تهران- ایرنا- در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ رژیم بعثی عراق، هجومی همه جانبه به طرف مرزهای ایران را آغاز کرد و آتش جنگی را افروخت که هشت سال ادامه یافت در این مدت ملت متحد و مقاوم ایران برابر زورگویان و متجاوزان ایستادند و راهبردهای استعماری و استکباری دشمنان در برابر جبهه مقاومت را یکی پس از دیگری با شکست مواجه کردند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رژیم بعث عراق به محض مشاهده سقوط رژیم پهلوی و تضعیف موقعیت امریکا در ایران، فرصت را برای یک حمله نظامی مناسب دید و دست به تحریکات مرزی زد و مدعی شد، خوزستان جزیی از عراق است! بدین ترتیب در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی حمله به ایران را آغاز کرد، این طولانی‌ترین جنگ متعارف در سده بیستم و دومین جنگ طولانی این سده پس از جنگ ویتنام بود که هشت سال به طول انجامید. بررسی روزنامه‌ها، تارنماها و خبرگزاری‌های داخلی نشان می‌دهد که رسانه‌های داخلی به مناسبت چهلمین سالروز آغاز جنگ میان ایران و عراق به بررسی جنبه های مختلف این جنگ پرداخته اند.

رسانه های اصولگرا

دفاع مقدس، تابلوی حماسی باشکوه ایران

روزنامه رسالت در گزارشی نوشت:روزنامه رسالت:کم‌کاری نکرده بودیم! پس از دو هزار و پانصد سال مستعمره شرق و غرب بودن و بله‌قربان‌گو بودن به چپ و راست، گفتیم نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی. همه را کنار گذاشتیم و خواستیم روی پای خودمان بایستیم و خودمان باشیم و از خدای خودمان و دین اسلام و دستوراتش اطاعت کنیم. قطعا به مذاق هیچ استعمارگری خوش نمی‌آمد. می‌گفتند غلط می‌کنید! مگر می‌توانید؟ باورشان نمی‌شد که اصلا بخواهیم و بعدش هم بتوانیم، ولی کاری کردیم که کل معادلات نظام بین‌الملل را به هم زدیم.  بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دشمن تصور کرد قدرت و توان دفاعی ما کاهش پیدا کرده است. دولت موقت در چارچوب سیاست عدم تعهد سفارش ۱۲ میلیارد دلاری جنگ‌افزار و قرارداد فروش ۸۰ جنگنده‌ آمریکایی اف‌۱۴ را لغو کرد. ارتش با مشکلات اساسی که بسیاری از آن‌ها ریشه در ساختار، هویت، آموزش و فرماندهی و کنترل داشت، برای انتقال از ارتشی طاغوتی به ارتشی اسلامی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. مدت خدمت نظام‌وظیفه به نصف کاهش یافت و به حدود ۴۰ تا۶۰ درصد نیروی انسانی ارتش اجازه‌ ترک نیروهای مسلح داده شد. بودجه ارتش کمتر از نصف و نهاد تازه تأسیس سپاه پاسداران نیز درگیر مأموریت‌های امنیتی در داخل کشور بود. نیروی بسیج که با فرمان امام خمینی(ره) در ۶ آذر ۱۳۵۸ تشکیل شد، به دلیل موانع موجود، فاقد هویت نظامی بود. همه این‌ها به کنار، عملکرد ضعیف بنی‌صدر در فرماندهی کل قوا، بی‌توجهی به گزارش‌های نظامی در موردحمله‌ قریب‌الوقوع عراق، آماده‌باش دیرهنگام نیروها، حضور عناصر سازمان مجاهدین خلق و ارتباط آن‌ها با بنی‌صدر در ماجرای کودتای نوژه هم از طرفی دیگر، باعث شد خیانت‌های زیادی را شاهد باشیم. بنی‌صدر تحت تأثیر خوشبینی برخی مقام‌های ارتشی همفکر خود مبنی بر عدم جرئت عراق برای حمله به ایران بود و با غرور خود نتوانست جهت اصلی تهدید را درک کند. ازاین‌رو توجهی به این خطر مهم نکرد و یا عملا کاری انجام نداد. این‌گونه بود که در ۲۶ شهریور، صدام با تحریک کشورهای غربی و قول مساعد اکثر کشورهای عربی مبنی بر پشتیبانی همه‌جانبه از وی، قرارداد الجزایر را مقابل دوربین‌های تلویزیون بغداد، پاره کرد و کشور خود را مالک مطلق اروندرود (شط العرب) و جزایر سه‌گانه دانست و می‌گفت که ایرانی‌ها جزایر سه‌گانه عرب‌ها را اشغال کرده‌اند و در مسائل داخلی عراق دخالت می‌کنند! اما حتی کشورهای دوست عراق هم این دلایل را بهانه‌ای بیش نمی‌دیدند و ۳۱ شهریورماه سال ۵۹ درحالی‌که فقط ۱۹ ماه و ۱۸ روز از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذشت، رژیم بعث عراق، جنگ تمام‌عیار زمینی، هوایی و دریایی علیه کشور ما را به همین بهانه، شروع کرد.

جهش تولید دفاع مقدس با جوانان بود

خبرگزاری مهر به گفت و گو با یحیی نیازی، پژوهشگر و نویسنده حوزه دفاع مقدس پرداخته و آورد: هدف و انگیزه‌ای که باعث شد دنبال این کتاب اینجا خط مقدم است بروم این است که دقیقاً این کتاب اوایل سال ۹۸ به من پیشنهاد شد و چون در آن دوره و همین ایام فعلی هم به دلیل حجم کارهایی که وجود داشت به‌شدت سرم شلوغ بود و نمی‌دانستم کار را قبول کنم یا خیر. زیرا باید برای آقای زرگر به‌عنوان راوی این کتاب یک مسیر خطی را در نظر می‌گرفتم چون در حین گفت‌وگو با او نزدیک به هفت یا هشت مؤلفه محور بحث‌هایشان قابل‌اعتنا بود که می‌شد روی آن کار کرد ولی دیدم دو مورد آن خیلی نیاز امروز و مسئله جامعه ما است. یکی بحث بیکاری و یکی هم راه‌اندازی کارخانه کربن ایران در زیر آتش دشمن بود. به همین دلیل چون سال گذشته شعار سال هم رونق تولید بود و امسال هم جهش تولید شد و در واقع ارتباط هماهنگی دارد، این دو را انتخاب کردم و به ناشر و راوی کتاب گفتم مابقی آن برای یک موضوع دیگر بماند. خاطراتی هست که می‌تواند خاطرات عمومی باشد؛ یعنی ممکن است دیگران چنین خاطره‌ای داشته باشند ولی این دو با توجه به شرایط ما خیلی ناب و دسته اول است. همه دنبال این بودند کار به نتیجه برسد. اینکه فلانی در آن باشد یا نباشد اسم من باشد یا اسم آن نباشد، وجود نداشت. به نوعی یک نوع هماهنگی ساختاری بین افراد وجود داشت؛ یعنی وقتی شما نگاه می‌کردید از استاندار تا مدیرعامل کارخانه همه به دنبال یک هدف هستند و همه سعی می‌کنند مکمل هم باشند برخلاف آن چیزی که امروز می‌بینیم. هر چه بیشتر وارد کار رفتیم جذابیتش برای خودم بیشتر شد؛ یعنی ۳، ۴ اتفاق بود که امروز دقیقاً یا عکسش عمل می‌کنیم یا اصلاً به آن توجه نداریم. یکی این بود که در آن دوره به جوانان اعتماد کردند. جوانانی که ۱۰۰ درصد نه تحصیلات الآن را دارند و نه امکانات الآن در اختیارشان است ولی بااین‌حال نظام به این افراد اعتماد کرد و نتیجه اعتمادش را هم دید. دوم اینکه شایسته‌سالاری عملی رخ داد؛ یعنی شعارش را ندادیم.  

در عملیات از ترس دندان‌هایم به هم می‌خورد 

خبرگزاری مهر در گزارشی آورد:هنوز بین رفقای هم‌رزمش اسمش محمد است؛ پس، برای ما هم اسمش همان محمد است! حدود ۳۰ سال است که از آن روزها می‌گذرد. یادگار محمد از آن موقع‌ها یک آلبوم عکس در کمدش است و یک مشت قرص روی میزِ کنار دستش! البته خاطراتش هم هست که در تمام این سال‌ها آن‌ها را برای خودش نگه داشته. باز هم وقتی که بعد از این همه سال قبول کرد صحبت کند، گفت: «خاطرات که خیلی زیاد است، خیلی از آن‌ها را فیلم سینمایی ساخته‌اند، بسیاری‌شان را که ضربدر ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ کنید، می‌شود خود جنگ واقعی! جنگ، جنگ است دیگر! خون دارد، آتش دارد، رشادت دارد… در همه جای دنیا هم همین است. اما آن چیزی که جنگ دفاع مقدس را از جنگ‌های سایر کشورها متمایز می‌کند، صرفاً رشادت‌های رزمنده‌ها نیست! باید دید بچه‌ها چه چیزی در جبهه آموختند که امثال مجید سوزوکی‌ها را زیاد داشتیم» او دغدغه‌هایی دیگر دارد. بعد از گفتن مقدمات، به فکر فرو می‌رود و می‌گوید: «چند سالی هست که این شبهه ایجاد شده: "بچه‌های دوران شاه بودند که تربیت شدند و شدند جوان‌های دوره جنگ! " اما من می‌گویم هر نوجوانی، جوانی و حتی کهنسالی در هر جای دنیا که باشد، وقتی به خاک وطنش تعارض شود، برای دفاع از کشورش به جبهه‌ها می‌رود. این شور، یک حس درونی و ملی است و هر آدمی این حس را دارد؛ چرا که خاک و خانه و مادر و همسرش برایش مهم است! اما چه می‌شود که بسیاری از رزمنده‌های ایرانی روی مین منور می‌خوابیدند و آتش می‌گرفتند و ذره ذره آب می‌شدند و اجازه نمی‌دادند کسی چیزی بفهمد!؟ یا یکی از دوستانم که در یکی از عملیات‌ها نخاعش تیر خورد ولی برای اینکه کسی چیزی نفهمد، آخ هم نگفت!؟ اما حتی یک بار هم این چیزها را از نیروهای بعثی ندیدیم!؟»محمد جرعه‌ای از چای می‌نوشد، نفسی تازه می‌کند و ادامه می‌دهد: «آن سال‌ها اوج جوانی و باشگاه رفتن و رزمی کار کردن من بود.» می‌خندد و می‌گوید: «مثل الان پیر نبودم. قدم هم بلندتر بود! خلاصه هیکلی داشتم برای خودم و به قول دوستان، سرِ نترس! ولی با تمام این دبدبه و کبکبه در مقابل بعثی‌های غول‌پیکر هیچی نبودم! یادم می‌آید در یکی از عملیات‌ها خیلی به بعثی‌ها نزدیک شده بودیم. از شدت ترس دندان‌هایم به هم می‌خورد و دوستم فکم را نگه داشته بود که از صدای برخورد دندان‌هایم به هم، متوجه حضور ما نشوند.»

خرمشهر را که پس گرفتیم، چرا جنگ را ادامه دادیم؟

خبرگزاری فارس در گزارشی آورد:پس از فتح خرمشهر برای نخستین بار در جلسه مسؤولان و فرماندهان با امام، اتمام یا ادامه جنگ مورد بحث و بررسی قرار گرفت. دو ایده متفاوت وجود داشت؛ براساس رویکرد اول چنین تصور می‌شد که با شکست عراق و آزادسازی مناطق اشغالی دیگر ادامه جنگ ضرورتی ندارد. در رویکرد دوم، چنین استدلال می‌شد که ایران باید منطقه‌ای مهم از خاک عراق را در اختیار بگیرد تا از موضع برتر، عراق و حامیانش را برای تأمین خواسته ایران متقاعد نماید. رفتار عراق و آمریکا پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ ذهنیت و تصوراتی را در مردم و مسؤولان به وجود آورده بود که آثار زیادی در نحوه مقاومت در برابر تجاوز عراق و پس از آن آزادسازی مناطق اشغالی و سپس در تصمیم‌گیری پس از فتح خرمشهر بر جای نهاد. در حالی که موجودیت نظام و انقلاب بر اثر جنگ تهدید شده بود. سازمان ملل در واکنش به تجاوز عراق از این کشور حمایت کرد و همین امر اعتماد ایرانیان را به این سازمان سلب کرد. پس از فتح خرمشهر این باور و اعتماد وجود نداشت که حقوق ایران که شامل محکوم کردن صدام به عنوان متجاوز، پرداخت غرامت و عقب‌نشینی کامل عراق بود تأمین شود. ضمن اینکه نگرانی آمریکا از پیروزی ایران و سقوط عراق به تهدید ایران منجر شد و متقابلا حمایت و کمک‌های اطلاعاتی به عراق آغاز شد و این تحول بیان‌کننده این معنا بود که آمریکا و سایر قدرت‌ها به پذیرش موقعیت برتر ایران و شکست عراق مایل نخواهند بود و در نتیجه، تمهیداتی را علیه ایران به کار خواهند گرفت. امام خمینی برای نخستین بار پس از عملیات فتح‌المبین نگرانی خود را بیان کرد: «چیزی که امروز به آن مبتلا هستیم و ممکن است برای ما پیش آید قضایایی است که بعد از پیروزی جنگ برای ما ممکن است، پیش بیاید. آمریکا معلوم نیست به این زودی طمعش را از این کشور قطع کند... از این جهت ما باید خودمان را برای مقاومت مهیا کنیم.»

رسانه‌های اصلاح‌طلب

مرگ رویایِ سلطه بر عرب و عجم

خبرگزاری ایسنا در گزارشی آورد:خبرگزاری ایسنا: درگیری مرزی عراق با ایران بیش از ۲۹۲۸ روز به درازا انجامید. صدام سراسرِ نوار مرزیِ غرب کشورمان به طول ۱۲۸۰ کیلومتر مربع را با انواع جنگ افزارهای سنگین و پیشرفتهِ سپاه، تیپ و لشکرهای نیروی زمینی خود مورد تاخت و تاز قرار داد و همزمان هواپیماهای جنگی اش را برای بمباران مراکز حساس و کلیدی کشورمان گسیل کرد.  با وجودی که سران سیاسی دول متخاصم و مشاوران استراتژیست آنان آغازگر جنگ ایران و عراق را به خوبی می شناختند اما درگیری بین دو ملت مسلمان را به فرصتی استثنایی برای فروش تسلیحات نظامی و آزمایش و ساخت مدرن ترین و مرگبارترین جنگ افزارهای نظامی و شیمیایی بدل کردند و اقتصاد جنگ را با تکیه بر جدال قوم فارس و عرب توسعه دادند و شورای امنیت سازمان ملل و سایر مجامع بین المللی و اسلامی نیز سیاست سکوت و بی‌تفاوتی را در پیش گرفتند. سکوت مسئولان وقت سازمان ملل و شورای امنیت تا ۱۸ آذر ۱۳۷۰ یعنی سه سال و چهار ماه پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهوری اسلامی ایران و اعلام رسمی پایان جنگ دو دولت ادامه یافت. خاویر پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل در قالب گزارشی رسمی به شورای امنیت عراق را تجاوزگر به خاک ایران اعلام کرد. مشخص شدن مقصرِ ۱۰۷ ماه جدال نافرجام از نگاه محافل سیاسی و تحلیلگران نظامی به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد و پیروزی ایران تعبیر شد به خصوص که دولت متجاوز عراق مکلف به جبران غرامت صدها میلیارد دلاریِ خسارت به زیرساختهای اقتصادی، عمرانی و صنعتی در زمین و دریا و جبران خسارت های وسیع وارد شده به بخش کشاورزی کشورمان شد. اما آیا احساس انسانیت سیاستمداران سنگدل و کاسبکار بلوک شرق و غرب موجب شد که صدام را آغازگر جنگِ ویرانگر بدانند و به آن اعتراف کنند؟ پاسخ به این پرسش هر چه باشد نمی توان این حقیقت را نادیده گرفت و کتمان کرد که جنگ افزارها و سلاح های پیشرفتهِ غرب و شرق، خوی حیوانی دیکتاتور عرب را چنان سخت برانگیخته بود که ارضای آن نه در شکست در هم آوردی با ایران اسلامی که در تجاوزی دیگر به کشوری دیگر آرام می گرفت. حمله عراق به کویت درست چند ماه پس از مرگ رویای سلطه صدام بر خاورمیانه و جهان عرب چنان عُمال دست نشانده عرب و اربابان تمامیت خواه آنان را دچار وحشت کرد که دیری نپایید طومار این بعثی وحشی را در هم کوبیدند.

پیرامون جنگ تحمیلی ۸ ساله

روزنامه ایران در یادداشتی به قلم سردار رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشت:امسال در شرایطی چهلمین ســـالگــرد دفاع مقدس را گرامی می‌داریم که «حاج قاسم» عزیز در میان ما نیست؛ سردار پرافتخار و فرمانده دلاوری که مسیر مجاهدت را از دوران ۸ سال دفاع مقدس در جبهه‌های غرب و جنوب ایران تا عرصه‌های دفاع از ملت‌های مظلوم و ستمدیده در مبارزه با اشرار و شیاطین ادامه داد و حتی لحظه‌ای لباس مقدس جهاد را از تن درنیاورد تا جایی که به نقطه امید، آرامش و اتکای ملت ایران و مظلومان عالم و نیز کابوسی برای مستکبران و زورگویان تبدیل شد و سرانجام به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت در راه خدا رسید. در جنگ ۸ ساله دشمنان ایران و انقلاب اسلامی که در شهریورماه سال۱۳۵۹ آغاز شد و با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۷ پایان یافت؛ موارد زیر حائز اهمیت است: ۱- به باور حزب بعث و صدام وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تلاش برای تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی و عدم استقرار سیستم دفاعی و نظامی کشور، فرصت طلایی برای تهاجم به ایران و ...جدا کردن بخشی از سرزمین مقدس ایران اسلامی که همواره مورد ادعای رژیم بعثی حاکم بر عراق بوده، را فراهم کرده است. صدام در گفت‌وگویی که با یکی از فرماندهان و مشاوران خود داشته که ظاهراً خواستار دقت بیشتر در شروع جنگ تحمیلی شده است؛ به او می‌گوید: «احمق هر صد سال یک بار این‌گونه فرصت‌ها پیش می‌آید؛ باید از این فرصت استفاده کرد.»
ضلع دیگر این ماجرا حمایت امریکا و اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای مرتجع منطقه از این تصمیم حزب بعث و صدام است که هر یک به دلایل خاصی از وقوع انقلاب اسلامی در ایران به هراس افتاده بودند و برای مقابله با آن، هم‌نظر بودند.  
 

بهانه‌های عراق برای آغاز جنگ تحمیلی

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: وقوع پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ در خاورمیانه در سال ۱۳۵۷ تغییرات اساسی به وجود آورد که مهم‌ترین آن شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه ایران بود. در آن سال‌ها صدام رییس‌جمهور عراق که به دنبال توسعه قدرت خود در منطقه بود به فکر براندازی دولت نوپای جمهوری اسلامی ایران برآمد. رژیم عراق در سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ایران به محض مشاهده سقوط رژیم پهلوی و تضعیف موقعیت امریکا در ایران، فرصت را برای یک حمله نظامی مناسب دید و دست به تحریکات مرزی زد و مدعی شد، خوزستان جزیی از عراق است! تجاوز سراسری ارتش رژیم عراق به خاک ایران، حادثه مهمی است که بررسی ابعاد آن برای نسل حاضر و آینده تاریخ حائز اهمیت است. جنگ عراق با ایران طولانی‌ترین جنگ متعارف در قرن بیستم و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود که ۸ سال به طول انجامید. هدف جنگ، پیروزی بر دشمن است. هر کشور یا به منظور به دست آوردن زمین و مایملک دشمن به جنگ دست می‌زند یا برای به کرسی نشاندن ادعاهایش یا برای دفاع از خود در برابر ادعاهای دیگران. طی قرون محققان بسیاری دیدگاه‌های گوناگونی درباره جنگ ارایه کرده و ابعاد مختلف جنگ را مورد بررسی قرار داده‌اند. نیروی طبیعت یا قانون الهی یا خدایان را الهام‌بخش آن دانسته‌اند یااینکه آن را همچون بلایی آسمانی، مظهر امتحان خداوند تلقی کرده‌اند. نتیجه‌ای برخاسته از هیجانات انسان‌ها، قدرت‌طلبی و غرور انسان؛ شکلی از مبارزه برای بقا و گزینش طبیعی بهترین و مناسب‌ترین افراد(قوی‌ترین)، نتیجه استبداد و جاه‌طلبی انسان‌ها در مسند قدرت، نتیجه اجتناب‌ناپذیر روابط تولیدی و استثمار طبقاتی است. جنگ سنتی به ‌تدریج به صورت جنگی تمام‌ عیار درآمده است. امروزه هر یک از حریفان جنگ با حداکثر نیرو وارد میدان می‌شوند. این نیروها تنها نظامی نیستند بلکه ابعاد اقتصادی، فنی و اجتماعی نیز دارند و جنگ در موقعیت کنونی همچون حربه نهایی دولت‌ها به شمار می‌رود.

خاکریزهای ۴۰ ساله روی پرده نقره‌ای

روزنامه ابتکار در گزارشی نوشت: حدود ۴۰ سال از آغاز جنگ هشت‌ساله ایران و عراق می‌گذرد. سال‌هایی که پر است از رشادت‌های بزرگ‌مردان این مرز و بوم که شاجاعانه مقابل دست‌درازی‌های دشمن بیگانه بر خاک این کشور ایستادگی کردند. سینما در این سال‌ها تلاش کرده تا به سهم خود این رشادت‌ها را به تصویر بکشد. در این گزارش بخشی از برترین فیلم‌های سینمایی دفاع مقدس را مرور خواهیم کرد. ۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. اما سینمای دفاع مقدس از سال ۱۳۶۰ به طور رسمی کار خود را آغاز کرد. هشت سال دفاع مقدس اتفاقی ویژه در تاریخ معاصر کشور ما به حساب می‌آید که از مناظر مختلف می‌توان به آن توجه داشت. این دوران بستری بود تا برخی از بهترین آثار سینمای ایران بعد از انقلاب به وجود آیند. در اوایل دهه ۶۰، کشور هنوز در جنگ تحمیلی به ‌سر می‌برد و بمباران‌های رژیم بعثی، شعله‌های آتش را بیش از هر وقت دیگر و فراتر از همه مرزهای زمینی تا پایتخت ایران کشانده بود. تا پایان دهه با وجود پایان یافتن جنگ هنوز فضا و اتمسفر تیره و پرتردید جنگی بر جامعه حاکم بود. بیشترین تعداد فیلم‌های جنگی در همین سال ساخته شده‌اند. در همان سال‌های اولیه، دو فیلم به نام «مرز» در سال ۱۳۶۰ و «برزخی‌ها» در سال ۱۳۶۱ ساخته شدند. اما «عقاب‌ها» ساخته ساموئل خاچیکیان، پرتماشاگرترین فیلم دفاع مقدس سینمای ایران که در بهترین زمان ممکن ساخته شد و به نمایش درآمد. استفاده از بازیگران محبوب و توانمند در کنار ریتم پرکشش فیلم، فیلمنامه جذاب و پرداخت مناسب همه دلایلی بود که موجب شد، فیلم به مذاق تماشاگر خوش بیاید و صف‌های طولانی در کنار سینماهای نمایش‌دهنده «عقاب‌ها» پدید آمد. هرچند فقر از سر و روی فیلم می‌بارید و در تمامی صحنه‌های پرواز هواپیماها، جنگ هوایی با استفاده از فیلم‌های مستند روی میز مونتاژ ساخته شد اما «عقاب‌ها»، با ۱۶ میلیون تومان فروش در اکران اول تهران، در حالی که ۳۰ درصد جمعیت ۶ میلیونی تهران فیلم را دیدند، پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۶۴ لقب گرفت.

۴۰ سال جنگ

 روزنامه ابتکار در گزارشی نوشت: امروز، چهلمین سالروز آغاز جنگ میان ایران و عراق است. روزی که از پس روزها تهدید و اقدامات خصمانه پراکنده، عراق رسما حرکت نظامی به سوی مرزهای ایران را آغاز کرد و آتش جنگی را افروخت که ۸ سال ادامه یافت. البته که دامنه آن جنگ، به آن ۸ سال محدود نشد و امروز، هنوز، ردپای آن جنگ بر چهره هر دو کشور ایران و عراق دیده می‌شود. این ردپا، تنها آثار و نشان‌های ملموسی اعم از ویرانی‌های بازسازی نشده، قبور کشتگان، پا و دست‌های جا مانده در میدان جنگ، یاد و فراق جوانان پرپر شده و فرهنگی شکل گرفته حاصل سال‌های طولانی جنگ نیست، بلکه عوارض این جنگ و تاثیراتش بر حوزه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تا به امروز کشیده شده است. درواقع اگر نبود این جنگ، شاید بسیاری از رویدادهای پس از آن به گونه دیگری رخ می‌دادند یا اصلا رخ نمی‌دادند.

از روایت فتح تا روایت درد

روزنامه همدلی به بازتاب سخنان جعفر شیرعلی‌نیا، پژوهشگر تاریخ پرداخته و نوشت:آن چیزی که مورد علاقه و احترام تمام گروه‌ها و طیف‌ها است، پاکی آن رزمندگان و شهدا است. اما بعضی از افراد می‌گویند چون آن جوان‌ها پاک بودند، تقدس‌شان به همه وجوه جنگ می‌رسد و نمی‌توان دست به نقد دیگر مسائل زد. من پیام‌های زیادی از خانواده‌ جانبازان و شهدا دارم که به من می‌گویند دلسرد نشو و واقعیت را مطرح کن. در حال حاضر ممکن است برخی موضوعات تلخ باشد، ولی همه دوست دارند واقعیت را بدانند. هفته گذشته یکی از جانبازان به من پیام داد و گفت ما همیشه روایت فتح را داشتیم و آرزو می‌کردیم یک نفر هم روایت درد را بگوید. در جنگ دست خالی نبودیم برخی برای توجیه کاستی‌ها و کمبودها در جنگ، می‌گویند با دست خالی جنگیدیم، از زاویه‌ای درست است، اما کجای دنیا، رزمندگانی پیدا می‌کنید که نیروهایش مثل رزمندگان ما بدون چشم‌داشت و با کم‌ترین تجهیزات و امکانات، جان‌شان را در طبق اخلاص قرار دهند و به ناملایمات هم اعتراضی نکنند. در واقع وقتی فرماندهان و مسئولان کشور، چنین سرمایه عظیمی را داشتند، دیگر نمی‌توانند بگویند با دست خالی جنگیدیم. در واقع اگر می‌گوییم جنگ را مدیریت کردیم، باید بگوییم چه نیروهایی را هم زیر فرمان داشتیم. حجم عظیم کمک‌های مردمی و حجم عظیم نیروی کمکی مردمی و کارهای فراوانی که بدون چشم‌داشت مادی برای جبهه‌ها انجام شده است بی‌نظیر است.

ننه! جنگ کی تموم میشه؟

خبرگزاری ایسنا به بازتاب سخنان نصرت همت مادر شهید حاج ابراهیم همت پرداخته و آورد: «داشتم شیشه‌های خانه را برای عید پاک می‌کردم که دامادم وارد خانه شد و گفت حال ابراهیم خوب نیست و در یکی از بیمارستان‌های اهواز بستری شده است. خیلی نگران شدم و بی‌تاب این بودم که یک نفر مرا ببرد تا پسرم را ملاقات کنم. بیقراری امانم را بریده بود. تا اینکه پسر بزرگ‌ترم آمد و بدون هیچ مقدمه‌ای وقتی این حالات مرا دید گفت منتظر کی هستی مادر؟ ابراهیم شهید شده است. با شنیدن این خبر بیهوش شدم. پدر ابراهیم هم از حال رفت و روی زمین افتاد. چند ساعتی اصلا توی این دنیا نبودیم ... منتظر شهادتش بودم ولی خوب هر چه که باشد مادرم، دلم نمی‌آمد خار به پای بچه‌ام فرو برود. می‌گفتم ان‌شاءالله ابراهیم می‌ماند و به اسلام خدمت می‌کند.»و ابراهیم نماند. نصرت‌خانم می‌گوید این نماندن را قبلا خبر داده بود: وقتی حاج همت با خانم و بچه‌هاش از اسلام‌آباد غرب به شهرضا برگشته بودن، بعد از یه کم استراحت، سر حرف باز شد و بهش گفتم: «ننه، ابراهیم! بیا اینجا، یه خونه بگیر و زن و بچه‌ت رو از آوارگی نجات بده. تا کی این طرف و اون طرف؟ یه روز اندیمشک، یه روز اهواز، یه روز دزفول، یه روز کرمانشاه، حالا هم اسلام‌آباد!» یه لبخندی زد و جواب داد: «فعلاً که جنگه. تا ببینیم بعد چی می‌شه». گفتم: «خوب جنگ باشه. تو هم زن داری، بچه داری، بیا و مثل همه یه زندگی آسوده داشته باش.» باز هم خندید و گفت: «ما خونه داریم، این طوری هم نیس!» گفتم: «پس کو؟ کجاست؟» گفت: «همین جا، توی ماشین. بلند شو بیا بهت نشون بدم». منو برد کنار ماشین. درِ صندوق عقب رو باز کرد. داخل صندوق یه مقدار ظرف، دو سه تا پتوی سربازی، چند تیکه لباس و یه کم ماست چکیده و نون خشک محلی گذاشته بود. گفت: «اینم خونه و زندگی ما.» یه سری تکون دادم و پرسیدم: «ننه! جنگ کی تموم میشه؟» همینطور که در صندوق عقب رو می‌بست، یه آهی کشید و گفت: «نترس ننه، ما زودتر از جنگ تموم می‌شیم.» حرفی نزدم. گفت: «ما دنیا رو به دنیادارا واگذار کردیم و تا موقعی که جنگ هست، همین جوری زندگی می‌کنیم. زن و بچه‌هام که راضی‌ان، الان وقتش نیست که به فکر دنیا و آسوده زندگی کردن باشیم.»

جمع‌بندی

هشت سال دفاع ملت مقاوم ایران در مقابل استعمارگران و متجاوزان در جنگی نابرابر و دستیابی به پیروزی‌های عزت‌آفرین در شرایطی که ایران با تحریم‌های شدیدی در تمامی حوزه‌ها مواجه بود؛ با خوداتکایی و تکیه به ظرفیت‌های درونی و عمل جهادی رقم خورد که امروز نیز الگویی مجسم در مسیر پیشرفت، توسعه، عمران و آبادانی ایران اسلامی به شمار می‌رود؛ پیشرفت‌های چشمگیر حوزه‌های دانش و تکنولوژی که جهانیان را متحیر کرده و آنان را نیز به تحسین واداشته؛ محصول بهره‌گیری از آموزه‌های دفاع مقدس است.