به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، ایستادگی جمهوری اسلامی در برابر قلدریهای کاخ سفید برای نخستین بار در چهاردهه گذشته با حمایت جامعه جهانی روبرو شده است. اتحادیه اروپا به عنوان هم پیمان ثابت آمریکا، چین و روسیه و حتی کشورهایی که زیر چتر ایالات متحده تعریف می شوند، در اتفاقی تاریخی به ادعای بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، پاسخ منفی داده و بر حفظ توافقنامه هستهای ایران تاکید کردند. این حمایتها از برجام و اختلاف نظر با آمریکا اما با وجود مهم و تاریخی بودن از سوی برخی از منتقدان دولت نه تنها مهم ارزیابی نمیشود بلکه دولت و دستگاه دیپلماسی متهم به بزرگنمایی این رویداد میشوند.
واقعیات جهان قابل انکار نیست
همزمان با رد تاریخی درخواست و اقدامات آمریکا از سوی کشورهای اروپایی، چین، روسیه و اعضای شورای امنیت برخی منتقدان دولت، این رویداد مهم را نه تنها پیروزی دیپلماتیک نظام جمهوری اسلامی ارزیابی نمی کنند بلکه اقدام اروپا را نوعی فریبکاری تحلیل کرده و پیروزی نامیدن انزوای آمریکا را بزک اروپا از سوی حامیان دولت تفسیر میکنند. واقعیت این است که اجماع دنیا علیه آمریکا به هیچ عنوان به معنای نادیده گرفتن واقعیات جهانی نیست و دستکم دولت و دستگاه دیپلماسی بیش از هر کسی می دانند که پاسخ منفی اتحادیه اروپا و شورای امنیت به آمریکا در گام نخست مطابق با منافع خود آن کشورهاست.
واقعیت دیگر این است که گرچه بسیاری از کشورهای جهان بر سر اجرای حقوق بین الملل اتفاق نظر دارند اما این به معنای نادیده گرفتن هژمونی کشورهای صاحب قدرت و تاثیر غیرقابل انکار آن بر روابط بین الملل نخواهد بود. اگر منتقدان دولت رفتار اروپا را با در نظر گرفتن این دو واقعیت ارزیابی کنند، شاید دیگر درپی سناریو سازی از اقدامات آن نباشند و رویکرد آنها را فریبکارانه و بزک شده ارزیابی نکنند.
یکی از مهمترین دلایلی که اتحادیه اروپا و دیگر هم پیمانان آمریکا را مجبور به جداکردن راه خود از کاخ سفید کرده، توافق برجام است. مقامات این کشورها در تمام گفت و گوهای خود بر حفاظت از بندهای برجام تاکید میکنند اما این مهم از سوی منتقدان داخلی توافق هستهای نادیده گرفته می شود بیآنکه پاسخگوی این سوال باشند که اساسا اروپا چه نیازی به فریبکاری و بزک کردن مواضع خود درباره ایران دارد و چرا تا پیش از برجام چنین رویکرد فریبکارانه ای را در پیش نگرفته بود. رای مثبت اتحادیه اروپا و حتی چین و روسیه به هر ۶ قطعنامه تحریمی علیه ایران پیش از آغاز مذاکرات، نشان میدهد که متحدان آمریکا تا پیش از برجام هزاران بهانه برای اجماع با ایالات متحده داشتند و اکنون هیچ یک از آن بهانهها را در اختیار ندارد و حتی از سوی ایران بارها به دلیل عملی نشدن برخی وعدههایش مورد مواخذه قرار گرفته است. پاسخ نه به قدرت نخست جهان از سوی هم پیمانان وی، پیروزی بزرگی برای دستگاه دیپلماسی و تحقق یکی از مهمترین خواستههای نظام جمهوری اسلامی است حتی اگر مخالفان برجام و دولت آن را نه پیروزی که بزک فریبکاری بدانند.
سیگنالهای اختلاف و پیامدهای آن
در مناسبات بین الملل، تکیه بر مواضع انتزاعی و فراموشی اقتضائاتی مانند قدرت و هژمونی میتواند تحلیلگران و تصمیم گیران را دچار اشتباه در برآورد تصمیمات و راهبردهای خود سازد و بر همین اساس در پروسه شناخت واقعیت نمیتوان عواملی چون درگیری های سیاسی و جناحی را دخالت داد. رویکردی که این روزها از سوی برخی از منتقدان دولت تکرار می شود و دولت را نگران کرده است.
«محمود واعظی» رییس دفتر رییس جمهوری در گفت و گویی ضمن گلایه از جریاناتی که به دنبال ناامید کردن مردم هستند، گفته است: در این شرایط بسیار سخت، برای پیروزی و خنثی کردن توطئههای آمریکا بیش از هر زمان دیگر نیاز به وحدت و همدلی و انسجام میان همه قوا و نهادهای حاکمیتی کشور است. پیام اختلاف به خارج موجب گستاخ شدن آمریکا و پیام وحدت موجب برونرفت از مشکلات فعلی اقتصادی خواهد شد.»
«علی ربیعی» سخنگوی دولت هم روز شنبه در یادداشتهای هفتگی خود با این مضمون به دغدغه دولت پرداخته و گفته است: «بالا بردن تب برجامستیزی نتیجهای جز تغییر زمین بازی به نفع دولت درمانده امریکا نخواهد داشت. کار شایسته این روزها ایجاد مقاومت فزاینده و اجتماعی کردن بیشتر آن و نیز انسجام سیاسی و سیاستی بر محور بازدارندگی دیپلماتیک برآمده از برجام، انزوای دیپلماتیک تحمیلشده بر دولت کنونی آمریکا در پرونده هستهای ایران و به تماشا نشستن دست و پا زدنهای دولت آمریکا در باتلاقی است که خود ساخته است.»
دغدغه دولت درباره برخی سیگنالهای اختلاف انگیز در مواجهه با اقدامات آمریکا در حالی است که کشور نیازمند وحدت کلام و عمل در برابر زیاده خواهیهای دونالد ترامپ است. هرگونه کلام و رفتاری که این وحدت را هدف قرار دهد نه تنها مردم را از نظر روحی تحت فشار قرار خواهد داد بلکه تمرکز دولت را هم برای تدبیراندیشی دیپلماتیک تحت تاثیر قرار می دهد. تحریمها اداره امور ایران را دشوار کرده و دولت در برابر این دشواری تنها به نظر می رسد. برجام ستیزان تاکنون جز شعار و سفر و نامه اقدام دیگری برای کاستن از دشواری های زندگی مردم انجام ندادهاند و با برخی اقدامات خود حتی تمرکز انجام برنامهها را هم از دولت میگیرند بیآنکه به پیامدهای آن آگاه باشند.
ریشه این نوع ارزیابیها به دیدگاه مخالفان دولت درباره برجام و منافع آن بازمی گردد و منتقدان از آن رو که این توافق و اثرات آن را که هنوز هم با وجود بیجانی ادامه دارد، مربوط به دولت میدانند و از همین رو با آن مخالفت میکنند. واقعیت اما آن است که تصمیم به مذاکره و امضای توافق برجام گرچه پیشنهاد حجت الاسلام حسن روحانی بود اما در دو انتخابات ریاست جمهوری مردم با رای خود از این پیشنهاد استقبال کردند و همه تصمیمگیران و نهادها در کشور هم بر سر انجام و امضای آن به اجماع رسیدند. اکنون هم با وجود خروج آمریکا و بیتعهدی آمریکا تصمیم نظام بر تامل درباره این سند است.
ادعای آمریکا در فعال سازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمها علیه ایران، بیش و پیش از آنکه از منظر اقتصادی آسیب رسان باشد میتواند از نظر روانی آنها را تحت فشار قرار دهد، به ویژه آنکه به دلیل شیوع بیماری کرونا و تحریمهای پیشین از نظر اقتصادی و معیشتی در تنگای بیشتر قرار دارند. ارسال پیام اختلاف در داخل می تواند همراهان ایران در این تقابل را هم با ابهاماتی مواجه کرده و دلسرد کند.