به گزارش خبرنگار حوزه ایثار و شهادت ایرنا، مبانی اسلام و اعتقادات از موضوعات مورد توجه شهید همدانی بود که خود را در همین راه نیز فدا کرد.
۱۶ مهر ماه سالروز شهادت بزرگ مردی از سرزمین ایران اسلامی است، شهیدی که اخلاصش در دفاع از اسلام ناب در فراتر از مرزها به اثبات رسید و علاقه مندان زیادی را به خود جذب کرد.
سردار همدانی در ادامه فعالیتهای مستشاری خود در۱۶ مهر ماه ۹۴ در مبارزه با گروهک صهیونیستی تکفیری داعش در حومه شهر حلب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
حاج حسین همدانی در ۲۴ آذر سال ۱۳۲۹ در آبادان متولد شد، پدرش کارمند شرکت ملی نفت بود که به دلیل بیماری وقتی حسین سه ساله بود دار فانی را وداع گفت و مادر به همراه چهار فرزند به زادگاه خود در همدان بازگشت.
این شهید گرانقدر با آغاز دوران دفاع مقدس، لحظهای درنگ نکرد و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا گروهکهای ضدانقلاب را میشناخت، دیری نپایید که به صف دشمنستیزان پیوست و در این ایام مسئولیتهای زیادی از جمله فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین استان همدان، فرمانده لشکر ۱۶ قدس استان گیلان، فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) تهران و معاونت عملیات قرارگاه قدس را برعهده داشت.
این شهید گرانقدر مفتخر به دریافت دو نشان فتح از دستان مقام معظم رهبری و فرمانده کل قواست که به خاطر هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس بوده است.
خانواده را به سوریه برد
اگر امام حسین(ع) به کربلا عزیمت کرد با خانواده خود به نبرد درگیری رفت و حاج حسین هم صحنه سوریه را اینگونه تصور میکرد تا با خانواده به سوریه برود و میبینیم که خانواده را با خود همراه میکند تا در مأموریت سوریه به خوبی انجام وظیفه کرده باشد.
سرکار خانم نوروزی همسر شهید همدانی نقل میکند که وقتی قرار میشود خانواده به سوریه بروند سردار همدانی خود در ماموریتی در سوریه بود و قرار بود نماینده ای را به فرودگاه بفرستد اما خود به فرودگاه میآید و وقتی ما به محل سکونت میرویم بعد از یکی از دوساعت همدانی میگوید که باید برای ماموریت و جلسه ای بروند.
اینچنین همسر و خانواده شهید از فضای امن در تهران به یکباره به سوریه میروند، هرچند خانم نوروزی در دوران دفاع مقدس هم همسر خود را همراهی کرد ولی در سوریه به همراه دو فرزند دختر خود رفته بود و آن لحظه سخت است که در درگیری در منطقه غریبی درصحنههای سخت حضور داشته باشی و این برای همه درس آموز است.
ابعاد شخصیتی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی در فرمانبری از امام(ره) و رهبری عجیب نمایان بود خط قرمزی داشت به نام گذر از ولایت فقیه و هر آنچه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری دستور فرمودند تبعیت کرد.
راه اندازی بسیج مردمی در سوریه
یکی از حرکتهای بزرگی که شهید همدانی در سوریه انجام داد این بود که مسئولان سوریه را متوجه سازد در آن زمان که نیروهای داعش از هر سو با قوای کامل به سوریه تهاجم کرده بودند باید بسیج مردمی را در منطقه خود راهاندازی کند و این مورد را در جلسات با مقامات سوری به صورت مکرر تکرار میکرد.
وقتی صدای شلیک توپخانه و موشک های آر پی جی دشمن در کاخ بشار اسد طنین انداز شد و در شرایطی که احزاب در سوریه پیچیدگی خاصی داشت و نمیشد خیلی در آن نفوذ کرد، شهید همدانی به آنها پیشنهاد داده بود تا در اسلحه خانهها را باز بگذارید تا مردم از آن استفاده و در مقابل دشمن بایستند و بسیج را راهاندازی کرد.
و وقتی دشمن خیلی نزدیک شد و به دروازه های دمشق رسید، شهید همدانی نزد رییس جمهوری سوریه رفته و عنوان کرده بود که اکنون زمان آن رسیده که به مردم میدان دهید، بیایید سلاحها را در اختیار مردم قرار دهید.
شهید همدانی قبل از طرح کردن این موضوع با مردم صحبت کرده بود تا ارزیابی کند که ظرفیت راهاندازی بسیج در بین مردم آنجا نیز وجود دارد یا نه و وی همیشه می گفتند این ظرفیت در مردم سوریه وجود دارد و به مقامات نظامی سوریه گفته بود ما میگوییم که به چه افرادی سلاح دهید و این اتفاق افتاد و مردم در مقابل دشمن ایستادند و به سرعت داعش و گروههای مسلح را از شهر دمشق و برخی مناطق اطراف پایتخت به عقب راندند و در آنجا استفاده از ظرفیت مردمی را پایهریزی کرد.
شهید همدانی آغاز کننده این حرکت مردمی در سوریه بود، توان گذاشت و در آن بسیار موفق بود و نمونههای پرتو درخشان بسیج را اکنون در سوریه و عراق مشاهده میکنیم که قادر هستند مقابل دشمنان کشور ایستادگی کنند.
خداحافظ سالار
کتاب «خداحافظ سالار» که بارها تجدید چاپ شده، خاطرات همسر شهید همدانی را درباره این شهید بزرگوار نقل کرده و به قلم حمید حسام نگارش شده است.
کتاب «خداحافظ سالار» به صورت داستانی است که شروع ماجرای آن از سال ۱۳۹۰ است که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه که دمشق در آستانه سقوط بود، آگاهانه به دمشق می برد.
بعد از بازگشت به ایران زمانی که سوریه امن و بحران سقوط دمشق کم می شود، خانم چراغ نوروزی شروع به نوشتن خاطرات کودکی خود می کند و به این صورت است که این کتاب با تکنیک بازگشت به گذشته به دهه ۴۰ برمی گردد.