تهران- ایرنا- انتخاب «محمود فکری» به عنوان سرمربی استقلال وی را معلق در مسیری کرده که فاصله رسیدن به عرش و فرش برای او به یک اندازه است؛ این راه شاید سرمربی جدید استقلال را به سوی خوشبختی روانه کرده یا تابلوی آرامستانی را به او نشان دهد برای دفن کردن رویاهایش.

آزمودن مربیان جوان برای تیم فوتبال استقلال تهران به یک رویه تبدیل شده است؛ رویه‌ای که در دو دوره پیش، موفقیت آمیز نبود و می‌رود تا راهی را پیش روی سرمربی جدید قرار دهد که میزان موفقیت و ناکامی او در آن به یک اندازه است، راهی که برای فکری ممکن است آسانسوری برای ترقی یا سقوط آزادی برای خط کشیدن دور تیم محبوب خود در آینده باشد. او در چند سال گذشته نظاره‌گر بود که ۲ همبازی سابقش چگونه در راه دوم قرار گرفتند و به اجبار درب خروجی باشگاه به آنان نشان داده شد.

شاید برای فکری این راه به معنای زنده‌به گور کردن آرزوهایش باشد زیرا در تصمیم گیری برای انتخاب مسیر، ریسک پذیرش مسوولیت را  قبول کرد؛ او دیگر نمی‌تواند از راهی که انتخاب کرده، بازگردد یا پشیمان شود؛ او دیگر محمود فکری سابق نیست که با یک برد در لیگ برتر برابر تیم‌های مدعی، نامش در رسانه‌ها طنین انداز شود بلکه او تبدیل به شخصیتی شده که باید با دانش ورزشی خود استقلال را مدعی نگه دارد. بله بازیکن سال‌های نخست لیگ برتر استقلال امروز باید تیمی را مدیریت کند که در چند سال گذشته نشانی از مدعی بودن نداشته است و فکری باید با غلبه بر مدعیان، خود را برای جشن قهرمانی آماده کند.

 فکری می‌داند اشتباه در این تصمیم و عدم نتیجه‌گیری وی را از چشم هواداران خواهد انداخت؛ هوادارانی که نه می‌بخشند و نه فراموش می‌کنند. فکری نه منصوریان است و نه مجیدی بلکه مربی است که باید بر خاکستر ناکامی این  دو همبازی اسبق خود، قصر رویاها را بنا کند و در مسیر پی‌ریزی این قصر هر روز باید شاهد امواج منفی از شبح سیاهی به نام «آندره‌آ استراماچونی» باشد؛ بله او در دوراهی قرار گرفته که انحراف به چپ یا راست ندارد بلکه صراط مستقیم برای او پایان دادن به ناکامی‌های چند سال اخیر است.

مرد شماره ۶ سابق آبی‌پوشان اکنون تصور می‌کند که نفر نخست کادر فنی بوده و کسی نمی‌تواند روی سخن او حرفی به میان آورد. بله او درست فکر می‌کند زیرا در دنیای حرفه‌ای باید سرمربی اختیار تام داشته و مدیریت سالاری و بازیکن سالاری جایی در برنامه او نداشته باشد اما اینجا استقلال است و هزاران حاشیه‌ای که در یک دهه گذشته مربیان بزرگی مانند امیر قلعه‌نویی، آندره‌آ استراماچونی و وینفرد شفر را فراری داد و ممکن است این حاشیه‌ها افسار سرنوشت مدافع اسبق استقلال را در دست گرفته و وی را به هر سو بکشند. او در میانه راه مربیگری ممکن است چنان غرق در این حاشیه‌ها باشد که فریادرسی برای کمک او باقی نماند.

حال ذهن خود را پاک کنیم و با نگاه مثبت محمود فکری را معمار قصری می‌نامیم که قرار است استقلال در آن به آرامش نسبی برسد؛ قصری که پنهان از دید مربیان و با هنر مدیریت این مربی ساخته شود و در انتخاب مصالح ساختمانی آن باید «صمد مرفاوی» و «پرویز مظلومی» صاحب نظر باشند. این قصر اگر از تیررس حاشیه‌ها خارج شود و سقف رویایی آن قدرت مبارزه با موج منفی صادر شده از میلان ایتالیا را داشته باشد، بدون شک فکری تبدیل به اسطوره‌ای خواهد شد که سالیان سال از وی به عنوان ناجی یاد خواهد شد.

در این قصر فرمانروایی محمود آغاز خواهد شد؛ کسی که می‌تواند همان فکری باشد که با شلیک استثنایی خود در دربی تیم پرمهره پرسپولیس را به زانو درآورد و برابر دالیان چین نیز پایه گذار بردی شد که آخرین فینال آسیایی را برای آبی‌پوشان به یادگار گذاشت.