به گزارش خبرنگار ایرنا، دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا با دیدگاههایی مانند دشمنی با تجارت آزاد و حمایت از حاکمان خودکامه روی کار آمد اما توان تبدیل کردن این ایدهها به سیاست را نداشت بنابراین به سمت تعدادی از سیاستمداران و افسران نظامی سابق گرایش یافت تا پستهای کلیدی امنیت ملی و سیاست خارجی را به آنها بسپارد و از گزینههایی مانند جان کلی، جیمز ماتیس، هربرت مکمستر، گری کوهن و رکس تیلرسون استفاده کرد. این چهرهها با توجه به ایدههای غلط و غیر اصولی ترامپ وظیفه خود را مدیریت رئیسجمهوری آمریکا میدانستند
دونالد ترامپ در نهایت و بعد از مدت زمان کوتاهی از نظارت این گروه با تجربه خسته شد و تصمیم گرفت دستوراتی که میخواهد به کابینه بدهد، حتی اگر آنها مخالف باشند. اما پس از مدتی اختلافات بالا گرفت و ترامپ به جای تیلرسون، کوهن و مکمستر اشخاصی را آورد که مشخصه آنها ابراز وفاداری به ترامپ بود. رکس تیلرسون که تصدی وزارت امور خارجه آمریکا را بر عهده داشت، نتوانست به ترامپ بفهماند که خروج از توافقی بین المللی مانند برجام پیامدهای ویرانگری را برای آمریکا و در نهایت جامعه بین المللی به دنبال خواهد داشت و در همکاری با ترامپ کنار رفت. بعد از اینکه ماپک پمپئو جایگزین تیلرسون شد و سیاست خارجی دولت ترامپ مملو از تناقضات و اشتباهات فاحش شد.
شاید هیچ کس بهتر از خود پمپئو روحیات و شخصیت وی را معرفی نکرده باشد جایی که در جمعی اعلام کرد: زمانی که رئیس دستگاه اطلاعات آمریکا (سیا) بوده است، امور را با محوریت دروغ، تقلب، سرقت و تهدید مدیریت و اداره میکرده است. اکنون چنین فردی با همین ذهنیت و سوابق رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا است.
پمپئو در روند تصمیمگیریهای کاخ سفید نقش اساسی داشته و اجرای آنها را نیز منطبق با تاکتیکهای امنیتی موردنظر خود دنبال کرده است. ترامپ با مشاورههای پمپئو نتوانست با کره شمالی به توافقی دست یابد، وارد جنگ تجاری با چین شد و اقتصاد جهانی را به خطر انداخت. مشاورههای غلط پمپئو باعث شد آمریکا متحدان و شرکای دیرینه خود را در اروپا از دست بدهد و به انزوایی واقعی در عرصه بین المللی برسد. رای نیاوردن قطعنامه آمریکا برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران در شورای امنیت و عدم حمایت اکثریت شورای امنیت از راه اندازی مکانیسم ماشه علیه ایران نمونه بارز شکستهایی است که پمپئو کسب کرده است. هر چند وی در اظهاراتی منفعلانه اعلام کرد که آمریکا منزوی نشده است.
هرچند تصمیمات پمپئو در جایگاه وزیر امور خارجه آمریکا خلاف منطق و اصول دیپلماسی بین المللی است، اما به دلیل آنکه اعتماد ترامپ را جلب کرده است مدتهاست با وجود شکستهای بزرگ در سیاست خارجی در این پست مانده است. ترامپ تقریبا شیفته پمپئو است و در مورد او گفته است من زمانی با مایک پومپئو کار کردهام. او همیشه یک حالت دارد و پرانرژی و باهوش بسیار است.
مایک پمپئو از مخالفان سرسخت توافق هستهای ایران بود. ترامپ دو ماه پس از انتصاب پمپئو از توافق هستهای با ایران خارج شد. او چندی پیش درباره ایران مدعی شده بود که تهران دست به اقدامات بیرحمانهای میزند تا به قدرت برتر در منطقه تبدیل شود. پمپئو بارها ایران را کشوری خطرناک توصیف کرده و همه بهانه پمپئو، فعالیتهای صلحآمیز هستهای و حضور منطقهای ایران است البته هیچگاه نمیگویند در ماجرای هستهای، این آمریکا بوده که توافق را نقض کرده است.
اشتباه پمپئو آنجا بود که برای هرگونه مذاکره احتمالی با جمهوری اسلامی ایران ۱۲ شرط مشخص کرد که این ۱۲ شرط عملا امکان مذاکره بین ایران و آمریکا را به بنبست کشاند. درخواستهایی که از سوی وزیر خارجه آمریکا مطرح شد به طورکلی در حوزه منطقهای، برنامه موشکی و هستهای ایران است. به طور خلاصه مایک پمپئو خواهان عقب نشینی ایران در این حوزهها شده است. به این مفهوم که ایران فعالیتهای اتمیاش را تعطیل کند، از سیاستهای منطقهایاش دست بکشد و برنامههای موشکی خود را کنار بگذارد. شروطی که به معنای تسلیم شدن ایران در مقابل آمریکا است.
وزیر خارجه آمریکا با نگاه امنیتی خود گمان میکرد که میتواند به صورت هم زمان در همه حوزهها با ایران وارد مذاکره شود و به یک توافق جامع دست یابد. او ادعا میکرد که فقط در صورت وجود یک چنین توافقی میتوان انتظار رفتارهای مطلوب از ایران داشت. درحالیکه باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا در مذاکرات خود چنین نگاه حداکثری نسبت به توافق با ایران نداشت و صرفا میخواست در حوزه هستهای با ایران مذاکره کند به این امید که شاید مسیر باز شود و بتواند در سایر حوزهها نیز با تهران وارد گفتگو و مذاکره شود.
سیاست شکست خورده فشار حداکثری نیز ابداع مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا است اما پمپئو این سیاست را از استراتژی اقتدار توماس شلینگ برنده جایزه نوبل اقتصادی ۲۰۰۵ وام گرفته است این استراتژی در کتاب اسلحه و نفوذ مطرح شده است. ماهیت اصلی این استراتژی، چانهزنی و تهدید و برای تغییر رفتار بازیگر مقابل است. این استراتژی از تئوری بازیها گرفته شده است و با هدف تغییر یا ترک رفتار طراحی شده است که لازم است بر اساس یک برنامه دقیق طراحی شود و بر اساس سیستم تنبیه و مجازات برای وادار کردن دشمن به تغییر مسیر صورت بگیرد. اگر دشمن رفتار دلخواه را نشان نداد، تنبیه باید سختتر شود و در نهایت ممکن است این مسیر به استفاده از نیروی نظامی هم منجر شود. مجازاتها از تنشهای اقتصادی تا درگیری نظامی را شامل می شود. تسلیم نشدن در هر مرحله مجازات را بیشتر میکند. اجرای موفقیت آمیز این راهبرد نیازمند آن است که دولت مجری هم اعتبار خود را حفظ کند.
یکی از مواردی که پمپئو در آن نقش آفرینی اساسی داشته موضوع رژیم صهیونیستی است وزیر خارجه آمریکا تلاش کرده است با استفاده از تجربیات اطلاعاتی امنیتی خود، میان نگاه رادیکالی که در دولت رژیم صهیونیستی در مورد ایران وجود دارد با نگاهی که در دولت ترامپ نسبت به ایران شکل داده است پیوند برقرار کند و تلآویو و واشنگتن را در این مورد با یکدیگر هماهنگ کند. در راستای همین سیاست، پمپئو تلاش می کند کشورهایی مانند عربستان، امارات متحده عربی و بحرین را با سیاست آمریکا مبنی بر فشار به ایران همراه کند.
همین سیاستهای غلط وزیر امور خارجه آمریکا دولت ایالات متحده را به سوی پرتگاهی کشانده است که اعتبار آمریکا را در عرصه سیاست بین الملل زیر سوال برده است. این حاصل کار وزیر امور خارجه است که با آموزشهایی که از سازمانهای امنیتی دریافت کرده میخواهد دستگاه دیپلماسی آمریکا را هدایت کند.