ظهور ترامپ در آمریکا بزرگترین شگفتی جهان سیاست بود. اندیشه های ترامپ که بر ملی گرایی اقتصادی(نئومرکانتلیسم)، انزوا گرایی، ضدیت با نهادهای بین المللی و سازوکارهای دموکراسی استوار گردیده؛ حداقل در یک قرن اخیر در نظام سیاسی آمریکا سابقه نداشته است.

   رویکرد انزواگرایی ویلسونی در اوایل قرن بیستم آمریکا مبتنی بر پایه های درست داخلی و محیط شناسی هوشمند از نظام بین الملل بود. اما امروز ترامپ با اتکا به اصل خودیاری و اجبار هژمونیک آمریکا در تلاش برای اعمال اقتدار جهانی آمریکا با رویکرد صرف منافع آمریکا است. ترامپ با شعار کامل ملی گرایی بر سریر قدرت در آمریکا نیست. شعار اول آمریکا و جهان در خدمت آمریکا، رویه رفتاری ترامپ طی چهار سال اخیر بوده است. بی توجهی به چندجانبه گرایی، سازوکارهای حقوق بین المللی نشان از وجه رفتار افراطی ترامپ در جهان معاصر دارد.

  از بین رفتن نهادهای مدنی در آمریکای دوران ترامپ

جهانی که در یک وابستگی متقابل پیچیده قرار گرفته  و سرنوشت کشورها به همدیگر گره خورده است. در باب اندیشه های ترامپ سخن فراوان است. نکته ای که مایلم به آن اشاره کنم؛ زوال دموکراسی و نهادهای مدنی در آمریکای دوران ترامپ است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که زمانی دموکراسی در آمریکا به مدل و مطلوب کشورها در آمده بود و متفکران حوزه روابط بین المللی کشورها را  به تقلید از نظام پویای دموکراسی آمریکا  دعوت می کردند. نوشته آلکسی دوتوکویل (متفکر قرن نوزدهم) مهر تاییدی بر این امر است. دوتوکویل که خود زاده فرانسه و مهد آزادی و تمدن بود. طی سفر به آمریکا تجربیات شخصی اش را به رشته تحریر در آورد و در کتاب معروف اش، دموکراسی در آمریکا را ستود. شاید خود دوتوکویل هم تصور نمی کرد که از دل این دموکراسی، فردی افراطی به نام ترامپ و اساسا جریان ترامپیسم روی کار آید. رفتار و سکنات ترامپ هیچ شباهتی با معیارها و استانداردهای دموکراسی ندارد. ترامپ با اندیشه های انحصارگرایانه، دیگران را هیچ می شمارد. تغییرات در وزارت دفاع آمریکا(برکناری جیمز متیس) اخراج ناگهانی جان بولتون( مشاور امنیت ملی امریکا) و سایر تغییرات گواه بر رفتار غیر قابل پیش بینی و در عین حال نگرش حق به جانب و مدعی ترامپ دارد. حداقل در خصوص جیمز متیس  در داخل آمریکا متفق القول بودند که وی فرد صاحب تخصص در حوزه های نظامی و دفاعی بوده و در مساله سیاست های خاورمیانه ای آمریکا گذشت زمان بر دیدگاه و نگرش متیس صحه گذاشت. وضعیت آشفته نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه گویای همین موضوع است.

رفتار سیاسی  ترامپ  نتیجه ذهن و اندیشه ای بسته

دیدار با رهبر کره شمالی، جنگ تجاری با چین، تنش با اتحادیه اروپا و همسایگان آمریکا(حوزه نفتا) نشانگر یک وجه رفتاری در ترامپ است و آن خود محوری، اعتماد به نفس کاذب، باور به قدرت ماورایی برای خودش، روحیه شکست ناپذیری در ترامپ دارد. در دایره ذهنی ترامپ همه چیز مطلق است. نسبیت جایگاهی در اندیشه های ترامپ ندارد. ترامپ دنیا را برد و باختی می بیند. بازی برد- برد مفهومی ندارد. تصوراش بر این است که همگان باید او را محترم بشمارند و به دیدگاهایش ایمان داشته باشند. جالب اینجاست که این وجه از رفتار ترامپ نمایشی نیست. بلکه از اندیشه ها و باورهایش ناشی می شود. اگر ترامپ از برجام خارج شد تصور اولیه اش بر این بود که با ایران وارد توافقی بهتر و قوی تر برای منافع آمریکا خواهد شد. پایه این تصور اش هم در توهمات و خیالات اش بود. توهم اینکه فردی با هوش و درک سیاسی بالاست و بهترین راهبردها را بر می گزیند. امروز وقتی در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری با مردم سخن می گوید تماما از پیروزی ها و افتخارات برای مردم آمریکا می گوید. در هیچ یک از کارنامه اش شکست نمی بیند و همه چیز را به عالی ترین شکل ممکن می بیند. بی دلیل نبود وقتی بایدن به طعنه به ترامپ گفت که امروز در اثر سوء مدیریت اش حدود ۲۰۰ هزار نفر از شهروندان آمریکا به خاطر بلای  کووید-۱۹ جان خود را از دست دادند. بدون لحظه درنگ و تامل پاسخ داد که اگر مدیریت مردم آمریکا با شما بود امروز دو میلیون نفر جان شان را از دست می دادند. این پاسخ ترامپ نشان می دهد که به شکست باور ندارد و خود را موفق ترین مدیر سیاسی جهان می داند. شوربختانه تاریخ بشر نشان داده اندیشه های افراطی که طبقه متوسط به پایین را هم هدف قرار می دهد؛ برای رسیدن به قدرت موفق عمل کرده و امروز مردم آمریکا و بسیاری در دنیا با اضطراب و دلهره تحولات انتخاباتی آمریکا را دنبال می کنند.