سردار حسین نجات روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا درباره بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره اینکه در جنگ یک مدل جدید از حضور مردمی شکل گرفت و همین حضور همهجانبه رکن پیروزی کشور شده است، گفت: مردم در آن دوران، از امام راحل فقط صداقت میدیدند و احساس میکردند امام درد دین و اسلام دارد و به دنبال سرافرازی مردم و نجات آنها از استبداد و استعمار است.
جانشین قرارگاه ثارالله تهران ادامه داد: جوانان در دوران جنگ دلداده امام (ره) بودند و میدانستند امام (ره) به آنها دروغ نمیگویند و ایشان هم اطمینان داشتند که اگر ما از کشور دفاع کنیم وعده نصرت الهی قطعی است. لذا مردم به ایشان اطمینان کرده و وظیفه شرعی، اسلامی و ملی خود میدانستند که مقابل دشمن به میدان بیایند. هر کسی به طریقی به جبهه و جنگ خدمت میکرد. یکی در پشت جبهه مانند آن پیرزن تخممرغهای خود را به جبهه میفرستاد، شخص دیگری که لباس رزمندگان را میشست و یا کسی که مهندس بود و در بخش مهندسی جنگ کار میکرد و معلمی که برای آموزش رزمندگان به سنگرها میرفت.
سردار نجات تصریح کرد: الان هم مردم برای حضور در همه میدانها آمادهاند، باید کاری کنیم که احساس کنند مسوولان برای آنها زحمت میکشند و به دنبال حل مشکلات آنها هستند. مسوولان باید با اعتماد به مردم تلاش کنند نخست، مشکلات مردم را حل کنند و دیگر اینکه با صداقت مشکلاتشان را برای مردم مطرح کنند و راههای پیشرفت و تلاش را جلوی پای جوانان قرار دهند. ما جوانان با استعدادهای بسیار خوب در کشور داریم که باید به توانمندی آنها اعتماد کنیم، موانع تولید را از جلوی راه آنها برداریم و میدان را برای آنها باز کنیم، آن وقت خود مردم و جوانان برای حل مشکلات به میدان میآیند.
وی ادامه داد: کاری که امام (ره) آن زمان انجام داد این بود که موانع حضور مردم در جبههها و خدمت مردم را برداشت و مردم احساس کردند ایشان با آنها صادق است بنابراین به میدان آمدند. لذا اگر با مردم صادقانه برخورد کنیم و مشکلات حضور آنها در میدانهای مختلف را برداریم آنها به میدان میآیند و صادقانه مشکلات را حل میکنند. رابطه الان رهبری با مردم همینطور است. مردم چون از رهبری صداقت، دلسوزی و خدامحوری را دیدهاند هر جا از مردم خواستهاند مردم به میدان آمدهاند. نشانه آن کمک مومنانه در ایام کرونا بود.
جانشین سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره این گفته رهبر معظم انقلاب که پذیرش قطعنامه را تصمیم عقلانی امام راحل دانستند، اظهار کرد: امام (ره) در مسیر جنگ تا سرنگونی صدام، و تنبیه متجاوز قاطع بودند. از اوایل سال ۶۷ چند اتفاق مهم در جبههها و پشت جبههها رخ داد. بعد از آنکه ما یکبار دشمن را از همه مرزها کشور خارج کرده و به مرزهای بینالمللی بردیم، و نقاطی را نیز در خاک عراق تصرف کردیم، ابرقدرتها احساس کردند عامل آنها (یعنی صدام) در حال سرنگونی است. لذا در سال ۶۶ مجددا، صدام را از لحاظ هواپیما، امکانات زمینی، هوایی و توپخانهای تجهیز کردند. مهمتر اینکه آواکسها و سیستم جاسوسی آمریکا و متحدان آنها تمامی تحرکات جبهه و حتی کوچکترین جابجایی ما را به صدام گزارش میدادند. از طرف دیگر همه ما را تحریم کامل کرده بودند بطوریکه نمیتوانستیم در دنیا مبادلهای انجام بدهیم و یا نفت را به قیمت مناسب بفروشیم.
سردار نجات افزود: فرماندهی جنگ در سال ۶۶ به این نتیجه رسید که با توجه به هوشیاری و آمادگی رژیم صدام امکان عملیات با غافلگیری در جنوب نیست لذا به منظور انتقال عمده قوای دشمن به شمال عراق عملیاتهای خود را متوجه غرب و شمال عراق کرد.
وی ادامه داد: در ادامه با پشتیبانیهای مفصلی که در بعد لجستیکی و اطلاعاتی از رژیم صدام شد، عراق نه تنها عمده قوای خود را به غرب و شمال عراق منتقل نکرد بلکه با تمرکز در جنوب توانست جاهایی را که ما به عنوان نقطه قوت در عراق تصرف کرده بودیم پس بگیرد بطوریکه مجبور شدیم به مرزهای بینالمللی بازگردیم. از طرف دیگر تحت فشارهایی که ما بعد از عملیات شلمچه به عراق وارد کرده بودیم سازمان ملل سال ۶۵ قطعنامه ۵۹۸ را صادر کرد که در آن اکثراً امتیازاتی که امام دنبال آن بودند را پذیرفته بود.
جانشین قرارگاه ثارالله تهران اضافه کرد: در قطعنامه ۵۹۸ چهار شرط از شروط مدنظر امام (ره) از جمله شناخت متجاوز، برگشتن به مرزهای بینالمللی و مبادله اسرا و پرداخت غرامت از سوی متجاوز آمده بود. از طرفی ما در جبههها نیاز به تقویت حداقل ۵۰۰ تا ۶۰۰ گردان از نظر مهمات و امکانات دیگر داشتیم که دولت رسماً اعلان کرده بود که نمیتواند آنرا تامین کند و امام (ره) هم احساس کردند که مجموعه دولت بیش از این آمادگی حمایت از جبههها را ندارد.
وی تصریح کرد: بنابراین امام (ره) با در نظر گرفتن چنین شرایطی عاقلانهترین تصمیم را پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دانستند. اگر دولت و مسوولان آن زمان، توانایی پشتیبانی و حمایت از جبههها را داشتند، قطعاً رزمندگان کار را ادامه میدادند ولی اعلام کردند که بیش از این توانایی کمک ندارند و امام با این تصمیم شجاعانه، توپ را در میدان دشمن انداختند.
قطعنامه ۵۹۸ اکثر نظرات ما را تامین میکرد
سردار نجات ادامه داد: در قطعنامه ۵۹۸ اکثر نظرات ما تامین شده بود و اگر عراق میخواست جنگ را ادامه دهد در این قضیه متهم بود. لذا عراق هم مجبور شد که جنگ را متوقف کند و در عمل ما، دشمن را به مرزهای بینالمللی برگرداندیم و به اهداف خودمان که بخشی از آن در قطعنامه ۵۹۸ آمده بود، رسیدیم و اگر جنگ را ادامه میدادیم ممکن بود خسارتهای بیشتری متحمل شویم.
جانشین سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به پرسشی درباره دستاوردهای جنگ، اظهار کرد: جنگ چند دستاورد مهم برای کشور داشت. نخستین و مهمترین دستاورد این بود که میتوانیم مقابل قدرتها بایستیم. همچنین آموختیم اگر مقاومت کنیم و به خداوند اتکاء کنیم وعده خدا حتمی است با دست خالی میتوانیم پیروز شویم.
سردار نجات گفت: آن زمان همه دنیا ما را تحریم کرده بودند و سپاه و ارتش دست خالی بودند و ادواتی هم که در اختیار داشتیم از رژیم سابق بود. زمانی هم که به خدمت امام (ره) میرفتیم و از ایشان تانک و نفربر و توپخانه درخواست میکردیم، امام (ره) در پاسخ میگفتند که اگر تانک و نفربر و توپخانه نیاز دارید به دشمن یورش ببرید و تانک و نفربر و توپخانه از آنها غنیمت بگیرید و علیه خودشان استفاده کنید. لذا تا سالها توپخانه و زرهی سپاه ادواتی بود که از دشمن به غنیمت گرفته شده بود.
وی افزود: بنابراین آموختیم اگر مقاومت کنیم و به خداوند اتکاء کنیم و روی پای خودمان بایستیم و به جوانان نیز اعتماد کنیم میتوانیم موانع را از پیشرو برداریم. جوانان ما هم فعال شده، توانستند صنایع نظامی قدرتمندی راهاندازی کنند. امروز اگر سامانه سوم خرداد در صنایع نظامی ساخته میشود و میتواند هواپیمای بلند پرواز آمریکا (پهپاد) را سرنگون کند نتیجه دستاورد جنگ و مقاومت است.
جنگ هم قدرت جوانان و هم پوشالی بودن دشمن را نشان داد
سردار نجات یادآور شد: ما با از بین بردن میل کشورها به تجاوز، کشور را برای همیشه بیمه کردیم و اگر امروز آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای دیگر از حمله به جمهوری اسلامی هراس دارند به این دلیل است میدانند اگر نخستین تیر را شلیک کنند تمام کننده جنگ آنها نیستند و ما آنها را پشیمان میکنیم. بنابراین جنگ، قدرت جوانان و پوشالی بودن دشمن را نشان داد و هم منطق مقاومت و هم صدق بودن وعده الهی را نشان داد و ما را در مسیر پیشرفت علمی قرار داد.
این فرمانده دوران دفاع مقدس درباره نحوه تعامل ارتش و سپاه و اینکه با کدام فرمانده ارتش ارتباط بیشتری داشتید، اظهار کرد: تا وقتی که ابولحسن بنیصدر(رییس جمهوری وقت) بود با وجود اینکه بدنه سپاه و ارتش با هم ارتباط داشتند، مایل نبود که این دو نیرو با یکدیگر کار مشترک انجام دهند. بلافاصله بعد از سقوط بنیصدر، سپاه و ارتش نخستین عملیات مشترک به نام «فرمانده کل قوا خمینی روح خدا» را انجام دادند و پس از آن هم عملیاتهای مشترک فتحالمبین، شکست حصر آبادان (ثامن الائمه) و فتح خرمشهر را نیز با همکاری یکدیگر انجام دادند.
سردار نجات اضافه کرد: حتی عملیاتهایی همچون فاو را که سپاه به تنهایی انجام میداد از پشتیبانی نیروی هوایی و پدافند ارتش برخوردار بود و در ادامه پدافند از فاو نیروی زمینی ارتش به کمک ما آمد من آن زمان در قسمت حفاظت اطلاعات بودم و با بسیاری از مسوولان آن قسمت ارتباط داشتم ولی بیشترین انس و ارتباط من در مقاطع مختلف با شهید سپهبد علی صیاد شیرازی بود که هم زمان جنگ و هم پس از آن با او ارتباط داشتم.
وی در ادامه خاطرهای از شهید عباس بابایی بیان کرد و افزود: شهید بابایی با وجود آنکه سرتیپ تمام بود، ولی همیشه با لباس بسیجی به جبهه و قرارگاه میآمد. تا آن زمان هم شهید بابایی را ندیده بودم و به خاطر دارم که در عملیات والفجر ۸ جلسهای که در قرارگاه داشتیم شهید بابایی هم به آن جلسه دعوت بود. مشاهده کردم که چند نفر اضافه در اتاق جلسه عملیات هستند و از آنها تقاضا کردم که به بیرون اتاق جلسه بروند.
جانشین سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: مسوول دفتر فرمانده کل سپاه که خیلی هم ناراحت بهنظر میرسید نزد من آمد و گفت، چهکار کردی و چرا سرتیپ بابایی را از جلسه بیرون کردی؟ در پاسخ گفتم که سرتیپی در اتاق ندیدم. آن شخص به من گفت، کسی که الان بیرون اتاق قدم میزند همان سرتیپ بابایی است. نزد شهید بابایی که با همان قیافه مظلوم و مقتدر در راهرو در حال قدم زدن بود رفتم و از او عذرخواهی کردم و گفتم چون شما لباس نظامی بر تن نداشتید شما را نشناختم و او را تا اتاق جلسه همراهی کردم. رابطه سپاه و ارتش همواره صمیمانه بوده و الان هم این رابطه برقرار است.
وی گفت: تقریباً با اکثر فرماندهان در دوران جنگ از جمله شهید حاج احمد کاظمی، شهید خرازی، شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید حسین همدانی، شهید اسماعیل دقایقی، شهید مهدی باکری، شهید شوشتری و شهید عبدالله میثمی و شهید حسن شفیعزاده مراوده داشتم. ولی بیشترین ارتباط من در زمان جنگ با شهید حاج آقا میثمی بود. من و شهید میثمی در یک سوله با هم کاری میکردیم، همچنین با شهید شفیع زاده که همیشه بانشاط، شوخ طبع و آماده بود.
همیشه به حاج قاسم و علاقه شدید رهبری به او غبطه میخوردم
سردار نجات در ادامه به بیان خاطرهای از شهید سردار حاج قاسم سلیمانی پرداخت و افزود: زمانی که در حفاظت بیت مقام معظم رهبری بودم احساس میکردم هر وقت حاج قاسم خدمت رهبر انقلاب اسلامی میآمد به حضرت ایشان شور و نشاط خاصی دست میداد. مانند کسی که فرزندش را بعد از سالها دوری میبیند حضرت آقا دست بر گردن حاج قاسم میانداختند و سر و صورت او را میبوسیدند. همیشه به حاج قاسم و هم به علاقه شدید رهبری به وی غبطه میخوردم. آنقدر که رهبری، حاج قاسم را در زمان حیاتش میشناخت ما قبل و بعد از شهادتش، او را نشناختیم.
جانشین قرارگاه ثارالله تهران درباره نقش کشورهای منطقه و فرامنطقهای در حمایت اطلاعاتی از صدام و اینکه چرا نتوانستیم حمایت کشوری را جلب کنیم و کشورهای حامی صدام چه نفعی از مخالفت با جمهوری اسلامی میبردند، اظهار کرد: تقریباً آمریکا و اروپا دائماً با ماهواره جاسوسی و هواپیمای آواکس خود همه اطلاعات پشت جبهه ما از محل استقرار و جابجاییهای ما را در اختیار صدام قرار می دادند و یکی از دلایل پیروزی صدام در مقطع دوم جنگ همین کمکهایی بود که آمریکا با هواپیماها و سیستم جمعآوری اطلاعاتشان انجام میدادند.
سردار نجات تصریح کرد: جریان دیگری که به صدام کمک میکرد منافقین بودند. منافقین از طریق افرادی که در داخل کشور داشتند با تخلیه تلفنی و جمعآوری دادهها، اطلاعات حساس را در اختیار صدام قرار میدادند. باید بگویم در طول تاریخ هیچ جریانی وطن فروشتر از منافقین نبوده است. از لحاظ امکانات رزمی نیز روسیه هواپیماهای میگ و سوخو را در اختیار آنها قرار میداد فرانسویها هواپیماهای پیشرفته میراژ و بالگردهای پیشرفته و کشور آلمان هم بمبهای شیمیایی که از آنها در حلبچه و سردشت استفاده شد و عربستان و امارات هم دلارهای خود را در اختیار صدام قرار می دادند.
وی تاکید کرد: البته برخی از کشورهای مستقل مانند لیبی، سوریه و پاکستان هم ارتباط خوبی با ما داشتند برخی دیگر از کشورها مانند هند و مالزی هم هیچ کمکی به صدام نمیکردند و ارتباط خوبی با آنها داشتیم. ولی اکثر کشورهای منطقه دست نشانده آمریکا بودند و اگر دستورات آمریکا را اجرا نمیکردند، سریعاً در آن کشورها کودتا میشد و تغییراتی رخ میداد. لذا اینکه ما در جذب برخی از کشورها موفق نبودیم به این دلیل نبود که دیپلماسی ما ضعیف بود. جمهوری اسلامی با همه کشورهای منطقه حتی عربستان و امارات ارتباط داشت. ولی بسیاری از روسای کشورهای منطقه وابسته بودند و بعضی مثل عربستان و امارات محور شرارت علیه جمهوری اسلامی بودند.
جانشین سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به اینکه در زمینه تامین نیازهای دفاعی چقدر به خارج وابسته هستیم، اظهار کرد: ما در بحث تسلیحاتی نیازی به خارج از کشور نداریم. بعد از دفاع مقدس تاکنون، هیچگاه تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی برداشته نشده است و ما همواره تحریم بودهایم. کشورهایی که سازنده سلاح هستند بهجز در یک مقطعی آنهم سالها پس از جنگ تحمیلی تا حدودی روسیه و چین، هیچ کشوری به ما اسلحه نمیفروخت ما امروز نیازهای تسلیحاتی خودمان را در داخل تامین میکنیم و در اوج تحریمها، ما پیشرفتهای بسیار خوبی در صنایع دفاعی داشتیم. معمولاً اینگونه است که کشورها بخشی از یک سلاح را خودشان و بخشی دیگر مانند آلیاژ یا قطعهای از یک سلاح را از کشور دیگری تهیه میکنند. شاید تولید بالگرد برای یک کشوری مقرون به صرفه نباشد ولی میتواند هواپیما و موشک را تولید کند.
وی تاکید کرد: ما نیاز تسلیحاتی به خارج از کشور نداریم و ترس کشورها از برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی ایران به این دلیل است که بخواهیم به کشورهایی که میخواهند مقابل تجاوزات آمریکا و رژیم اشغالگر قدس از خودشان دفاع کنند، کمک کنیم که آمریکاییها نتوانند در این کشورها اقدامات تروریستی انجام دهند.
نخستین بار مصر قبح روابط با رژیم صهیونیستی را شکست
سردار نجات در مورد عادی شدن روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و اینکه این موضوع چه تاثیری بر ترتیبات امنیتی منطقه و به ویژه ایران دارد، گفت: امارات و بحرین از گذشته با اسرائیل ارتباط داشتند. امارات متحد عربستان بود و در این مدت بیشترین خیانت را به مردم یمن انجام داد و بسیاری از غیرنظامیان عرب یمن به وسیله هواپیماهای امارات به شهادت رسیدند. امارات، عربستان و رژیم صهیونیستی، منافقانه و در ظاهر سعی داشتند اعلام کنند که ارتباطی با یکدیگر ندارند.
وی عنوان کرد: الان آمریکا و ترامپ برای پیروزی در انتخابات باید چند برگ برنده رو کند. بنابراین مصلحتشان را در این میبییند که این ارتباطات پنهانی و قدیمی را که در حقیقت قبحشکنی است را آشکار کنند. نخستین بار این قبحشکنی را مصر انجام داد و به آرمان مردم عرب خیانت کرد و فلسطین را که جزو عربترین کشورهای منطقه بود با حیله اروپایی، آمریکایی و انگلیس از سوریه و مصر جدا کرده و غده سرطانی را ایجاد کردند.
جانشین سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: همه کشورهای عرب و اسلامی متحد و هم قسم شدند و کنفرانس اسلامی برای مقابله با رژیم اشغالگر قدس ایجاد شد و نخستین کشوری که به این آرمان اسلام و عرب خیانت کرد مصر و سپس اردن بود. امارات و بحرین نیز خائنان دیگری هستند که به آرمانهای اعراب و مسلمان خیانت کردند.
وی یادآور شد: هر چقدر ارتباط این کشورها با رژیم صهیونیستی بیشتر باشد منطقه ناامنتر میشود. منطقه زمانی امنیت پیدا میکند که هم آمریکا در منطقه نباشد و هم رژیم صهیونیستی سقوط کند و یا جایی برای قدرت مانور نداشته باشد چرا که هرچقدر قدرت مانور این رژیم اشغالگر بیشتر باشد، امنیت کشورهای منطقه و حتی بحرین و امارات نیز به دست همین رژیم مخدوش میشود.
سردار نجات در پاسخ به این سوال که آیا حضور رژیم صهیونیستی به عنوان تهدیدی برای جمهوری اسلامی محسوب میشود، اظهار کرد: این غده سرطانی برای همه مردم منطقه تهدید است هر کجا که این رژیم صهیونیستی حضور اطلاعاتی پیدا کند، تروریسم در آنجا رشد مییابد. همچنانکه بسیاری از دانشمندان هستهای ما و مبارزان لبنانی و سوری و دانشمندان عراقی به دست همین رژیم اشغالگر به شهادت رسیدند. حزبالله لبنان هم به دنبال امنیت در این کشور است و میخواهد لبنان به عنوان یک کشور مستقل باقی بماند اما رژیم وابسته عربستان و رژیم اشغالگر قدس فتنهانگیزی میکنندو عامل ناامنی منطقه شدهاند.
وی تصریح کرد: این رژیم اشغالگر در هر کجا حضور پیدا کند، آن حضور به دنبال حمایت و رشد تروریست است. حضور این رژیم در برخی کشورهای شمالی ایران، جریانهای تروریستی را فعال میکند. الان بسیاری از جریانهای تروریستی سازمان یافته در دنیا، منطقه و گروهکهای ضدانقلاب در شرق یا غرب کشور از سوی رژیم صهیونیستی یا عربستان و یا آمریکا حمایت میشوند. همچنان که داعش را عربستان و آمریکا با کمک هم ایجاد کردند.
سردار نجات گفت: بنابراین تا زمانی که به رژیم صهیونیستی میدان دهیم، امنیت از میان میرود و آن اتحادی که میتواند میان مردم مسلمان برای مقابله با رژیم اشغالگر ایجاد شود، با توسعه این رژیم و برخی از رژیمهای وابسته، تبدیل به جنگ شیعه و سنی و جنگ سنی با سنی میشود. نقش آمریکا و رژیم اشغالگر در منطقه، ایجاد دعوا میان مردم مسلمانان و جلوگیری پیشرفت و استقلال آنهاست.