برای شناخت بهتر زبان فارسی و تغییر و تحولات این زبان در دورههای مختلف و همچنین جایگاه زبان فارسی در رسانه و فضای مجازی خبرنگار ایرنا گفت و گویی با کوروش سروشپور استاد و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز و نویسنده پژوهشهای مختلفی از جمله "قابلیتهای دراماتیک ادبیات فارسی" و "روایت با رویکردی تصویری و سینمایی در شعر معاصر(مهدی اخوان ثالث ، احمد شاملو ، فروغ فرخزاد ، سهراب سپهری)" کرده است.
ایرنا: زبان فارسی از کجا آغاز می شود و در میان زبانهای ایرانی چه جایگاهی دارد؟
سروشپور: زبان فارسی ، به گواهی اسناد تاریخی ، از هزاره پیش از میلاد مسیح در بخش پهناوری از فلات ایران گفت و گو میشده ، از کناره چین تا کرانههای مدیترانه ، از سیحون تا خلیج فارس از دجله و فرات تا دریاچه وان ، اما نباید از قلم انداخت که این زبان و گویندگان آن ، به استناد ِ اوستا، از خانه نخستین خود با کوچی بزرگ کنده شدند و به این جا آمدند، از سرزمین ایرانویچ ، که وقت و حد و مرز و خاطرهاش در ساحت اسطورهها، پنهان است.
پس به همین اعتبار ، زبان ِ این گویندگان تاریخی فراتر از آن چه گفتهاند، دارد زبانی از گروه پرشاخه و پرقدمت هند و ایرانی (هند و آریایی).
این زبان ، به اعتبار قدمتی که دارد و میراث فکری و فرهنگی آن، که بر بخش عمدهای از جهان باستان تا سدههای متوالی بعد، تاثیری عمیق گذاشته، اهمیت ِچشمگیری دارد ، زبان فارسی ، یک میراث ِ فرهنگی است ، نه تنها برای گویندگان آن ، که حتی برای مردم جهان ، زبانی که در آینه وجودیاش، فروزههای ذوق و ذهن آدمی، از دورترین دورهها ، چشمها را خیره میسازد.
زبانی کهن، که با سختجانی، از هزار مهلکه تاریخی جان به در برده و به روزگار ما رسیده ، زبانی که مهمترین پارهی هویتساز و معنا آفرین ِ فرهنگ ایرانی ، با او به پایستگی و شایستگی رسیده است و در ضرباهنگ آن ، نبض هزارههای دور میزند.
ایرنا: اهمیت زبان فارسی را در این عصر دهکده جهانی چگونه میبینید؟
سروشپور: زبان فارسی ، آن چنان که گفتهایم ، میراث فرهنگی و نیز پشتوانه و هویت ِمدنی جامعه بشری است، نقطه آغاز و نقطه ثقلی است که میتوان با عیار آن ، پیوند و تبادل فرهنگی جامعه ایرانی با جامعه جهانی را طرح ریزی کرد.
آن چه گویندگان فارسی ، نیاز دارند اعتماد به نفس زبانی و فرهنگی است ، دوری از خودناباوری و بیمایگی است ، برگشتن به ظرفیتهای ممتاز فرهنگی و زبانی خویش است. زیرا در دو سه قرنی که گذشت، ناکامیهای تاریخی و فرهنگی و علمی ِ کشورهای شرقی(به ویژه در خاورمیانه) آنها و ایرانیها را به این پندار نادرست انداخت که اگر به زبانی غیر از آن چه دارند، روی بیاورند به پیشرفتی درخور خواهند رسید ، زیرا با دمدمههایی که بیگانگان میکردند، زبان و فرهنگ خود را عقیم و الکن میپنداشتند ، و میگفتند تمدن جدید ، زبانی جدید میجوید.
این سخنی درست است، اما معنایش کوچ و تَرک زبانی نیست ، بلکه به گمان من برگشتن به ریشهها و قابلیتهای زبان ، و پویاسازی بخشهای ِ رها شده آن است ، درک و شناخت دوباره آن چه میراث زبانی ماست و تلاش برای به فعلیت رساندن قابلیتهای آن است.
زبان فارسی، به پشتوانه ساختاری خود ، که زبانی است پیوندی ، زوایایی چشمگیری دارد. علاوه بر این که خود میتواند واژه بسازد، برای واژههای غیر فارسی و فرنگی نیز میتواند برابر نهادهای سودمندی ، بیاورد .
به هر روی زبان فارسی، مانند خویشاوند دیگرش زبان انگلیسی، ساختاری پیوندی و ترکیبی دارد، که به پشتوانه آن میتوان از پس هر موضوع و مسالهای برآمد ، اگر که گویندگان آن به ذوق و ذکاوت آراسته و به درک و شناخت عمیقی از آن رسیده باشند .
ایرنا: جدای از فارسی رسمی، گویشها و لهجههای متعددی هم داریم. چگونه میتوان از آنها در جهت افزایش توانمندی زبان فارسی استفاده کرد؟
سروشپور: زبان حکم مادری را دارد که لهجهها و گویشها ، چون فرزندانی از جان و جسم او جدا شدهاند ، اما جدایی ندارند. هر فرزند به رنگ و رویی است اما در جانمایه ، با مادر خود همخونی دارد ، لهجهها و گویشها، اگر به ترکیب و توازنی برسند میتوانند به غنای زبان یاری کنند، زبان فارسی امروزی که دری نامیده میشود، اگر به قرنهای آغازین برگردد، لهجهای از زبان فارسی بود که بیشتر در شمال شرق ایران گفتار میشده است، اما پس از ترکیب شدن با لهجههای دیگر فارسی و محلی، دایره فرهنگی خود را وسعتی چشمگیر بخشید.
یادآوری این نکته بی جا نیست که بگوییم زبانشناسان برای فهم اصالت واژگان ِ یک زبان ، به پایتخت و شهرهای بزرگ نمیروند بلکه به مناطق دور دست و شهرهای کوچک و روستای بکر میروند تا اصالت و دست ناخوردگی زبان را بسنجند.
البته شکی نیست که امروزه با قدرت رسانههای رسمی و آموزش رسمی ، لهجهای خاص ، بر لهجهها و گویشهای دیگر چیرگی میگیرد (مثل لهجه تهرانی)، اما نویسندگان و مترجمانی هم بودند و هستند که برای راه بردن ِ لهجههای منطقه خود به زبان رسمی کوشیدند و میکوشند (حتی ترانه گویان و آوازگرانی چند) در دوره نزدیک از صادق چوبک و نجف دریابندری ، منوچهر آتشی، منیرو روانیپور و احمد محمود میتوان نام برد ، اما این که تا کی و تا چند ، این تلاشها میپاید و به بار مینشیند، جای تامل است.
ایرنا: زبان فارسی در مسیر تحول از پارسی باستان به پهلوی و دری، چه فراز و فرودهایی داشته است؟ آیا به همین مقیاس می توان تحولات یا فراز و فرودهای پیش رویش را حدس زد؟
سروشپور: زبان فارسی، با زبانهای اروپایی و هندی خویشاوندی دارد. قومی که در صدها قرن پیش به این اقلیم آمدند، از سغد و خوارزم تا قفقاز و پنجاب و خلیج فارس و میان دو رود، به این زبان گفت و گو میکردند، اگرچه به حکم تنوع مکانی و قومی، تفاوتهای ناگزیری در زبان آوری داشتند، اما همگی زبان خود را به زبان مادری که همانا فارسی بود، پیوسته میدیدند، این نسبت زبانی به دلیل نسبتهای خانوادگی و خونی، اشتراک در واژههای بنیادی، ساخت دستوری مشترک،قابل اعتبار و استناد است. ایرنا: زبان فارسی با چه مخاطراتی روبروست؟
سروشپور: زبان پدیدهای است زنده و پویا، اما زایایی آن شرط بقا و دوام اوست. امروز کشورهایی را میبینیم که در تاریخ و پیشینه با ایران هم طرازی دارند، اما از زبان اصیل خود بریدهاند و به زبانی دیگر سخن میگویند و مینویسند. زبانی که نتواند در برابر فشارهای درونی و حملههای بیرونی ، تاب بیاورد ، گرفتار خودکم بینی و ناباوری میشود ، بارآوری خود را از دست میدهد، از حدّت میماند و به لکنت میافتد، در آن حال است که گویندگانش به جبران ِ این معضل رو به زبانی دیگر میآورند.
اما تجربه هزاران ساله زبان فارسی نشان داده که به حدی غنی و قوی است که هیچ نیروی درونی و بیرونی نمیتواند از بینش ببرد، زبانی که تا دو قرن پیش زبان علمی و ادبی کشورهایی غیر ایرانی بوده است، شاعران و نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی را برای خلق اثر به سر ذوق آورده ، گنجینه وصف ناپذیر ادبی را برای جامعه انسانی به میراث گذاشته ، زبانی فرودست و فرومایه نیست، که بمیرد و در زبانی دیگر امحا شود، اما میتواند آسیب ببیند، آن چنان که دیده است.
جامعه زنده، به روزآوری نیازی حیاتی و روزآوری با تولید پیوندی راستین دارد. اگر جامعهای نتواند تولید کند، چه در حیطه صنعت و فنآوری ، چه در عرصه فرهنگ و اندیشه ، به جامعهای مصرفی تبدیل میشود و چون زبان هم پدیدهای است زنده ، که در زندگان و با زندگان نفس میکشد، ناچار از زایایی میماند و با مصرفی شدن خو میگیرد.
جامعه مولد، زبان مولد دارد و این اولین حکم علم دلالت(semantic) است.
زبان فارسی، مانند جامعه ایرانی ، دچار رخوت و مصرف زدگی است، تولیدی ندارد به پخته خواری روی آورده، این صفت ناپسند ، صفت ِ عادت شده اوست نه صفت ذاتی و بنیادیناش ، بنابراین همان طور که قابلیتهای چشمگیر جامعه ایرانی نادیده گرفته شده ، قابلیتهای زبانی آن نیز ، پوشیده مانده و جای آن است بزرگانی از صلب سخن پردازان بزرگ ایرانی، همت کنند و اقیانوس راکد زبان فارسی را به تلاطم و تموج درآورند.
یکی از دلایل این معضل، نظام ناکارآمد آموزشی است، که از کودکسراها تا دانشگاههای ما به آن گرفتار است، زبان فارسی با چنان کیفیت نازل و ناخوشایندی تدریس میشود ، که جز دلزدگی برای دانشآموز و دانشجو عایدی ندارد، فردی که روز و شب از گوشی تلفن تا رایانه و ماهواره و رادیو و تلویزیون، واژههای فرنگی را می آموزد و به کار میگیرد، از زبان فارسی جز درسهای پُر ملال، که برایش تصویب کرده اند، هیچ نمیداند و نمیخواند.
من معلم ، دیدهام آنها در نوشتن و خواندن زبان انگلیسی، از زبان فارسی بارها موفقتر و مسلطترند و این را هم از آموزش رسمی ، مهارت نگرفتهاند بلکه از راه دنیای فیلم و ماهواره و اینترنت و کمی هم کلاسهای آزاد آموزش زبان دارند، اما در روخوانی و رونویسی فارسی کمیتشان میلنگد.
فراموش نباید کرد که هیچ جامعهای قوی نمیشود، بیآن که فرهنگ و زباناش قدرت بگیرد، یکی از دلایل مهم چیرگی بریتانیا بر بخش عمده جهان، از جمله شبه قاره هند ، قدرت دادن به زبان انگلیسی بود، زبانی که تا سدههای پیش، تا قبل از ویلیام شکسپیر و عصر الیزابت، توان عرض اندامی هرچند در ابعاد یک کشور هم نداشت ، دورانی که با تاریخ ایران، برابر با دودمان صفوی است، اما به مرور چنان در جهان و از جمله هندوستان ریشه میدوانند که ریشههای زبان فارسی را از آن جا برمیکنند تا پس از قریب هزار سال، انگلیسی را جایگزینش کنند.
ایرنا: امروز حیطه مقبولیت زبان و ادبیات فارسی هر روز نسبت به روز گذشته کمتر می شود. دلیل آن چیست؟ حال با توجه به وجود چنین وضعیتی، فرهنگ ما دچار چه ضررهایی می شود؟
سروشپور: با پرسش پیشین، به گمانم به این یکی هم پاسخ دادهام،ما دچار کاستیها و کاهلیهایی چند جانبهایم، از جمله در حیطه زبانی و حیطه ادبی ، جامعه آموزشی و ادبی ما از کم کاریهای آزاردهنده، در حال نزاع است.
شاگردان ما ، میل و ذوقی برای آموختن ِعلوم انسانی و ادبی ندارند تا جایی که من می دانم در کشورهای پیشرفته افرادی را به رشته علوم انسانی میفرستند که بالاترین بهره هوشی را دارند اما در جامعه ما هیچ اراده و ارادتی به سوی این رشته و فراگیران آن نیست، در برخی از مناطق آموزشی حتی یک کلاس ۱۰ نفره انسانی، تشکیل نمیشود ، زنگ ادبیات که درس عمومی همه رشتههاست به سطحیترین شکل برگزار می شود ، عظمت فکر و اندیشه و ذوق و زیباییشناسی مولانا، سعدی، حافظ ، فردوسی و شاعران دیگر در چند تست کنکوری و به شکل جدول کلمات متقاطع خلاصه میشود، که فراگیر برای پیدا کردن گزینه مورد نظر، آن هم نه با فهم و هضم مطلب که با مهندسی معکوس وادار به تقلا میشود.
التذاذ ادبی که یکی از هدفهای این گونه آثار است به طور مطلق، نادیده گرفته میشود و آن چه از ادبیات دستگیر دانشآموز میشود، محفوظاتی است که تا پایان آزمون سراسری باید به خاطر داشت، نه خط مشی و خط فکری که میتواند به او بینش ببخشد و به حیات و مماتش عمق و معنا بدهد.
محتوای کتابهای آموزشی را نمیتوان نادیده گرفت که دور از معیارهای هنری ادبی و بیتوجه به شرایط فراگیران ، بسته به برداشتهای تعلیمی گروه خاص تالیف میشوند و مخاطب کمتر از درصدی آن را پاسخگوی نیازها و سوالهای عاطفی و علمی و ذوقی خود میبیند، این سخن از اصل به معنای باج دادن به فراگیران نیست، بلکه به معنای ِتربیت ذوقی و ادبی آنها، به شکل درست است.
ایرنا: با توجه به فرصتهای فضای مجازی برای همه مردم، زبان فارسی با مخاطراتی مواجه میشود که به درستی قواعد و کلمات نوشته و انعکاس داده نمیشوند، شما این تهدیدات را چطور پیشبینی میکنید؟
سروشپور: فضای مجازی، بیمبالاتی را عادیتر کرده است، به ویژه در نوشتنها و رعایت اصول و موازین ادبی، این یا از ضعف ِ آموزشی ما پرده برمیدارد که شاگردانی تا این حد بیمبالات پرورش دادهایم، یا از مقاومت و عناد آگاهانه آنها در نادیده گرفتن مبانی ادبی و علمی، در عین حالی که میتواند از هر دو عامل هم ناشی باشد.
دنیای مجازی ، ماهیتی گذرا، ناپایدار و شتابزده دارد، همه چیز به سرعت درگذر است ، تانی و تامل آن چنانی را برنمیتابد، کاربر این فضا به همین اعتبار میکوشد به سرعت پیام و مطلبی را بارگذاری کند و چندان برای تنقیح و پالایش آن وقتی نگذارد، دیدهام خواب را "خاب" مینویسند و را مفعولی را حذف میکنند و کلماتی ابتکاری به جای کلمات معمول مینویسند، استدلال آنها هم در مخاطبی است که خاص آنهاست و سرعتی که مطلوبشان است .
اینها بقطع ، کف و حبابهایی است که روی آب میآیند و محو میشوند، تاثیری نداشته و نخواهند داشت، در طول تاریخ هم نوشتار و گفتاری ماندگار شده است که با موازین مطبوع ثبت شدهاند.
اگر چه حجم بسیاری از فضای مجازی، به قلم چنین افرادی پر شده است، اما گزیده کاران و سخته نویسانی هم هستند، که با آثار خود به رسانههای جدید، اعتباری ببخشند و مزایای این پیامرسانهای نوین را، با قلم و زبان خود قدرشناسانه برجسته کنند، به قول علی شریعتی ، خداوند به هر قلمی سوگند یاد نکرده ، آن قلمی می ماند و تاثیر می بخشد که حد و حریمی دارد ، و عیار و اعتباری .
ایرنا: آیا رسانهها برای زبان فارسی تهدید هستند یا ظرفیتهای زبان فارسی را بر ملا میکنند؟
سروشپور: بقطع میتواند فرصت مناسبی باشد، به شرطی که افرادی کاردان و متعهد در آن بکوشند و قلم و قدم بزنند.
رسانهها در طول دهههای اخیر ، با تکرار ِ غلطهایی، آنها را مصطلح کردهاند، اما اگر کارشناسانی زبده ، که بر ادبیات چیرگی دارند، در جمع کارگزاران این رسانهها باشند، میتوان به ارتقای فرهنگی و ادبی جامعه مخاطب امیدها داشت.