هنــر به مثابــه بخشــی از وجــود انســان از جامعــه و تحــولات اجتماعــی اثــر می پذیــرد و هنرمنــد، تحــولات زمانــه خــود را در اثــر هنــری منعکــس می کنــد. هنــر در ذات خــود زاییــدە تحــولات اجتماعــی نیســت، اگرچــه هنرمنــد بــا برخــورداری از دریافــت عمیق تــر مســائل جامعــه و تحــولات آن، نمی توانــد در برابــر وقایــع بی تفــاوت باشــد. البته نمی توانیـم بگوییم کـه آثـار هنـری هنرمنـدان همیشـه آیینـه دقیـق و انعـکاس اخـلاق و عواطـف زمـان و محیـط اجتماعـی آنهاسـت، بلکـه برعکـس ممکن اسـت بـر خلاف افـکار و تمایـلات زمان و محیـط مزبـور بـه وجـود آمـده باشـند. چـه بسـا هنرمنـدی از سـر ناامیـدی از محیـط اجتماعی نامطبـوع بـه صـور خیالـی خویـش پنـاه می بـرد. حسـین بهـزاد هنرمنـد نگارگـر معاصـر ایـران، نمونـه بـارزی از هنرمندانــی اســت کــه به دلیــل شــرایط حــاد و تلــخ زندگــی به خصــوص در دوره کودکــی و جوانـی و نیـز همزمانـی ایـن دوران بـا تحـولات بـزرگ اجتماعـی ـ سیاسـی از قبیـل وقـوع ۲جنــگ جهانی اول و دوم و بــه تبــع آن فقــر و قحطــی و مشــکلات زیــاد اجتماعــی، زمینـه ای مسـتعد بـرای درک احساسـات دردنـاک جامعـه داشـته اسـت. تلخی هـا و رنج هـای بی شــمار موجــود در مضمــون آثــار بهــزاد نشــان می دهنــد کــه تحــولات اجتماعــی در هنــر او بازتابــی بــارز یافتــه و آثــارش را آیینــه دردهــا و رنج هــای جامعــه کرده انــد. بــا بررســی آثــار هنــری متنــوع وی می توانیــم ایــن تأثیــرات را هــم در مضمــون و هــم در شــیوە هنــری منحصربه فــرد او در ســاختار اثــر مشــاهده کنیــم. آثــار بهــزاد به عنــوان محملــی بــرای بازتــاب مســائل و وقایــع اجتماعــی و معضــلات جامعـه ایـران، در مقایسـه بـا آثـار دیگـر نگارگـران هم عصـر خویـش متمایـز اسـت. (۱)
مراحل رشد و زندگی حسین بهزاد
حسـین بهـزاد در ۱۲۷۳ خورشیدی چشم به جهان گشود. پــدرش فضل اللــه اصفهانــی، قلمدان ســاز ماهــری بــود. بهــزاد در هفت ســالگی بــه توصیــه پــدر بــه کارگاه یکی از قلم زنان ماهر ســپرده شــد. او بــه مــدت ١٠ ســال بــه شــاگردی میرزاحســن پیکرنــگار درآمـد. بهـزاد در ایـن کارگاه کم کـم شـهرت پیـدا کـرد و کار میرزاحسـن نیـز بـالا گرفـت. علی ناصری پـور هنرمند، می نویسـد: «در ١٢ سـالگی همـه اهـل فــن او را می شــناختند و هرکــس کــه می خواســت قلمدانــی را بــه نقش و نــگار خــوش مزیــن کنـد ... از میـرزا کـه خـود اسـتاد و صاحـب کارگاه بـود می خواسـت کـه تنهـا حسـین روی آن قلمــدان کار کنــد.»(۲)
بهــزاد پــس از چندی، مصورســازی یــک نســخه از اشــعار نظامــی را بــه دســت می گیــرد کــه بــرای فــروش آن، عــازم تفلیــس می شــود. پــس از برگشــت، حجــره ای در شــمس العماره اجــاره می کنــد و مشــغول بــه کار می شــود. صدرالممالــک وزیــر دربــار آن دوران، بــرای ســفارش مصور سـازی چنـد نسـخه خطـی بـه حجـرە وی می آیـد و بهـزاد بـه مـدت یـک سـال مشـغول ترسـیم آنهـا می شـود. همزمـان بـا همیـن سال هاسـت کـه هـزاران تن از مـردم در اثـر قحطـی جـان می دهنـد. ســال های قحطــی بــرای بهــزاد بســیار رنــج آور و دردنــاک بــوده و از آن بدتــر بی توجهــی ثروتمنــدان وی را آزرده تــر می کــرده اســت. ایـن مشـاهدات از وضـع اسـفبار مـردم در دوران قحطـی، روح هنرمنـد را بـه درد مـی آورد، چنانکـه سـال ها بعـد بهـزاد صحنه هایـی از ایـن وقایـع را بـه تصویـر کشـید.(۳)
بنـا بـر گفتـه بهـزاد، آنچـه باعـث تحـول در شـیوه کارش شـد، سـفر بـه پاریـس و مطالعـه آثـار موزه هـای آن بـود. او در این باره گفته است: «ایـن سـفر سـرآغاز طلـوع مـن بـود. مـن در ایـن مسـافرت شـکفته شــدم و خــود را شــناختم و پنجه هــای مــن از ایــن پــس شــور و احســاس نوظهــور تــازه ای یافـت.» بهـزاد تـا پیـش از ایـن سـفر، در شـیوه و سـبک نگارگری سـنتی تبحـر یافتـه بـود و ایـن سـفر از آن جهـت اهمیـت دارد کـه بـه گفتـه خـودش، باعـث ایجـاد خلاقیـت و نـوآوری در آثـارش شـد. بعدهـا هنـگام گشـایش نمایشـگاه آثـار بهـزاد در پاریـس، شـخصیت های مشـهوری همچـون هانـری ماســه، خاورشــناس مشــهور فرانســه و ژان داویــد ویــل، رییــس بخــش هنــر اســلامی مــوزە لـوور حضـور داشـتند و بـا اظهـارنظـر و مقالاتـی کـه دربـارە آثـار وی نوشـتند، باعـث افزایش شـهرت بهـزاد در داخـل و خـارج کشـور شـدند.
نگاره هـای بهـزاد بـرای اشـعار خیـام، نـه تنهـا بـر خـلاف شـیوه های نگارگـری گذشـته، تصویرسـازی بـرای یـک نسـخه خطـی نبـود، بلکـه نمایانگـر تحـول سـبک و شـیوە کار وی پـس از بازگشـت از پاریـس محسـوب می شـد. ایـن آثـار کـه حـدود ۵٠ اثـر بـود، در نمایشـگاهی در کتابخانـه کنگـره امریـکا در واشـنگتن در ١٣٣۶ خورشیدی۲ مرتبـه بـه نمایـش درآمد کــه مـورد اسـتقبال اهالـی فرهنـگ و هنـر و صاحب نظرانـی همچـون آرتـورپـوپو ریچـارد اتینگهـاوزن قرار گرفـت.
بهـزاد پـس از بازگشـت از پاریـس بـا پیشـنهاد ملک الشـعرای بهـار، برای اسـتخدام بـه وزیر فرهنـگ معرفـی و ابتـدا در اداره کل باستان شناسـی مشـغول و سـپس بـه اداره کل هنرهـای زیبـا منتقــل شــد. پــس از تأســیس هنرســتان دختــران و پســران، ســال ها به عنــوان اســتاد مشــغول تدریـس بـه هنرجویـان شـد. بهـزاد مدت هـا از بیمـاری رنـج می بـرد و ۲ مرتبـه بـرای درمـان بـه خـارج اعـزام شـد، اما سـرانجام بـر اثر شـدت بیمـاری در ١٣۴٧خورشیدی چشـم از جهان فروبسـت و در آرامگاه ابـن بابویـه شـهرری بـه خـاک سـپرده شـد.
تأثیر عوامل اجتماعی برشخصیت بهزاد
شـرایط سـخت زندگـی حسـین بهـزاد از دوران کودکـی و بـا مـرگ پـدرش شـروع شـد کـه خـود متأثـر از مشـکلات ناشـی از عوامـل اجتماعـی بـود و سـپس حـوادث سلسـله واری کـه در زندگـی شـخصی و اجتماعـی بـا آن دسـت و پنجـه نـرم کـرد، از وی شـخصیتی خـاص بـا ویژگی هـای مثبـت و منفـی سـاخته بـود. با وجود ناملایمات بسیار زیاد در زندگی و شرایط بسیار سخت اجتماعی آن زمان و تأثیرات ناگوار بر روح و جان وی، به دلیل داشتن باطنی آزاده، مورد توجه شخصیت های ادبی بزرگ ایرانی زمان خود همچون ملک الشعرای بهار، همایی، نفیسی و جمالزاده قرار گرفت، تا جایی که برخی از او اشعاری در وصف وی و آثارش سرودند. همچنین در زمانی که از نظر هنری به اوج رسیده بود، مورد توجه برخی از شخصیت های شرق شناس غربی همچون اتینگهاوزن، ژرژ مارسه و ژانکوکتو قرار گرفت. ژانکوکتو در مورد شخصیت هنری وی گفته است: «بهزاد پیام آور افسونگری است از مشرق ِ زمین داستانسرا. اگر همیشه مشرق زمین با قصه های شیرین هزار و یک شب و کاخ های کهن افسانه ای و کنیزکان سیاه چشم ماه رویش برای ما داستان می گفته، این بار مردی با موهای سپید و چشمان نافذ و اندامی تکیده، به یاری خطوط و رنگ های سحرآمیز، نقش های افسون کننده ای در مقابل دیدگان ما گشوده است. بدون شک در عرصه هنر مینیاتور قرن ما از جهت قدرت طرح و رنگ آمیزی، تنها یک استاد وجود دارد و او «حسین بهزاد»، هنرمند ایرانی است.»(۴)
تحلیل مضامین در آثار بهزاد
بهــزاد، مضامیــن متعــدد و متنوعــی را بــه تصویــر کشــیده اســت. آنچــه بــر اهمیــت او به عنـوان هنرمنـدی مبـدع و صاحـب سـبک می افزایـد، اسـتفاده از مضامیـن جدیـدی اسـت کـه تـا آن زمـان یـا سـابقه نداشـته یـا کمتـر بـه آنهـا توجـه شـده اسـت. عمـده مضامیـن او را «مضامیـن ادبـی، زندگـی روزمـره، مضامیـن تغزلـی و مضامیـن متأثـر از شـرایط سیاسـی ـ اجتماعـی پیرامـون وی» تشـکیل می دهنـد.(۵)
بهزاد در برخورد با سنت و ویژگی های ایرانی- اسلامی به تاثیرات برگرفته از غرب توجه بیشتری مبذول داشته و اصول ژرف نمایی و برجسته کاری و سایه پردازی را به شکل واضح تر و آشکارتری که به نوعی نمایانگر کامل سبک شکل گرفته بهزاد را بعد از سفر به اروپا است، نشان می دهد. در نگارههای بهزاد مشاهده می شود که هنرمند اشکال پس زمینه را در اندازه کوچک تر و محوتری که نمایانگر پرسپکتیو خطی و جوی متاثر از غرب است و همچنین رعایت درست تناسبات و حرکات و حالات پیکره ها را نشان می دهد.
حضور نگاره های تک رنگ در آثار او حکایت از تاثیر وی از نقاشی های چین و ژاپن دارد که البته بسیاری از آنها تاثیرات نگارگری سنتی را که در آن زمان به ویژه در آثار رضا عباسی به چشم می خورد، نیز شامل می شود. رعایت تناسبات صحیح و حرکات واقعی پیکره ها دیگر تاثیرات برگرفته از غرب در نگاره های اوست. کاری که بهزاد انجام داده ترجمه گذشته به امروز است، بدین معنا که تحت تاثیر شرایط و افق معنایی زمان خود دست به خلق آثاری زده که نوعی تفسیر جدیدی از سنت است اما شیوه بیان و خلق آثارش به شکلی ارائه شده که بیانگر فرهنگ و سنت ایرانی است.
تحلیل تفسیری رویکرد بازتاب در آثار بهزاد
در تحلیـل تفسـیری آثـار بهـزاد بـه ایـن نتیجه می رسیم کـه هنرمنـد بـرای بیـان بهتـر احسـاس خـود از مسـایل اجتماعـی در سـاختار بصــری نگاره هــا همچــون خــط، رنــگ، بافــت و حــالات چهــره نیــز نوآوری هــای شــگرفی داشـته اسـت. ویژگـی خطـوط بـه کار رفتـه در آثـار بهـزاد بـا تنـدی و کندی هـای نسـبتا اغـراق شـده و همچنیـن شکسـت خطـوط در طراحـی اندام هـا و چهـره، بسـیار خـاص بـوده و حالتـی عاطفـی و پرهیجـان بـه آثـار وی بخشـیده اسـت. همینطـور عنصـر رنـگ به عنـوان عاملـی بـرای بیـان احساسـات و عواطـف در آثـار بهـزاد جلـوە نمادین یافتـه اسـت. اسـتفاده از رنگ هـای متضـاد از یـک طـرف و کاربـرد رنگ هـای مسـلط خاکـی و قهــوه ای گوناگــون از جهت دیگــر، افــکار و احساســات مــورد نظــر او را به طــور اثرگــذار بـه بیننـده منتقـل می کننـد.
اسـتفاده از عنصـر بافـت به طـور خشـن و خطـی به مثابـه عنصـر حسـی فعـال در کنـار عناصـر خـط و رنـگ بـرای نمایـش حالت هـای عصبـی و رنـج آور از دیگـر ویژگی هـای آثـار اوسـت. چهـره نیـز در آثـار بهـزاد یکـی از عناصـر مهـم بیـان هنـری اســت کــه حــالات اغراق شــدە آن به تنهایــی می توانــد بازگو کننــدە افــکار و احــوال هنرمنــد باشـد. چهره هـای بهـزاد به طور عموم نمایـش دردهـا و رنج هـای درونـی وی هسـتند کـه بـا خطوط اغراق شـده و بافت های نسـبتا خشـن و رنگ هـای کبـود و خاکـی خـاص، حالتـی پرهیجـان و عاطفـی را بـه مخاطـب القـاء می کننـد. یافته هـا نشـان دادنـد کـه آثـار وی در مجموع دارای روایـت و بیـان احساسـی تأثیر گذارنـد کـه نمایشـی از درون آشـفته و دردکشـیدە او در نتیجـه مسـایل و مشـکلات اجتماعـی زمـان اسـت.(۶)
منابع و مأخذ:
۱. اسفندیاری، حسینعلی١٣۵٣ . نخستین دیدار با بهزاد، خاطرات وحید، شمارۀ ٣۵ :۴٧‑۴٣.
۲. بهزاد، حسین١٣۴۴ .ساعتی با استاد، هنر و مردم. شمارۀ ٣۴ :۴۴‑۴١.
۳. بیچرانلو، عبدالله ١٣٩٠،بازنمایی ایران و اسلام در هالیوود، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
۴. سفیری، خدیجه ١٣٨٧ . روش تحقیق کیفی، تهران: پیامپویا. فلدمن، ادموند بورک ١٣٧٨ . تنوع تجارب تجسمی، ترجمۀ پرویز مرزبان، چاپ ّاول، تهران: سروش.
۵. کتابی، احمد ١٣٨۴ . قحطی های ایران، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.
۶. میراحمدی، مریم١٣۶۶ . پژوهشی در تاریخ معاصر ایران، تهران: مؤسسۀ چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.