانمعناست که شعر هوشیار و مردمی وظیفهاش آگاهیبخشی است و این موضوع در شعر دفاع مقدس رعایت شده؛ بهگونهای که میتوان واضح و روشن حوادث پیدرپی دوران انقلاب و دفاع مقدس را در رصد کرد؛ حتی بخشی از رویدادها که در رسانهها نیز چندان به آن پرداخته نشد، در ادبیات دفاع مقدس دیده میشود.
او با تاکید بر اینکه شعر انقلاب متوقف نمیشود، اظهار داشت: روزآمدی در حوادث همیشه هست و به عنوان وظیفهای محتوم که خصلت آن بصیرت و آگاهی است در شعر دفاع مقدس دیده میشود.
نو شدن نسلها سبب ایجاد موج جدید در شعر دفاع مقدس
کافی در پاسخ به این پرسش که آیا از گرایش به شعر دفاع مقدس با تغییر نسل کاسته خواهد شد، گفت: از لحاظ فراگیری و گستره حتما شاهد ریزش خواهیم بود؛ اما نباید از یاد برد که موجهایی که در ادبیات دفاع مقدس ایجاد میشود، گاه به دلیل نو شدن نسلهاست.
شاعر مجموعه "سردار هور" ابراز کرد: در شعر دفاع مقدس در این سالها شاهد رویشهایی نیز بودهایم؛ مثلا در همان قالب رباعی میلاد عرفان پور یا هادی فردوسی که هر دو از شاعران دفاع مقدس استان فارس هستند، قالب و مضمونهای قبلی را بازسازی میکنند و ضمنا بهروز هم هستند.
او ادامه داد: با تمامشدن جنگ تازه عواطف آن بروز مییابد و شاعر با مسائلی سر و کار مییابد که از زیر خاکستر جنگ سر بر آوردهاند و این عواطف رابطه مستقیمتری با شعر دارد تا آنجا که حتی شعر حماسی دوران دفاع مقدس را به حاشیه میراند و اتفاقا این رویداد را در شاعرانی میبینیم که جنگ در تجربه زیسته آنها نیست.
کافی در این زمینه دوباره به میلاد عرفانپور شاعر رباعیسرای شیرازی اشاره کرد که با نسل پیش از خود همراه شد و تجربیات فرزندان شهدا و جانبازان را که همکلاسیهای او بودند، در اشعارش منعکس کرد.
شعر دفاع مقدس جریانی با طیفی از نگاهها
این استاد دانشگاه همچنین تفاوت در گرایشهای شعری را نیز یادآور شد و اظهار داشت: با وجود این، انقلاب اسلامی و شعر دفاع مقدس یک جریان است که طیفی از نگاهها را در برمیگیرد که میتواند به تناسب زمانه متفاوت باشد.
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز حیات شعر دفاع مقدس بسته به آگاهی دانست و ابراز کرد: گرچه ممکن است تبلیغ رسانهای شعر دفاع مقدس کمتر شده باشد، جامعه نیاز دارد که به روز باشد و در این حوزه باید تبلیغ صورت گیرد تا شاعران نیز با آگاهی دست به آفرینش بزنند.
کافی به فزونی عناوین آسیبشناسانه در نقد و پژوهش شعر آیینی و دفاع مقدس انتقاد کرد و گفت: مدام میبینیم که در این دو حوزه بحث آسیبشناسی را مطرح میکنند؛ بهگونهای که مخاطب گمان میکند این نوع شعر احتمالا مشکلی دارد؛ اما نکته اینجاست چون تعشّق باعث آفرینش میشود و برای این دو گونه شعر، عشق فراوانی نیاز است، ممکن است هرکسی با حداقل ذوق سراغ این مفاهیم بیاید و حتی با حداقل شناخت آن را مطرح کند؛ اما باید بدانیم که فراوانی تولید به خودی خود آسیب نیست.
مصاحبه از: سیده سمیرا متیننژاد