به گزارش ایرنا، جنگ هشت ساله حکومت صدام حسین علیه ایران در تاریخ ۳۱شهریور ۱۳۵۹ با حمله هوایی عراق به چند فرودگاه ایران و تعرض زمینی همزمان ارتش بعث به شهرهای غرب و جنوب ایران آغاز شد و از همان زمان شروع جنگ ناجوانمردانه آحاد ملت ایران در گروههای سنی مختلف، از فقیر گرفته تا غنی، تنها به یک چیز فکر میکردند آنهم کوتاه کردن دست متجاوز از خاک وطن بود.
چهل سال پیش جوانان دارای تحصیلات دانشگاهی همچون شهید امیر دریادار محمدابراهیم همتی اهل سمنان و فرمانده ناوچه قهرمان پیکان که در هنر، علم و عمل یک اسطوره بود یا شهید حسین فهمیده نوجوان ۱۳ ساله، به واسطه غیرتی که در وجودشان میجوشید تاب تماشای تجاوز دشمن به خاک وطن را نداشتند و در جریان نبردهای حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس، جاودانه تاریخ ایران شدند و رزمندگان، جانبازان و ایثارگران ماندند تا شهادت و گواهی باشند بر رشادت جوانمردان دوران و جنایت دشمنان قسم خورده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران .
یکی از دلاوران استان سمنان که در زمان جنگ تحمیلی پشت جبهههای جنگ در تاریکی محض بیابان، چراغ خاموش، برای دفاع از کیان ایران اسلامی به رزمندگان اسلحه و مهمات میرساند «حسن روانسوز» لکوموتیوران پایه یک راهآهن بود که خبرنگار ایرنا به سراغ ایشان رفت.
خودتان را معرفی کنید؟
روانسوز: روانسوز متولد هشتم مرداد ۱۳۲۵ در دامغان هستم.
چند فرزنددارید؟
روانسوز: پنج فرزند دارم.
شغل شما در زمان جنگ تحمیلی چه بود؟
روانسوز: لکوموتیوران پایه یک راهآهن بودم و اکنون بازنشسته شدهام.
(کمی در فکر فرو میرود. گویی با این سوال هشت سال جنگ تحمیلی در مقابل چشمانش همچون قطاری در عبور است، سکوت میکند و ادامه میدهد) سال ۱۳۴۶ به استخدام راهآهن درآمدم و در زمان جنگ تحمیلی به عنوان لکوموتیوران در جابهجایی اسلحه و مهمات، پیکر مطهر شهدا و جابه جایی نیروهای بسیجی خدمت میکردم.
اولین باری که شنیدید جنگ آغاز شده را به یاد میآورید؟
روانسوز:( با صدایی ناراحت و غمگین) بله در حال هدایت قطار از مشهد مقدس به سمت تهران بودم که در یکی از ایستگاهها بین نیشابور و مشهد به ما اعلام شد که کنترل با شما کار دارند و پس از تماس با کنترل دستور توقف دیزل قطار صادر شد و به ما گفتند برگردید.
(سکوتی معنادار چهرهاش را فراگرفت و ادامه داد) در حالی که علت دستور توقف را نمیدانستم موضوع را با رئیس قطار درمیان گذاشتم و همراه یکدیگر برای اطلاع از دستور توقف به ایستگاه رفتیم که به ما اطلاع دادند عراق امروز (۳۱ شهریورسال ۵۹) فرودگاه تهران را مورد حمله قرار داده و باید دیزل از قطار باری جدا شود و به مشهد برگردیم و ما سرانجام قطار را به ایستگاهی که دستور داده شد منتقل کردیم.
در آن زمان دسترسی به تلفن به شکل امروزی نبود و ما در حالی که خانواده از موضوع خبر نداشتد برای انجام وظیفه در ایستگاه ماندیم و شب هنگام در تاریکی شب با چراغ خاموش به سمت مشهد با دیزل برگشتیم و به این ترتیب روز اول جنگ سپری شد.
آیا در جبهههای جنگ حضور داشتید؟
روانسوز: خیلی دوست داشتم به جبهه بروم، اما قطار در زمان جنگ نقشی مهم در جابه جایی نیروهای بسیجی و اسلحه و مهمات داشت و تعداد لکوموتیوران پایه یک در آن زمان خیلی کم و انجام وظیفه به عنوان لکوموتیوران واجب و مهم بود.
طبق مقررات راه آهن راهبری قطارهای حمل توپ، تانک و مهمات به عهده لکوموتیوران پایه یک بود و چون تعداد لکوموتیوران پایه یک کم بود به جبهه اعزام نشدم و کار حمل محمولههای نظامی و نقل و انتقال رزمندگان را بر عهده داشتم و تقریبا تمام هفته را خارج از خانه مشغول خدمت در نقش لکوموتیوران بودم.
از واکنش خانواده در زمان جنگ تحمیلی و غیبت خود در خانه بگویید؟
روانسوز: من در زمان آغاز جنگ صاحب سه فرزند دختر قد و نیم قد بودم و با وجود سختیها، همسرم مرا به ایفای نقش در دفاع از کیان ایران اسلامی تشویق میکرد و خودش به تنهایی تمام مسوولیتها را به دوش میکشید. در زمان جنگ کسی به خودش فکر نمیکرد، آحاد جامعه فقط به استقلال کشور و کوتاه کردن دست متجاوزگران از خاک میهن میاندیشیدند و کسی به فکر منافع و حفظ جان خود نبود.
(صدایش محکم و مقتدر شد و ادامه داد ) دفاع از خاک وطن حکم ناموس را داشت و جوانان آن دوران هیچ ترسی از جانبازی و شهادت برای دفاع از ناموس نداشتند.
از حال و هوای جنگی و اعزام نیروها با قطار بگویید؟
روانسوز: در زمان جنگ تحمیلی در راهآهن مشهد مشغول به خدمت بودم و تقریبا ۹۰ درصد رزمندگان با قطار اعزام میشدند. در آن زمان پیر و جوان برای دفاع از کشور گوی سبقت را از یگدیگر میربودند و همه از سپاهی، ارتشی گرفته تا رزمندگان و نیروهای داوطلب با لباس شخصی سوار میشدند و در ایستگاه نیشابور نفرات کنترل میشدند و هر بار در سفر بیش از ۵۰ نفر به علت اینکه برای رفتن به جبهه ثبت نام نشده بودند از قطار پیاده و به مشهد برگردانده میشدند.
خاطرهای از دوران خدمت در زمان جنگ دارید؟
روانسوز: یکی از خاطراتی که همیشه در مقابل چشمانم هست میتوانم به نوجوانی اشاره کنم با یک لباس کهنه در حالی که به یک پایش دمپایی و پای دیگرش یک کفش پاره بود. گریه کنان به سمت من آمد و از من خواست در دیزل بنشیند و وقتی علت را از او جویا شدم گفت: اگر در قطار بنشینم ماموران قطار به خاطر اینکه جزو افراد ثبت نامی برای رفتن به جبهه نیستم مرا از قطار پیاده میکنند. همانطور که اشک میریخت از من درخواست داشت در دیزل بماند(لحظهای سکوت کرد گویی صدای گریه آن نوجوان دلیر در گوشش مرور میشد) به او گفتم ورود مسافر به دیزل قدغن است اما من با رییس قطار صحبت میکنم تا شما را به تهران برسانیم و به حرفم هم عمل کردم.
گویا در زمان جنگ انتقال پیکر مطهر شهدا با قطار انجام میشد؟
روانسوز: اکثر قطارهای مسافری مجهز به واگن یخچالدار بودند و در زمانی که در مشهد مشغول خدمت بودم شهدا را با واگن مسافری حمل میکردند و واگنهای یخچالدار به گونهای بود که اگر پیکر مطهر شهدا یک هفته هم داخل یخچال بود، طوری نمیشد.برگ هویت هر شهید مشخص بود و هر شهید در شهر زادگاهش تحویل داده میشد.
(بغض گلویش را میفشرد، صدایش آرام می شود و در حالی که در تقلا می کند اشکش جاری نشود می گوید) برای دفاع از خاک وطن خونها ریخته شد. گاهی قطار با بیش از ۵۰۰ پیکر شهید در حرکت بود.
در ساخت بعضی از سنگرها تجهیزات راهآهن به چشم میخورد، آیا زمان جنگ چنین چیزی بود؟
روانسوز: بله در زمان جنگ جوانان این مرز و بوم با مواد دور ریختنی و کمترین امکانات از جان خود مایه گذاشتند تا کشور پیروز شود. در آن زمان از واگنهای فرسوده و تراورسها(تختههای چوبی برای زیر ریل آهن) در ساخت سنگر و بیمارستانهای صحرایی استفاده میشد.
چقدر شرایط جنگ برای جوانان امروز قابل درک است؟
روانسوز: جوانان این دوره چون جنگ را از نزدیک ندیده و لمس نکردهاند و نمیتوانند شرایط سخت و جانسوز آن زمان را درک کنند و باید در قالب هنر و با کمک رسانه و نشر آثار فاخر هنری پیام دفاع مقدس را برای نسل امروز تبیین کرد.
به نظر شما رمز پیروزی ملت غیور ایران در هشت سال جنگ تحمیلی چه بود؟
روانسوز: در زمان جنگ تحمیلی آحاد ملت ایران فقیر و غنی با هر طبقه فرهنگی و هر سن و سالی با هم همدل و همصدا بودند و میتوان انسجام ملی، احساس مسوولیت، مقاومت و وحدت را به عنوان رمز پیروزی عنوان کرد.
توصیه شما برای عبور از مشکلات در این برهه از زمان به عنوان کسی که در دفاع مقدس نقش آفرین بود چیست؟
روانسوز: زمان جنگ برخی افراد حتی به نان شب محتاج بودند، اما در این شرایط سخت باز هم دفاع از کیان و ایران اسلامی را وظیفهای خطیر بر دوش خود میدانستند و اکنون در شرایطی که کشور درگیر مشکلات است، مقاومت و همراهی و همدلی میتواند گرهگشای مشکلات و عبور از شرایط فعلی باشد.
از دفاع مقدس میتوان به عنوان یک حماسه اساطیری یاد کرد که جوانان با گذشت از جان شیرین خویش و دلبستگیهای دنیوی، اسطوره بودن را معنایی دوباره بخشیدند. در کنار شهدا باید قدردان نیروهای خدمات رسان و تدارکات پشت جبهههای جنگ بود که خواب را برای خود، در حالی که خط مقدم جبهه از خون جوانان گلگون میشد، حرام میدانستند و هرکس به زعم و توانایی خود برای پیروزی خاک وطن تلاش میکردند.
ساعات اولیه صبح روز ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ دشمن متجاوز و رژیم بعث عراق حمله سنگین خود را به مرزهای جنوب غربی کشور و خوزستان کلید زد و این روز در تقویم جمهوری اسلامی ایران به عنوان برگ زرینی در دفتر افتخارات که با وجود امکانات محدود حتی یک وجب از خاک وطن به دست بیگانگان نیفتاد، هفته دفاع مقدس نامگذاری شد.