کولایی در گفتگو با ایرنا
به نقش ایران در حل منازعه قره باغ کوهستانی، بهره برداری بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از تداوم درگیری در این منطقه و تاثیر نیروهای تکفیری به عنوان دخالت غیرسازنده اشاره کرد.
وی با اشاره به ادعاهای مطرح شده در مورد فرستادن نیروهای تکفیری از سوی ترکیه به این منطقه برای دخالت در منازعه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان تصریح کرد: منطقه قفقاز شمالی و جنوبی کانونهای منازعات قومی در سالهای بعد از فروپاشی شوروی بوده و بستر بسیار مناسبی در این منطقه برای رشد افراط گرایی و جریانهای تندروی اسلامی وجود داشته و درگیریهای چچن تنها نمونه ای از این ظرفیت و این شرایط در منطقه را به نمایش گذاشت.
استاد دانشگاه تهران در مورد سیاست خارجی ترکیه اظهار داشت: آثار سیاست های ترکیه پیشتر در سوریه دیده شده و دولت این کشور ممکن است بازیهایی که قبلا باخته است را دوباره در این منطقه دنبال کند.
واردان توغانیان سفیر ارمنستان در مسکو هفته گذشته گفته بود، اطلاعاتی داریم که اخیرا ترکیه حدود ۴ هزار مبارز را از سوریه به آذربایجان انتقال داده است و به دنبال آن تصاویر سلفی نیروهای تکفیری سوریه در هواپیمایی که عازم باکو بود، به این خبرها قوت بخشید.
رئیس مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران معتقد است که با توجه به آثار و پیامدهای خطرناک بازی احتمالی ترکیه در قفقاز نتیجه مشخص است؛ روسیه و ایران در چنین شرایطی همکاری بیشتری در برابر جنگ در منطقه خواهند داشت.
وی با اشاره به تجربه بسیار قابل توجه میانجیگری ایران در نخستین سالهای پس از فروپاشی شوروی در جنگ قره باغ در سال ۱۳۷۱ با میزبانی از مقام های جمهوری آذربایجان و ارمنستان برای مذاکره و آتش بس، گفت: ایران ظرفیت مناسبی برای تاثیرگذاری بر درگیریهای کنونی در قفقاز جنوبی دارد، ولی متاسفانه به دلیل نوع تعامل با جامعه جهانی به ویژه با اروپا و آمریکا، نتوانسته از این ظرفیت در این زمینه به درستی استفاده کند.
این استاد دانشگاه تهران تجربه ایران در آن سال را بسیار قابل بهره برداری برای امروز دانست و تاکید کرد: بدون تردید با استفاده از شرایط همسایگی با هر دو کشور (جمهوری آذربایجان و ارمنستان)، پیوندهای قومی و مذهبی، در اختیار داشتن ظرفیت مذهبی و قومی در داخل برای تاثیر گذاری بر این منازعه که ایران از آن برخوردار است، در صورت تعامل سازنده با جهان و ارتباط نزدیک با قدرتهای جهانی و نیز روسیه، میتواند نقش تاثیرگذاری در جلوگیری از گسترش درگیری در منطقه با حضور نیروهای تکفیری داشته باشد؛ آزمونی که پیش از این ایران و روسیه در سوریه و عراق آن را پشت سر گذاشتند.
کولایی اضافه کرد: در این زمینه، با توجه به پیچیدگی موضوع و حساسیت منطقه و نیز با توجه به همسایگی روسیه و نیز اهمیت روابط روسیه و ترکیه، ایران میتواند و باید یک دیپلماسی بسیار فعال و پر تحرکی را برای پایان دادن این منازعه دنبال کند.
رئیس مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران در بخش دیگری از صحبتهای خود در مورد گزینههای دو طرف برای پایان درگیری گفت که با توجه به نقش قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این منازعه، چشم انداز روشنی برای پایان آن و تخلیه اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان دیده نمی شود. در واقع آنچه میتوان به عنوان یک گزینه مقدور و بهترین گزینه در شرایط فعلی اشاره کرد، رسیدن به یک آتش بس برای پایان خونریزی بین دو کشور است، آن هم با در نظر گرفتن روند تقابل قدرتهایی که در این منطقه تاثیرگذار هستند.
وی حل و فصل این بحران و عقب نشینی ارمنستان از اراضی اشغالی را با توجه به نقش مسکو و نیز وجود ارامنه قره باغ در ایروان - هرچند تحولات جدی در این زمینه رخ داده - گزینه مقدور در شرایط فعلی ندانست.
طی دو روز گذشته درگیریهای طرفین با اعلام وزارت خارجه آذربایجان مبنی بر حمله ارمنستان به یک شهرک غیر نظامی در شهر گنجه و اعلام سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان مبنی بر حملات جمهوری آذربایجان با تسلیحات ممنوعه به شهرکهای غیرنظامی از جمله خان کندی (که ارامنه آن را استپاناکرت می نامند) بالا گرفت.
کولایی در مورد تبعات ادامه درگیری بین باکو و ایروان اظهار کرد: با در نظر گرفتن پیوندهای قومی، مذهبی و تاریخی میان ایران با هر دو کشور، بیش از آثار ادامه منازعه مسلحانه در مرزهای یک کشور، این درگیریهای نظامی برای امنیت کشور ما بسیار اهمیت دارد.
وی اهمیت منازعه برای کشورهای منطقه را اینگونه ارزیابی کرد: جمهوری آذربایجان و ارمنستان به عنوان همسایه های شمالی ایران، همسایههای جنوبی فدراسیون روسیه هستند که در چارچوب روابط این کشورها با روسیه این منازعه از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. در غرب این منطقه ترکیه فقط مرز ۱۱ کیلومتری از راه جمهوری خود مختار نخجوان با جمهوری آذربایجان دارد و با ارمنستان هم مرز طولانی دارد که به دلیل رخدادهای آوریل ۱۹۱۵ (اردیبهشت ۱۲۹۴) و کشتار ارامنه، روابط دو کشور تحت تاثیر آن قرار دارد، هرچند از نظر اقتصادی روابط تجاری ترکیه با این کشور، چندان با جمهوری آذربایجان تفاوت ندارد.
به اعتقاد این استاد دانشگاه، شرایط تداوم درگیری نظامی بین دو کشور نه فقط برای جمهوری اسلامی بلکه برای همسایگان این منطقه نیز بسیار اهمیت دارد. به ویژه که منازعه قره باغ کوهستانی یا ناگورنو قره باغ از همان روزهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی به عرصهای برای رقابتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شد. از این جهت هم حضور بازیگران فرامنطقهای در این درگیریهای نظامی، بیشتر میتواند بر امنیت ملی کشور ما تاثیرگذار باشد.
مناقشه قره باغ پس از فروپاشی اتحاد شوروی عرصهای برای بهره برداری قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است و الهه کولایی در این زمینه تشدید رقابتها و تعارضها در منطقه قفقاز جنوبی در سالهای گذشته را، به دلیل رقابت این قدرتها برای پیشبرد منافع آنها میداند که بیش از آنکه به امنیت و آشتی این دو کشور کوچک در منطقه توجه داشته باشند، بیشتر به دنبال تامین منافع خود از طریق وضعیت نه جنگ، نه صلح و تداوم این منازعه بوده اند.
الهام علیاف رئیس جمهوری آذربایجان روز شنبه در گفتگو با شبکه قطری الجزیره در انتقاد از عملکرد گروه مینسک گفت این گروه که برای تسهیل دستیابی به یک راه حل تشکیل شد حالا ۲۰ سال از فعالیتش بدون نتیجه میگذرد. کولایی با اشاره به سخنان رئیس جمهوری آذربایجان اظهار داشت: آنچه علی اف به آن اشاره کرده به خوبی بی تاثیری کشورهای اروپایی از طریق گروه مینسک در این منازعه را نشان میدهد. روسیه با توجه به اهدافش در جمهوری های پیشین اتحاد شوروی، تاثیر مهمی به عنوان یک بازیگر بسیار تاثیرگذار در منطقه قفقاز جنوبی دارد. روسیه به هر دو کشور کمک می کند و سلاح می فروشد. در واقع مشخص است که هر یک از بازیگران تلاش دارند از مساله قره باغ و در واقع اشغال اراضی جمهوری آذربایجان توسط نیروهای ارمنی در جهت منافع خود بهره ببرند.
رئیس مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران همچنین بهره برداری و نقش آفرینی بازیگران از منازعه دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان را اینگونه ارزیابی کرد: منابع نفت و گاز در منطقه و به ویژه مسیر انتقال آنها هم برای روسیه و اتحادیه اروپا و هم برای ترکیه بسیار اهمیت دارد. در چنین شرایطی روشن است که در تنظیم روابط با باکو و ایروان اولویتهای خود را پیگیری کنند و آزادسازی سرزمینهای جمهوری آذربایجان را در اولویت قرار نگیرد. آنها برای استفاده از این فرصت، تاکنون در جهت تامین خواستههای خود حرکت کرده اند. بنابراین طولانی شدن وضعیت نه جنگ و نه صلح و ادامه گاه و بیگاه درگیری نظامی در طول بیش از ربع قرن گذشته شکل گرفته است.
کولایی در پاسخ به این سوال که تاثیر منازعه قره باغ بر روابط کشورهای منطقه چیست؟، با این مقدمه آغاز کرد که "در منطقه قفقاز جنوبی باید اول به ویژگی جغرافیایی و فضای ژئوپلیتیکی آن توجه کنیم که در طول تاریخ خاصیت این منطقه دست به دست شدن بین قدرتهای بزرگ هر دوره بوده است. تا زمانی هم که شوروی وجود داشت سلطه شوروی و کنترل مسکو اجازه بروز تعارضهای قومی را نمی داد. اما وقتی میخائیل گورباچف (آخرین دبیرکل حزب کمونیست و رئیس جمهوری اتحاد شوروی) برنامه اصلاحات و سیاست گلاسنوست را دنبال کرد، شرایط برای طرح تقاضاهای قومی فراهم شد. به دنبال آن از سال ۱۹۸۸ روند جدایی طلبی در منطقه خود مختار قره باغ در درون جمهوری آذربایجان شکل گرفت. سپس به جدا شدن آن از این کشور و پیوسته شدنش به ارمنستان منجر شد. با اشغال اراضی جمهوری آذربایجان با دالانی منطقه شوشا و لاچین به ارمنستان وصل شد تا این پیوسته سازی استحکام یابد.
وی در ادامه افزود: بنابراین بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و از بین رفتن سیطره کامل مسکو بر قفقاز جنوبی و به ویژه طرح مساله نفت در باکو و نیز به همان اندازه مهم مساله انتقال نفت و گاز از جمهوری آذربایجان به ترکیه و بازارهای اروپایی و نیز علایق راهبردی روسیه، که به زودی دیدگاههای این کشور هم در این منطقه تغییر میکند، سبب شد رقابتها در این منطقه گسترش پیدا کند. موضوع قره باغ از یک منازعه میان دو کشور کاملا ابعاد منطقه ای و بینالمللی یافته است.
این استاد دانشگاه تهران همچنین درباره شکل گیری ائتلاف و بلوک بندی جدید در منطقه ابراز داشت: دولت ارمنستان از یک طرف هم پشتیبانی روسیه را دارد - که پس از رخدادهای ۲۰۱۸ آسیب دیده است- و هم از پشتوانه بسیار گسترده دیاسپورای ارمنی (ارامنه خارج از ارمنستان) در اروپا و آمریکا بهرهمند است و این نفوذها را به کار می گیرد. از سوی دیگر گروه بندی دیگری میان جمهوری آذربایجان و سیاستهای غرب گرایانه آن با ترکیه و اروپا و البته پیوندهای رو به گسترش آن با آمریکا و اسرائیل وجود دارد.
به اعتقاد کولایی، نوعی ائتلاف یا بلوک بندی هم ایران را در کنار ارمنستان و روسیه قرار می دهد. سیاست ایران تاکنون تلاش برای میانجیگری و ایجاد صلح و آرامش در منطقه بوده است. بهترین سیاستی که میتوانست دنبال شود پرهیز از تشدید گرایش های قومی یا دینی بوده است که با وجود برخی مداخله ها، دنبال شده است.