تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۷

تهران- ایرنا- هر شخصی ممکن‌الخطا است و می‌تواند در معرض انتقاد قرار گیرد، ولی آنچه علیه دستگاه سیاست خارجی رخ می‌دهد توهین، تخریب و بیشتر، عقده‌گشایی است. به جرات می‌توان گفت که منشاء بسیاری از این هجمه‌ها، آلبانی‌نشین‌ها هستند و داخلی‌ها ناخواسته در دام آنها می‌افتند.

بررسی کارکرد دستگاه سیاست خارجی کشور و حساسیت‌های غیرعادی موجود در مورد کارکنان، به ویژه رئیس این دستگاه، نشان از سختی کار آنها دارد. تعدادی از رسانه‌ها، مقامات رسمی، شخصیت‌های سیاسی و پارلمانی و گروه‌ها، بدون توجه به اینکه دستگاه سیاست خارجی یک نهاد حاکمیتی است و مجری سیاست‌های تعیین شده در خارج از مرزها و در روابط با کشورهای مختلف و سازمان‌های بین‌المللی است، برخوردی جناحی با آن داشته و بدترین حملات و توهین‌ها را متوجه آن می‌کنند.

در بسیاری از مواقع بیشتر انرژی وزیر و کارکنان وزارت امور خارجه به جای مقابله با دشمنان خارجی، صرف رفع و رجوع کارشکنی‌های داخلی و رفع آثار زیانبار مواضع، رفتار و اقدامات نسنجیده برخی از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی داخلی می‌شود. اگر دیپلمات‌های کشورمان را در مبارزه با شقی‌ترین افراد نظیر ترامپ، پمپئو، نتانیاهو، بن سلمان و بن زایدها و خنثی‌سازی توطئه‌های آنها، بسان سربازان حاضر در جبهه جنگ تلقی کنیم، نه تنها مورد حمایت و پشتیبانی طبیعی و مناسب قرار نمی‌گیرند، بلکه در بسیاری از مواقع از پشت خنجر می‌خورند.

در بسیاری از مواقع تلاش آنها در راستای منافع ملی و در آستانه نتیجه‌گیری به واسطه موضع‌گیری یا سخنان و رفتارهای نسنجیده برخی از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی به ناکامی منجر می‌شود. از سوی دیگر آثار برخی از اقدامات نسنجیده در داخل کشور آنچنان سنگین است که هر گونه تلاش برای رفع اینگونه آثار با ناکامی مواجه می‌شود. برای نمونه، از زمان ناآرامی‌های عراق که در آن شعارهای تندی علیه کشورمان داده شد و سرکنسولگری کشورمان در نجف به آتش کشیده شد، تلاش بسیاری صورت گرفت تا در افکار عمومی عراق هر گونه سوء تفاهم نسبت به کشورمان برطرف گردد که یکباره مدیرمسئول یکی از روزنامه‌های کشور مقاله نامناسبی را علیه یکی از مراجع عظام مستقر در عراق نوشته و موجب واکنش گسترده مردم و حاکمیت عراق علیه ایران می‌شود.

در زمانی که دیپلمات‌های ایرانی در تلاش برای قانع‌سازی کشورهای خارجی مبنی بر غیر قانونی بودن بهره‌گیری رژیم تروریستی آمریکا از مکانیسم بازگشت تحریم‌های سازمان ملل هستند یا به دنبال اثبات این امر هستند که آمریکا به واسطه تروریسم اقتصادی علیه مردم ایران، جنایت علیه بشریت مرتکب می‌شود، ناگهان صدور حکمی موجب تحریک افکار عمومی جهان علیه ایران می‌شود. یا تهاجم به سفارت و سرکنسولگری عربستان در تهران و مشهد، موجب دوری هر چه بیشتر کشورهای همسایه در حوزه خلیج فارس و نزدیکی هر چه بیشتر آنها به رژیم صهیونیستی و رژیم تروریستی آمریکا می‌شود. هر چند با ارائه طرح‌هایی نظیر «مجمع گفت‌وگوی منطقه‌ای»، پیشنهاد «انعقاد پیمان عدم تعارض و تجاوز»، ابتکار صلح هرمز یا طرح امید، تلاش گسترده دیپلماتیک برای رفع سوءتفاهمات می‌شود، ولی ملاحظه می‌کنیم که نتیجه‌ای غیر از خواست ایران شکل می‌گیرد.

برجام را می‌توان بهترین توافقنامه ایران پس از انقلاب دانست که تحت نظارت رهبر معظم و تلاش دیپلماتیکی کشورمان به دست آمد، ولی با کارشکنی شدید داخلی مواجه شد. با برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، اجماع امنیتی جهانی علیه کشورمان شکست، تمامی ۱۶ قطعنامه آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران لغو شد، حق ایران در پیگیری برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای و غنی‌سازی ۳.۶۷ درصدی به رسمیت شناخته شد، ایران به عنوان اولین کشور در تاریخ معاصر بدون تحمل هیچ جنگ ویرانگری از ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد خارج شد، تمامی تحریم‌های اقتصادی، تجاری و سیاسی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران لغو شد، پی‌ام‌دی (پرونده‌ای که می‌گفتند هرگز امکان بسته شدن ندارد) بسته شده و به تاریخ پیوست، شرکت‌های خارجی برای سرمایه‌گذاری در ایران به صف شدند، محدودیت‌های مالی و بانکی علیه ایران از بین رفت، سوییفت باز شد و ایران در مدت کوتاهی توانست صادرات خود را مطابق با سهمیه تعیین شده در اوپک افزایش دهد، رفت وآمدهای دیپلماتیک به اوج خود رسید و شاخص‌های اقتصادی رو به رشد گذاشت و در میان قاطبه مردم بارقه‌های امید به وجود آمد.  

حتی برجامی که نفس‌هایش به شماره افتاده است، طی ماه‌های اخیر موجب شد که رژیم تروریستی آمریکا چندین مرتبه در شورای امنیت سازمان ملل با ناکامی بی‌سابقه مواجه شده و در سطح جهانی منزوی شود. این قابلیت برجام در حالی نادیده گرفته می‌شود که مخالفان داخلی برجام، خود را مبارزان راستین با رژیم تروریستی آمریکا می‌پندارند، ولی رفتار آنها به تحقق اهداف آن رژیم علیه ایران، کمک می‌کند.

برجام دو طیف دشمن دارد که خواسته یا ناخواسته دست در دست هم داده و آن را به حالت احتضار درآوردند. جنگ‌افروزان و کودک‌کشانی چون بولتون، نتانیاهو، پمپئو، ترامپ، بن سلمان و بن زاید و... طیف خارجی و تندروها و کاسبان تحریم یا همان دلواپسان، طیف داخلی را تشکیل می‌دهند. در پاره‌ای از موارد دشمنی محافل داخلی با برجام بسیار پررنگ‌تر از دشمنان خارجی بوده و این دشمنی نهایتا در تحریک ترامپ به خروج از برجام و آغاز و تداوم تروریسم اقتصادی، فرهنگی و درمانی، تاثیر بسزایی داشت.  

شاید دستگاه دیپلماسی و رئیس آن، در قبال انجام وظایف خود، انتظار قدردانی ندارند، ولی حداقل این انتظار را دارند که از پشت خنجر نخورند و برای نمونه شاهد ساخت و پخش سریال‌های توهین‌آمیزی چون گاندو در رسانه ملی یا حملات روزانه در همین رسانه و رسانه‌های دیگر از طریق برگزاری نشست‌ها و درج مقالات و زیر سوال بردن کار مهم خود، نباشند. برخی نمایندگانی که به هر بهانه‌ای، رئیس دستگاه سیاست خارجی کشور را برای تهاجم، به مجلس فراخوانده یا می‌خوانند، همصدا با فرد معلوم‌الحالی چون پمپئو، وزیر امور خارجه کشورمان را دروغگو و خائن خطاب کردند. پمپئو خود معترف است: «من مدیر سیا بودم. ما دروغ می‌گفتیم، ما تقلب می‌کردیم، ما دزدی می‌کردیم و این طور بود که ما یک دوره کامل آموزشی (برای دروغگویی، تقلب و دزدی) داشتیم». همسو با چنین فردی برخی در داخل برجام را «خسارت محض» خوانده و مدعی شدند که «برجامیان باید محاکمه تاریخی سختی شوند». 

از آفات مهم دیپلماسی «آمدن آن به کف خیابان» و اظهارنظر همگانی در مورد آن است، بدون اینکه از ظرایف دیپلماسی آگاهی داشته باشند. این امر موجب می‌شود که به هر بهانه‌ای به دستگاه سیاست خارجی حمله شود: روزی به خاطر رایزنی وزیر یا دیپلمات‌های کشورمان با شخصیت‌های سیاسی خارجی، روزی به خاطر هشدار نسبت به عدم تصویب لوایح FATF، روزی بخاطر بحث انعقاد پیمان ۲۵ ساله با چین، روزی بخاطر نبود پرچم ایران در ملاقات وزیر امور خارجه کشورمان با مقام سطح بالاتر خارجی، روزی به خاطر نحوه نشستن وزیر امور خارجه در کنار صندلی مقام بالاتری از کشور دیگر در یک نشست بین‌المللی و روزی دیگر به خاطر رونمایی از نشان و پرچم وزارت امور خارجه و... 

توجه نمی‌شود که:

۱- رایزنی با شخصیت‌ها و مقام‌های خارجی در راستای شرح وظایف وزارت امور خارجه بوده و منع قانونی ندارد؛

۲- با تصویب نشدن دو لایحه از FATF، نوعی خود تحریمی رخ می‌دهد و ضمن پاس گل به ترامپ جنایتکار، تنگناها علیه مردم ایران تشدید می‌شود؛ دستگاه دیپلماسی کشور در اینگونه قضایا، حکم دیدبانی را دارد که موظف به هشدار در مورد خطرات پیش‌رو است؛

۳- انعقاد پیمان ۲۵ ساله تصمیم نظام بوده و دستگاه سیاست خارجی تنها نقش مجری را دارد؛

۴- تنها در ملاقات شخصیت‌های همسطح کشورها، پرچم دو کشور قرار می‌گیرد و زمانی که سطح مقام کشور میزبان بالاتر باشد، پرچم مقام کشور میهمان گذاشته نمی‌شود؛

۵- بر اساس پروتکل‌ها و مقررات دیپلماتیک در مجامع بین‌المللی شخصی که به دنبال رایزنی با یک مقام بالاتر از یک کشور دیگر است نمی‌تواند در کنار آن بایستد، چراکه اولا بی‌احترامی به آن مقام خارجی به حساب می‌آید و ثانیا، جلوی دید حاضرین دیگر را می‌گیرد.

هر شخصی ممکن‌الخطا است و می‌تواند در معرض انتقاد قرار گیرد، ولی آنچه علیه دستگاه سیاست خارجی رخ می‌دهد توهین، تخریب و بیشتر، عقده‌گشایی است.  به جرات می‌توان گفت که منشاء بسیاری از این هجمه‌ها، آلبانی‌نشین‌ها هستند و داخلی‌ها ناخواسته در دام آنها می‌افتند. با توجه به همه این بی‌مهری‌ها و تهاجم علیه دستگاه سیاست خارجی، دیپلمات‌های کشورمان خود را موظف به انجام وظایف خود دانسته و همچون همیشه در راستای دفاع از منافع و امنیت ملی در کشورهای مختلف و سازمان‌های بین‌المللی مشغول به فعالیت هستند. آنها با عملکرد خود نشان داده‌اند که حتی برخوردهای ناجوانمردانه نیز آنها را از خدمت به کشور از طریق پیگیری منافع ملی بازنمی‌دارد.  

آنچه می‌تواند به وضعیت موجود پایان دهد و مانع از خسارات جبران‌ناپذیر به منافع ملی شود، تفکر مدون و استراتژیک در مجموعه مسائل ملی و بین‌المللی است تا ضمن ممانعت از اقدامات جزیره‌ای شخصیت‌های حقیقی و حقوقی کشور، سبب پیوستگی سیستماتیک در کارکرد قوا و به‌خصوص در نظام اداری و اجرایی کشور شود.

*کارشناس روابط بین‌الملل