نازلی عباسی اهوازی کارشناس ارشد پژوهش هنر و مدرس عکاسی در آذر ماه سال ۱۳۹۸ کتاب نگاهی به فتوژورنالیسم جنگ تحمیلی را تالیف و از سوی انتشارات سوره مهر وارد بازار نشر کرد.
این اثر یک کتاب پژوهش محور در باب عکاسی جنگ ایران و عراق و بازتاب تصویری آن درروزنامه های کثیر الانتشار آن زمان یعنی کیهان و اطلاعات است که حدود ۴ سال در نوبت انتشار قرار داشت و پایه و اساس آن پایان نامه کارشناسی ارشد وی به راهنمایی و سرپرستی محمدرضا شریف زاده است.
دلایل انتخاب موضوع فتوژورنالیسم جنگ تحمیلی چه بود؟
عکاسی جنگ برای من جذاب بود، جذاب نه از آن جهت که جنگ برایم جذاب باشد، جنگ تمام کودکی مرا از من گرفت. سالهای کودکی من در خوزستان با جنگ و اضطراب همراه بود. زمانی که در سال های جوانی با عکاسی آشنا شدم و دوربین به دست گرفتم. برای من که دوربین آنالوگ را می شناختم و با فاکتورهای گرفتن یک عکس خوب آشنا بودم، بسیار جذاب بود که بدانم عکاسان جنگ به خصوص عکاس آماتور و آموزش ندیده چگونه در شرایط بحرانی و در آستانه مرگ و زندگی به ترکیب بندی عکس و نور سنجی می اندیشدند و عکسی اینچنین تکان دهنده و کامل خلق کردند. عکسهایی که به قول کاوه گلستان همچون سیلی به صورت مخاطب می خورد.
از سال ۹۱ که پژوهش در باب عکاسی جنگ تحمیلی را آغاز کردم هیچ منبع تالیفی به جز اثر مکتوب شهید سعید جانبزرگی در باب عکاسی جنگ ایران وجود نداشت که بنا بر همین کمبود در حوزه نظری، تصمیم به تولید کتاب نگاهی به فتوژورنالیسم جنگ تحمیلی کردم. البته کتاب های ترجمه شده خوبی در باب عکاسی جنگ در جهان داریم همچنین کتابهای عکسی در باب عکاسی ایران و عراق اما جای خالی پژوهش و تالیف در باب عکاسی جنگ در ایران همچنان حس می شود.
تفاوت عکاسی دفاع مقدس با عکاسی جنگ چیست؟
عکاسی جنگ ما حول یک انسان شناسی عمیق می گردد. یک جور عکاسی عقیدتی است. ما عکاس باتجربه و آموزش دیده که به شکل حرفه ی عکاس جنگ باشند را نداشتیم. عکاسی خبری ایران با انقلاب رشد کرد و با جنگ بالنده شد. بسیاری از کسانی که جنگ تحمیلی را در ایران به تصویر کشیدند تا پیش از آن با عکاسی آشنا نبودند. آنها بر اساس عقاید خود به جبهه ها رفتند و به جای اسلحه دوربین به دست گرفتند. خیلی از ایشان هیچ تجربه عکاسانه ای تا پیش از جنگ نداشتند و از میان آنان عکاسان برجسته ای به تاریخ عکاسی ایران اضافه شد.
عکاسان جنگ تحمیلی در ایران دو دسته بودن؛ عکاسان حرفه ایی که که تجربه عکاسی جنگ را نداشتند، مثل کاوه گلستان، بهمن جلالی، برادران دقتی، آلفرد یعقوب زاده،کامران جبرئیلی و کاوه کاظمی در این گروه جای دارند.
گروه دوم کسانی بودند که عکاسی را هم زمان با خود جنگ آغاز کردند. در این گروه بسیاری عکاسان بسیجی و نظامی جای می گیرند مثل شهید سعید جانبزرگی. این گروه با وجود اینکه اغلب افراد جوان و بی تجربه ای بودند آثار بسیار ارزشمندی از خود به جای گذاشتند. عکاسان جنگ تحمیلی با اینکه جنگ را فقط در فیلم ها دیده بودند و هیچ آموزش خاصی ندیده بودند و امکانات بسیار محدودی برای عکاسی و خلق تصاویر داشتند عکسهای خوبی ثبت کردند که به جرات می توان گفت چیزی از عکاسی جنگ دنیا کم ندارند.
آیا عکاسی دفاع مقدس دارای ویژگی منحصر به خودش هست؟
به دلیل اینکه عکاسی جنگ ایران شبیه عکاسی جنگ در جهان نیست و همانطور که گفته شد این مسئولیت بر شانه های افراد غیر متخصص و آماتور افتاد و به دلیل نبود آموزش و امکانات کافی از قبیل لنز های تله، نگاتیو کافی و امکانات انتشار سریع برای دنیا، به عقیده من نمی توان هیچ خرده ای بر عکاسان جنگ تحمیلی گرفت. عکاسان دفاع مقدس از نظر نگاتیو هم در مضیقه بودند و ناچار بودند با صرفه جویی عکاسی کنند. شاید اگر این کمبود ها نبود امروز آرشیو عکسهای جنگ ایران غنی تر بود. هر چه کردند از روی همت و غیرتشان بود و احساس وظیفه برای ثبت بی قضاوت و بی کم کاست برای آیندگان که همین نگاه انسانی عمیق آنها نقطه قوت و وجه تمایز آنان از دیگران است. چه چیز باعث می شود یک دانش آموز ممتاز به جای پشت میز نشستن و درس خواندن به ثبت تصاویر جنگ بپردازد. گروه چهل شاهد که مستند سازی و ثبت عکس و تصاویر جنگ را در سال ۶۱ به عهده گرفتند، اغلب بسیجی بودند. چیزی که آنها را به این کار وا می داشت عشق و احساس مسئولیت در ثبت وقایع بود.
عکاسان جنگ در سالهای اخیر کمتر حاضر به حضور در رویدادهای مناسبتی هستند، برای مصاحبههای کتاب با این مشکل روبرو نشدید؟
عکاس جنگ بودن کار سادهای نیست.کسانی که جنگ را از دریچه دوربین خود ثبت کردند، چیزهایی را لمس کردند که در روحشان ماندگار شده و آنان را رنج می دهد. جنگ روح یک عکاس را می خراشد و همواره مثل کابوس با او همراه است. همانگونه که کاوه گلستان از دستمالی سخن می گوید که در جنگ هنگام عکاسی به همراه داشته است. دستمالی که پس از جنگ آن را می شوید و معطر می کند اما همواره در نظرش این دستمال بوی مرگ می دهد.
چه چیز می تواند روح آزرده عکاسان جنگ را التیام بخشد و بوی مرگ را از مشامشان دور کند. به خصوص اینکه این عزیزان پس از جنگ آنچنان که شایسته و بایسته بود مورد حمایت قرار نگرفتند و بسیاری از آنان پس از جنگ دیگر عکاسی خبری نکردند و از راه دیگری امرار معاش کردند. برخی حتی ناچار شدند به عکاسی تبلیغاتی روی آورند تا امرار معاش کنند کاری که از تجربه جنگ بسیار فاصله دارد.این افراد نیاز به حمایت و توجه بیشتری دارند.
در حین تالیف کتاب با چه مشکلاتی روبرو بودید؟
یکی از مشکلایی که در حین تولید کتاب با آن مواجه بودم کمبود منابع پژوهشی بود که همانطور که عرض کردم جز یک کتاب کم حجم از شهید جانبزرگی چیزی در اختیارم نبود.عدم دسترسی به آرشیو دیجیتال روزنامه های کیهان و اطلاعات مشکل دیگر بود. متاسفانه دفتر این روزنامه های هیچ گونه همکاری با بنده نکردند. من نمی دانم امروز آرشیو این روزنامه ها اسکن شده و در اختیار پژوهشگران قرار دارد یا نه، ولی در سالهای ۹۱ و ۹۲ که این بررسی انجام شد،آرشیو دیجیتال و اسکن مناسب روزنامه ها یا وجود نداشت یا نمی خواستند آن را در اختیار یک دانشجو قرار دهند. بنابراین ناچار شدم به آرشیو روزنامه ها در کتاب خانه مرکزی دانشگاه تهران مراجعه کنم. آرشیو آنجا به شکل کاغذی و بسیار پوسیده بود به نحوی که با تورق خرد می شد و می ریخت. آنقدر پوسیده بودند که قابل اسکن کردن هم نبود و من ناچار بودم از روی روزنامه ها عکس بگیرم. که باعث شد عکسهای مربوط به روزنامه ها در کتاب بی کیفیت باشند. باید نسبت به آرشیوسازی دیجیتال روزنامه ها اقدام شوند و گرنه تا چند سال آینده چیزی از این بخش برای تاریخ باقی نخواهد ماند.
چرا از عکاسان و نهادهای فعال در این حوزه عکس های باکیفیت را تهیه نکردید؟
مشکل تهیه عکسهای با کیفیت به دلیل نبود حامی مالی بود که امکان هزینه برای خرید عکسهای با کیفیت از انجمن عکاسان دفاع مقدس را نداشتم و با توجه به همکاری و زحمات این مجموعه توانستم تنها عکسهای کوچک و کم حجم را از عکاسان مختلف جنگ داشته باشم که این نیز باعث افت کیفیت عکسهای کتاب شد.
البته من این کتاب را یک کتاب پژوهشی می دانم نه یک کتاب عکاسی. چون عکسهای این کتاب بارها در کتب عکاسی مختلف با کیفیت خوب چاپ شده است. تاکید من روی مطالب کتاب بود و به اصرار خود برای اینکه قیمت نهایی کتاب ارزان تر شود، بجای استفاده از کاغذ گلاسه از کاغذ معمولی برای چاپ کتاب استفاده شد. چون فکر می کنم این کتاب می تواند منبعی برای دانشجویان عکاسی و خبرنگاری باشد پس باید قیمتش اش تا حد ممکن مناسب باشد تا قابل خریداری برای قشر دانشجو باشد. امیدوارم این کتاب با تمام کاستی هایش سرآغازی برای پژوهش ها و تالیفات بهتر و کامل تر در این زمینه باشد.
سالهای اخیر شاهد حضور عکسهای جنگ در حراج تهران هستیم. این روند را چگونه ارزیابی می کنید؟
با گذشت زمان عکسهای خبری کارکردشان تغییر می کند و یک عکس خبری ممکن است بعد از چند سال دیگر جنبه اطلاع رسانی ندذاشته باشد و بهشکل یک اثر هنری در گالری قرار بگیرد. عکسهای جنگ هم در طول سالها جایگاهشان از روزنامه و خبرگزاری ها به دیوار گالری رسیده است و علاوه بر سند تاریخی جنبه اثر هنری پیدا کرده اند و حتی در حراج تهران در کنار آثار هنرمندان فاخر تجسمی به فروش می رسد.
در دهمین دوره حراج تهران در سال ۹۷ عکس فتح خرمشهر سعید صادقی با قیمت ۷۵ میلیون تومان چکش خورد و در همان سال عکس محمد فرنود با عنوان سوم خرداد ۶۱ – خرمشهر با چند برابر بیشینه قیمت چکش خورد. این یک اتفاق بسیار خوب است که این عکسها پس از سالها مهجور ماندن وارد چرخه اقتصاد هنر می شوند و عکاسانی که شاید پس از جنگ فراموش شده بودند به این نحو حمایت می شوند. این جور اقدامات می تواند باعث شود که به عکاسی جنگ ایران، نگاه جهانی شود. عکسهایی که در سالهای جنگ آنچنان که باید نگاه جهانیان را به خود معطوف نکرد، اکنون بهتر و بیشتر در سطح بین المللی دیده می شود.