به گزارش روز سه شنبه ایرنا، تارنمای مرکز مطالعات امور بین الملل بارسلونای اسپانیا در یادداشتی نوشت: پیش داوری و پیش بینی نتیجه انتخابات آمریکا امر بیهودهای است، زیرا همیشه عواملی وجود دارند که میتوانند نتایج انتخابات را دستخوش تغییر کنند. شیوع کووید-۱۹ نمونه بارز این ادعا است. پیش از همهگیری ویروس کرونا، ترامپ از مزیتی آشکار برای پیروزی در کارزار نوامبر(13 ابان) برخوردار بود؛ اینکه پیروزی دوباره روسای جمهوری در دور دوم انتخابات تقریبا همیشه متداول بوده است؛ از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون فقط سه نفر از روسای جمهوری آمریکا و با دلیل شرایط نامطلوب اقتصادی در انتخابات دور دوم شکست خورده اند.
اوایل سال ۲۰۲۰ میلادی، به نظر میرسید که شرایط مطلوب اقتصادی آمریکا میتواند رمز پیروزی ترامپ در انتخابات باشد، اما با وقوع فاجعه کووید-۱۹ و رکود جهانی به یکباره برگ برنده ترامپ از دست رفت. مدیریت ضعیف کاخ سفید در مقابله با این بیماری، افتخار قرار گیری نام آمریکا در صدر فهرست کشورهای درگیر با بالاترین آمار شمار مبتلایان و جانباختگان را نصیب این کشور کرده است.
رسواییها و افشاگریهای اخیر درباره ترامپ، استیضاح و مدیریت غلط او در مواجهه با بحران کرونا سبب شد تا میزان مقبولیت ترامپ در ماه های اخیر کاهش ۵۰ درصدی داشته باشد.
پرسش اساسی این روزهای مخالفان دولت فعلی آمریکا این است: جامعه آمریکا چگونه قادر خواهد بود به کسی که هشدارهای اولیه را نادیده گرفته، در قبال نظرات متخصصان بی تفاوت بوده، اطلاعات غلط منتشر میکرده، کمک به ایالت ها با انگیزههای حزبی را انکار کرده و در نهایت اینکه روزانه ۳۰۰۰ نفر را به کام مرگ بیماری قابل پیشگیری فرستاده است، اعتماد کند؟
این خلاف طبیعت است که رئیس جمهوری با مدیریت غلط در مقابله با بزرگترین فاجعه ای که یک نسل را دچار بحران کرده است، بتواند از این موضوع بهره برداری سیاسی کند. تفسیر این موضوع با استناد به تحقیقات علوم سیاسی امری ساده است؛ نخست اینکه به گفته «نیل مالهوترا» (Neil Malhotra) استاد دانشگاه استنفورد، بهره برداری سیاسی از مسیر پاسخ به بحرانهای فجیع برای آن دسته از سیاستمدارانی مهیا است که در کنترل و مهار آن موفق عمل کنند.
دوم اینکه حزبگرایی بر همه جنبههای سیاست معاصر آمریکا حاکم است. تجزیه و تحلیلهای گوناگون از جمله نظرسنجی صورت گرفته به وسیله تیم متخصصان «شانا گادریان»، «سارا گودمن» و «تام پپینسکی» گواه این مطلب است که بهترین متغیر به منظور تخمین و سنجش پاسخ آمریکاییها به کووید-۱۹، طبقه بندی براساس دو حزب دموکرات و جمهوریخواه است.
شکاف میان جمهوریخواهان و دموکراتها حتی در استفاده از ماسک، به عنوان ساده ترین راهکار مقابله با بیماری همهگیر در جامعه مشهود است؛ بر این اساس میزان استفاده از ماسک در شهروندان متمایل به حزب دموکرات ۲۰ درصد بیشتر از جمهوری خواهان گزارش شده است.
بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط دانشگاه «مونماوت» در بازه زمانی سوم تا هفتم آوریل (۱۵ تا ۱۹ فروردین)، ۶۶ درصد از دموکراتها یا به طور تقریبی دو نفر از هر سه نفر گفتند که به شدت نگران ابتلای اعضای خانواده خود هستند. حال آنکه این رقم در جمهوریخواهان تنها ۳۷ درصد اعلام شد.
سوم اینکه اثر «صف آرایی زیر پرچم» (rally round the flag effect) در آمریکا که ناظران سیاسی به آن اشاره میکنند، واقعیت دارد. اثر صفآرایی زیر پرچم مفهومی در علوم سیاسی و روابط بینالملل است که افزایش کوتاه مدت حمایت مردمی از رئیسجمهوری در دوران بحرانهای بینالمللی یا جنگ را توضیح میدهد. اما نشانه های کمی وجود داد که ترامپ بتواند به نتایج دلخواه ناشی از این اثر دست یابد. بحرانهای سیاسی خارجی اغلب به رئیسان جمهور آمریکا در ارتقای میزان محبوبیت شان و کاهش انتقادهای حزبی به اتهام تفرقه افکنی کمک کرده است.
در پایان این مقاله آمده است: دموکرات ها برای پیروزی باید رای دهندگان آمریکایی را متقاعد کنند که توانایی اداره بهتر امور را دارا بوده و به اثر وارونه به کارگیری زبان جنگ آگاه باشند.