یکی از بهترین تصمیمهای وی ایجاد گروهی مشاور جوان از طیفهای متفاوت تئاتری با تجربهها و نگاههای گوناگون بود و یکی از بهترین نظریههای این شورا در چند جلسهای که برگزار شد، گفتوگو درباره ثبت گروهها و پرداخت کمک هزینه به آنها بود. هرچند ثبت گروهها از سالها پیش آغاز شده؛ به نتیجه عملیاتی نرسیده است. اگر ثبت گروهها با امتیازبندی و بودجه کمکی آغاز میشد و اگر دوران مدیریت کرمی به سر نیامده بود و این مهم به ثمر میرسید، از دو جنبه میتوانست میراثی ماندگار برای تئاتر ایران باشد؛ ۱. ایجاد بانک اطلاعاتی واقعی و پژوهشی و کاربردی تئاتر. ۲. ساماندهی کمکهای ضابطهمند مالی به جای یاوریهای رابطهای گاه و بیگاه.
تئاتر ایران با فقدان بانک اطلاعاتی روبروست و همین، پایه گرفتاریهای آن شده است. مدیریت تئاتر دولتی، پژوهش را در شماری سمینار و مقالهسازی و رزومهنگاری میبیند و ایجاد بانک اطلاعاتی گسترده کاربردی را که نخستین کار در حوزه مدیریت بوده، فراموش کرده است. مدیریتی که هنوز اطلاعی از شمار هنرمندان حرفهای و آماتور و شمار گروههای تئاتری فعال و شمار دانشآموختگان تئاتری هر سال ندارد، چگونه میتواند همان اندک بودجه تئاتر را بین آنها تقسیم کند؟ طبیعی است در چنین ناآگاهی مدیریتی، نظام بیعدالتی بودجه و نظام صدقهای و رابطهمندی در کمکهزینهها و ترس از افشای فهرست کمکها وجود دارد. این بخش کوچکی از ماجرای مدیریت تئاتر است، بخش دیگری که مدیران دولتی چشم خود را بر آنها بسته، جمعیتی چند برابر هنرمندان شناخته شده هستند که صبح تا شب در تماشاخانههای کوچک و بزرگ این کشور کار میکنند تا همین امکان زیانبار هم از آنها دریغ نشود.
از چه زمانی قرار است کمکهزینه برای هنرمندان شناخته شده متوقف شود!!؟؟ در مورد هنرمندان شناختهشده این درد وجود دارد. یکی با ارتباط خاص نهادی از ۱۰۰ میلیون کمک برخوردار میشود و دیگری از ۴۰ میلیون و دیگری از ۱۰ میلیون. این کمکها چه مبنایی دارد؟ مگر همگی در تئاتر این سرزمین و از تعداد اجرای مشخصی پیروی نمیکنند؟ مگر همه با یک مجوز مشترک از آن اداره به اجرا نمیروند؟ چرا باید به یکی چند برابر کمک شود و به دیگری هیچ؟
اگر مدیریت تئاتر ایران میخواهد از بندِ صرفِ تعهد رها شود و به سوی تخصص حرکت کند، نخستین پله آن ایجاد بانک اطلاعاتی هنرمندان است و نخستین گام مهم آن، ثبت گروههای تئاتری از پیشکسوت تا جوان است و در گام بعدی امتیازبندی گروهها بر اساس میزان تجربه و سواد و پژوهش هر عضو و در نهایت تقسیم کمکهزینه بر اساس امتیاز کلی به دست آمده در هر گروه. فقط در این صورت همزمان یک بانک اطلاعاتی گسترده ایجاد میشود و گروه تئاتری میداند بر اساس امتیاز خود چه میزان بودجه دارد و تا پایان هر سال امکان برنامهریزی با بودجه مصوب دارد و فقط در این صورت عدالت بودجهای بین حرفهای و آماتور بر اساس ضابطه تقسیم خواهد شد.
با توجه به سال پایانی دولت دوازدهم و سال پایانی دوران مدیریت قادر آشنا بر اداره کل هنرهای نمایشی با تجربهای دوباره، این برگ برنده از دوران شهرام کرمی میتواند در یک اقدام عملیاتی و استراتژیک هدفمند با برنامهریزی منظم تبدیل به میراثی اجرایی شود تا تئاتر ایران پس از چهار دهه طعم تشکیل گروه و ساماندهی هنرمندان تجربی و پیشکسوت و جوان را با عدالت در کمکهزینه یارانهای بچشد.