تهران-ایرنا- محمدرضا بایرامی یکی از نویسندگان پرکار در عرصه ادبیات دفاع مقدس و خالق مجموعه داستان‌های بلند برای کودکان، نوجوانان و جوانان است اما یکی از مهم‌ترین آثار وی رمان پل معلق است که تلخی روزهای آخر جنگ را بیان می کند، این اثر توانست جوایز متعددی را از آن خود کند.

محمدرضا بایرامی نویسنده رمان پل معلق در ۱۳۴۴خورشیدی در روستای لاطران در دامنه کوه سبلان اردبیل دیده به جهان گشود. از دوران نوجوانی به آثار نویسندگانی چون صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان علاقه‌مند شد و بعد از مدتی نخستین داستان خود را برای برنامه آموزشی قصه و قصه‌نویسی رادیو فرستاد و مدتی با آنها همکار کرد و آثار خود را برای این برنامه می‌فرستاد. در اواخر دوره نوجوانی به همراه خانواده به تهران می‌آیند و  در ۱۳۶۶خورشیدی به خدمت سربازی می رود و تمام دوران خدمتش را در جبهه‌ دهلران به سر برد، بنابراین جنگ را در شدیدترین شکلش شاهد بود.

بایرامی در سال‌های اخیر با نشریات متفاوت کودک و نوجوان، از جمله کیهان بچه‌ها و باران همکاری کرده و به عنوان کارشناس داستان در واحد ادبیات حوزه‌ هنری فعالیت کرده است. او همچنین داوری چند جشنواره و انتخاب کتاب سال را برعهده داشته و از جمله نویسندگان خستگی‌ناپذیر و پرکار به شمار می رود. وی همچنین از جمله نویسندگان واقع‌گرا است که در داستان های خود بیشتر به زندگی و طبیعت روستای زادگاهش و تجربه‌های شرکت در جنگ ایران و عراق پرداخته و به زبانی ساده، روان و دقیق زندگی توام با فقر و زحمت اهالی روستا و روابط میان آنها را به تصویر می‌کشد. برخی از داستان‌های او سرگذشت‌نامه‌ هستند که در قالبی متفاوت و داستانی روایت شده‌اند که از جمله آنها سرگذشت شهید کاظمی سردار جنگ است.

 انتشار حدود ۳۰ جلد کتاب و ده‌ها مقاله و نقد نشانگر فعالیت بی وفقه او در حوزه ادبیات است. از جمله رمان‌های نوجوان او می توان به کتاب های در ییلاق، دود پشت تپه، سایه ملخ، سپیدار بلند، مدرسه ما  و به دنبال صدای او اشاره کرد. همچنین این رمان نویس برجسته با کتاب کوه مرا صدا زد از قصه‌های ساوالان، توانست جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوییس و نیز جایزه کتاب سال سوییس را در سال‌های ۱۹۹۹و ۲۰۰۰ میلادی از آن خود کند. همچنین ۲ رمان مردگان باغ سبز و رمان لم یزرع از دیگر آثار معروف این داستان نویس نامدار هستند. رمان لم یزرع او توانست جایزه کتاب سال ۱۳۹۵خورشیدی در بخش رمان و داستان بلند را از آن او کند. وی در آثار مربوط به جنگ استیصال انسان در مقابله با پدیده جنگ را به زیبایی به تصویرمی کشد، وی انسان‌هایی را به تصویر می‌کشد که از طرفی در مواجهه با جنگ آرامش زندگی خود را به کلی از دست داده‌اند و از طرف دیگر روایتگر زندگی انسان‌هایی است که جنگ اجازه چشیدن طعم شیرین زندگی را از آنها گرفته است.

درباره پل معلق

پل معلق یکی از پرمخاطب‌ترین و معروف‌ترین کتاب‌های محمدرضا بایرامی‌ به شمار می‌رود، که توسط انتشارات افق به چاپ رسید. این رمان نویس حوزه دفاع مقدس در خصوص ارتباطش با این اثر در گفت وگویی گفته بود: که در ایام جنگ میان گروهی ۸۰ نفره که از اعزامی بزرگ جا مانده بودند حضور داشته. این عده با قطار با سختی های فراوان به سمت جبهه حرکت می‌کنند. مدتی که می‌گذرد، مسافران را پیاده می‌کنند، چون خط زده شده و جلوتر نمی‌توانند بروند. این منطقه همان جایی است که پل داستان «پل معلق» در آن زده می‌شود ـ منطقه‌ای میان کوه های لرستان ـ و از آنجا خط آهن قطع است. حس و حال عجیبی که از دیدن این صحنه به نویسنده دست داده، او را مطمئن کرده که روزی دربارۀ این پل خواهد نوشت و این هم اتفاق افتاده است. بنابراین باید گفت: بایرامی از جمله آنانی که کوشش بسیاری می‌کنند تا بنویسند، نیست. تجربه‌های عمیق حسی از زندگی دارد و سعی می‌کند از تجاربی بنویسد که برایش آشنا هستند. عمدۀ آثار بایرامی یا از روستا است یا از دفاع مقدس. علت این امر هم آن است که بایرامی از روستاست و در روستا بوده است.

این رمان داستان پسری ۱۸ ساله به نام نادرصدیف است که از خانواده ای کاملاً معمولی به خدمت سربازی می رود. نادر از تهران به منطقه ای دورافتاده اعزام می شود و در کنار پلی قرار می گیرد که در اثر بمباران ویران شده و به جای پل قبلی، پلی موقت برای عبور و مرور روی رودخانه زده اند. نادر خود را از شهری پرهیاهو به گوشه ای پرت از این سرزمین می رساند و در آنجا به مرور خاطرات تلخ گذشته خود می پردازد و به جایی می رسد که دیگر نه توان نوشتن دارد و نه هوای ماندن، یعنی او به آخرخط زندگی خود رسیده است. در این داستان نادر می خواهد به جایی برود که آرامش در آنجا حاکم نیست. زندگی در کنار انسان های دیگر و طبیعتی که در آن همه چیز نابود شده است، از اشیاء گرفته تا جانداران و این خاصیت جنگ است. در پل معلق، این قانون حاکم است که هیچ چیز امن نیست و نادر همیشه این احساس را با خودش همراه دارد. همچنین داستان حرکت معلقی میان مرگ و زندگی را نشان می دهد. در این فضا نادر سعی می کند با طبیعت اطراف خود ارتباطی داشته باشد تا او را از ناامیدی به درآورد. ارتباطی که با پل موقت، صدای قطار، صخره ها، باران و … دارد و ما را با فضای زندگی در جنگ آشنا می کند. این رمان توانست برگزیده‌ کتاب سال ۱۳۸۲خورشیدی شهید حبیب غنی‌پور؛ برگزیده‌ جشنواره‌ دفاع مقدس ۱۳۸۳و برگزیده‌ جشنواره‌ قلم زرین در ۱۳۸۳خورشیدی شود.

پل معلق به لحاظ ساختار بنیادین متن و ماهیت، رمانی است، واقعگرا، با کمترین پیچیدگی، هر چند نویسنده درگریزهای پی در پی خود به خاطره های سرباز سعی در ایجاد نوعی پیچیدگی در ساختار می‌کند اما به دلیل ارائه منظم اطلاعات و نشانه ها، خواننده بزودی فرمول کلی نویسنده برای حل معمای داستان را پیدا می کند. اگرچه به دلیل نپرداختن کامل خصوصیات روانی، اجتماعی و اعتقادی نادر، خواننده به شناخت کاملی از او دست نمی‌یابد. در این اثر نویسنده یکی از درخشانترین شخصیت هایش را در صحنه ای مربوط به دورۀ آموزش خلق می کند، شخصیت افسر آموزشی در گفت و گو و نوع عملش به خوبی نشان داده می شود. شخصیت سرگروهبان و نادر نیز در مجموع خوب توصیف شده اند. به طور کلی وقتی شخصیت ها از طریق توصیف خصوصیات شناسانده می شوند، کمتر و هنگامی که شخصیت ها در عمل داستانی ظاهر می شوند، بیشتر در ذهن می مانند همچنین یکی از مهم ترین نقاط مثبت این رمان شروع زیبا و پایان خوب تر آن است.

پل معلق از نگاه منتقدان ادبی

آرزو خمسه‌کجوری منتقد ادبی «پل معلق» را حکایت انسان معلق می داند که در گیر و دار سرنوشت است. همچنین معتقد است، این اثر حکایت یک انسان عاصی است که از تلخی سرنوشتش سر به صحرای عدم می‌گذارد. تا جایی که کتاب‌های دفاع مقدس را خوانده‌ام، این کتاب نگاهی ویژه دارد و عنصر اصلی داستان، که وجه تمایز آن با داستان‌های دفاع مقدس و جنگ است، این است که این اثر، داستان موقعیت است که سرنوشت انسان را در مقابله با طبیعت به تصویر می‌کشد. این منتقد درباره‌ این موضوع که آیا می‌توان «پل معلق» را جزو آثار دفاع مقدس دانست، گفت: نادر شخصیت داستان با نیت جنگ و دفاع به میدان نیامده است؛ اما از هم پاشیدن خانواده‌ نادر که در جنگ از بین می‌روند، او را به جنگ کشانده است؛ پس این اثر به جنگ ربط دارد و شخصیت کتاب نیز نظامی است. جنگ است که زندگی را به نادر بازمی‌گرداند و از این جهت، می‌توان این داستان را داستان دفاع مقدس محسوب کرد.

همچنین این منتقد ادبی درباره‌ فضاسازی داستان بر این باور است: نادر حکایت همان پل شکسته است. در این اثر، آن‌قدر فضاسازی نمادین و در خدمت شخصیت‌هاست که جاهایی نمی‌توان آن را تمیز داد. به نظرم، قسمتی که در این اثر بسیار درخشان و نشان‌دهنده‌ این است که نویسنده واقعا روی اثر وقت گذاشته، فضاسازی است. این منتقد از خصوصیات دیگر داستان «پل معلق» را دوری از شعارزدگی ذکر می کند و گفت: خصوصیت دوری از شعارزدگی، یکی از خصوصیات مهم این اثر است که کم‌تر در داستان‌های دفاع مقدس دیده می‌شود. خیلی ‌سخت است، نویسنده‌ای که خود در جنگ بوده و در دفاع قرار داشته، داستانی بنویسد که در آن، شعار ندهد. بایرامی این‌جا روی لبه‌ تیغ ایستاده است.

بایرامی خالق پل معلق می گوید: در این اثر راوی، نویسنده است و واقعیت این است که تلاش کردم زاویه‌ دیدی محدود به نادر و در عین ‌حال، یک دانای کل که قرار بود، نزدیک به زوایه‌ دید دانای کل باشد، خلق کنم. قرار بود همه‌چیز در ذهن نادر باشد و در ذهن او پالایش شود. او همچنین درباره‌ استفاده از نام ادوات جنگی توضیح داد: در اثر قبلی، این اتفاق افتاده بود که نام بسیاری از ادوات جنگی را آورده بودم؛ ولی این برای مخاطب سخت بود و آن‌ها را حذف کردم؛ ولی در این اثر خواستم که تمام آن‌ها را بیاورم.

نرگس آبیار، کارگردان کتاب پل معلق را بهترین کتابی دانست که در حوزه دفاع مقدس خوانده است. این کارگردان نامدار ایرانی در خصوص این کتاب گفت: نویسنده در این کتاب نگاه واقعی یک سرباز در دوران جنگ به اتفاق هایی را که در اطرافش می افتد، روایت کرده است.

منبع

۱- بایرامی محمد رضا :پل معلق، تهران، افق، ۱۳۸۱