هنرمندان و افرادی که به اصطلاح سلبریتی محسوب میشوند باید هم در آثارشان و هم به صورت شخصی به مشکلات جامعه واکنش نشان دهند. اگر ما مدعی هستیم که کنار مردم قرار داریم، بنابراین نخواهیم توانست از این مسایل به سادگی بگذریم. هرچند متاسفانه بخشی از جامعه هنری ما نسبت به موضوعات بسیار کوچکتر در مقایسه با اتفاقاتی همچون حمله تروریستی یا گسترش تفکر تکفیری عکسالعمل نشان میدهد اما نسبت به موضوعات مهمتر سکوت میکند. درحالی که مساله بنیادی در هر کشوری امنیت آن است. بنابراین بسیار مهم است که ذهن جامعه درباره چنین موضوعاتی همیشه بیدار باشد زیرا خشونتهای افراطی و ترور پدیدهای است که اگر با آن مقابله نشود مانند ویروس تکثیر شده و گسترش پیدا میکند.
این یکی از اظهار نظرهای مشهور کمال تبریزی است که در پی برخی ناامنی ها و ترورها در کشور و خطاب به سلبریتی ها ابراز شد. کمال تبریزی پنجم مهر ۱۳۳۸ خورشیدی در تهران بدنیا آمد. او در ۱۳۵۶ خورشیدی در رشته مهندسی راه و ساختمان وارد دانشگاه پلی تکنیک (امیر کبیر کنونی) شد. تبریزی در این دانشگاه به عضویت کمیته فرهنگی دانشجویان مسلمان در آمد و به فعالیت هایی چون، نمایش برخی فیلم های سینمایی و برگزاری نمایشگاه عکس پرداخت. بعد از انقلاب اسلامی و وقوع انقلاب فرهنگی، وارد تلویزیون شد و هم زمان دوره هایی را با برخی از اساتید سینما گذراند. با شروع جنگ تحمیلی به همراه یک گروه برای فیلم برداری عازم میدان های جنگ شد.
تبریزی پس از بازگشایی مجدد دانشگاه ها، تغییر رشته داد و در رشته سینما از دانشکده سینما و نیز در رشته تئاتر از دانشگاه هنر فارغ التحصیل شد.
کارنامه سینمایی کمال تبریزی
تبریزی فعالیت های سینمایی اش را با کارگردانی، نویسندگی، فیلم برداری و تدوین فیلم های کوتاه از ۱۳۵۸ خورشیدی آغاز کرده بود، اما فعالیت حرفه ای او در ۱۳۶۴ خورشیدی و با دستیار کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا در فیلم هویت آغاز شد و او تجربه ای در زمینه کارگردانی به دست آورد.
تبریزی نخستین فیلم سینمایی خود را ۱۳۶۷ خورشیدی با نام «عبور» ساخت و تاکنون ۱۸ فیلم بلند دیگر به این فهرست افزوده است. هر چند این فیلمساز در آثار اولیه خود رویکرد خاصی به دفاع مقدس داشت و پس از موفقیت «لیلی با من است» و موفق ظاهر نشدن فیلم «شیدا» در گیشه، بیشتر به فیلم های ماورایی، مذهبی و خط قرمزهای این حیطه روی آورد و در آثار متأخر خود این رویکرد را به مفاهیم انسانی عام تر گسترش داده است.
او پس از آن، فیلم های «در مسلخ عشق» و «پایان کودکی» را ساخت که توفیق چندانی نیافت اما «لیلی با من است» او را به اوج محبوبیت رساند. «لیلی با من است» با فیلمنامه ای از تبریزی و رضا مقصودی در ۱۳۷۴ خورشیدی ساخته شد. فیلمی که به جهت عبور از خطوط قرمز که برای سینمای دفاع مقدس به نوعی تابو شده بود، ماندگار شد. فیلم بسیار متکی بر فیلمنامه حساب شده و شخصیت پردازی دقیق آدم هاست و ایده اولیه تحول فرد بر اثر قرار گرفتن در یک موقعیت خاص در این فیلم به بهترین و طنازانهترین شکل نمایش داده میشود.
پس از ساخت چند نمونه فیلم در حوزه سینمای دفاع مقدس، تبریزی با «مهر مادری» از فضای جنگ فاصله گرفت اما فیلم در گیشه موفق نبود. سپس با فیلم «شیدا» با فیلمنامهای از رضا مقصودی این بار جنگ را محملی برای شکل گرفتن عشق در این فضا و موقعیت قرار میدهد. ارتباط رزمندهای که دچار آسیب چشمی شده با صدای پرستاری که برای التیام درد او قرآن می خواند، بدل به عشقی اساطیری می شود که او را پس از جنگ به جستجوی دختر وامی دارد. فیلم در عین حال نقدی ظریف به تغییر آرمان و معیارهای سنجش قابلیت آدم ها در دوران پس از جنگ دارد.
«گاهی به آسمان نگاه کن» با فیلمنامهای از فرهاد توحیدی به نوعی پروژه ای جاه طلبانه از این فیلمساز است که در ۱۳۸۱ خورشیدی ساخته شد. این فیلم اقتباس از رمان منحصر بفرد میخاییل بولگاکف، "مرشد و مارگریتا" بود. آنچه اهمیت این اقتباس را چندبرابر می کند، رویکردی است که نویسنده و فیلمساز به اینجایی و معاصر کردن قصه داشته اند و با محوریت دادن به قشر جانبازان و شهدا در واقع یک فیلم سوررئال دفاع مقدسی ساخته اند. فیلمی که در زیرلایه های خود نقدی روانکاوانه به آدم ها در موقعیت های مختلف دارد.
«فرش باد» فیلم دیگری از تبریزی است که با مشارکت در ۱۳۸۱ خورشیدی و در زمان داغ بودن بحث گفت وگوی تمدن ها ساخته شد و از معدود آثاری است که سفارشی بودن ایده اولیه آن به هیچ وجه روی وجوه هنرمندانه اثر منفی نمی گذارد. فیلم اثری گرم و جذاب از تقابل فرهنگ ژاپن و ایران در مهد فرهنگ ایران یعنی شهر اصفهان است. تقابلی که به تأثیرگذاری وجوه مثبت در روابط آدم ها می انجامد و در بخشی فرعی تر همیاری ایرانی را برای بافته شدن یک فرش به تصویر میکشد.
«مارمولک» پرحاشیه ترین فیلم تبریزی و موفقترین فیلم او در گیشه با فیلمنامهای از پیمان قاسمخانی در ۱۳۸۲ خورشیدی ساخته شد.
مارمولک فیلمنامه حساب شده ای مطابق با اصول فیلمنامه نویسی داشت که طنز کلامی و تکیه بر ادبیات کلامی در کنار هم از نقاط قوت فیلم بود.
پس از مارمولک، تبریزی «یک تکه نان» را ساخت فیلمی در گونه تازه تأسیس معناگرا که با تکیه بر محور قصههای سفرنامه ای، گذر یک فرد از مبدأ به مقصد را پی میگیرد. فیلم میکوشد با طراحی شخصیت ها و خطوط فرعی متعدد باور و اعتقادات سطحی و درونی از قرآن، آموزه های مذهبی و ... را به چالش بکشد.
کمال تبریزی دوباره در «همیشه پای یک زن در میان است» سراغ سوژه جنجالی دیگری رفت، فیلم برداشتی آزاد از مجموعه داستان کوتاهی از سیدمهدی شجاعی به همین نام بود و داستان زن و شوهری جوان را روایت میکرد که به رغم یک ازدواج عاشقانه کارشان به طلاق خصمانه رسیده و در این میان پای افراد زیادی به ماجرا باز میشود این فیلم باوجود کمدی بودن نقدهای اجتماعی جدیای دارد.
او در ۱۳۹۲ خورشیدی با ساخت «طبقه حساس» و همکاری مجدد با پیمان قاسمخانی دوباره اسمش را بر سر زبانها انداخت. فیلم سوژه ای بکر داشت و علاوه بر موفقیت در گیشه توانست نظر مثبت منتقدان را نیز جذب کند. فیلم درباره مردی است که قبری ۲ طبقه میخرد اما میفهمد که فروشنده قبر کلاهبردار بوده و طبقه دیگر را که متعلق به آقای کمالی بوده است به دیگری فروخته و حالا مردی غریبه به جای او درون قبر در کنار همسرش دفن شده. فیلم نگاه سنتی به غیرت و مرد غیور را به زبان طنز نقد میکند.
تبریزی پس از آن ساخت ۲ فیلم دیگر در فضای متفاوت را امتحان کرد. «طعم شیرین خیال» و «امکان مینا» فیلمهایی بود که بسیار مورد انتقاد قرار گرفتند و بسیاری اذعان داشتند، هیچ نشانی از کارگردانی درجه یک تبریزی در این آثار نیست. همین امر به آن منجر شد که تبریزی با یک وقفه ۲ ساله سراغ فیلم بعدیاش «مارموز» برود. فیلمنامه مارموز را آیدین سیارسریع از طنزنویسان معروف مطبوعات نوشته است. این فیلم داستان زندگی شخصی به نام قدرت است که سودای رسیدن به قدرت به هر قیمتی را دارد.
«ما همه با هم هستیم» آخرین ساخته کمال تبریزی که قرار است در جشنواره فجر به نمایش درآید. پربازیگرترین فیلم او و یکی از پرستارهترین فیلمهای چند سال اخیر است. داستان فیلم در بستری کمدی روایت میشود و ماجرای سقوط یک هواپیما همراه با مسافرانی است که رازهای مختلفی دارند؛ رازهایی که قرار نیست تا ابد پنهان بمانند... این فیلم به دلیل حضور بازیگران سرشناس و محبوب زیادی مانند گلزار، لیلا حاتمی، مهران مدیری، مانی حقیقی و ... از همان ابتدا وارد حاشیه شد.