انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم برای جمعی از اصولگرایان از سال گذشته و با انتخابات مجلس یازدهم شروع شد. این گزارهای قوی نزد محافل اصولگرایی است که جریان برنده انتخابات اسفند۹۸، از کارزار انتخابات خرداد ۱۴۰۰ هم پیروز بیرون خواهد آمد. همین تصور باعث شد که طیفهای مختلف اصولگرایی سعی کنند بیشترین سهم را از لیست اصولگرایان برای مجلس یازدهم به دست بیاورند و در فصل چرخش نخبگان در گام دوم انقلاب، نیروهای جوان خود را به بقیه طیفها بقبولانند. همین رویکرد باعث بروز اختلافات مستمر در مسیر وحدت اصولگرایان و اعتراضهای متقابل شد که همدیگر را متهم به حذف نیروهای توانمند و وارد کردن نیروهای خودی به لیست وحدت میکردند.
با همه این کشمکشها، انتخابات اسفند برای اصولگرایان در غیاب مشارکت حداکثری مردم و رقیب سیاسی با پیروزی خاتمه یافت. اما انتخابات اسفند آغاز تحولاتی مهم در طیفبندی این جریان سیاسی بود. مهمترین نکته این انتخابات برای جریان اصولگرا به زعم برخی تحلیلگران کمرنگ شدن «جبهه پایداری» در این طیف است.
اصولگرایان با گذر از این رقابتها، برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری با چالشهای مهمی روبرویند. سیاسیون این جریان هر چند در ابتدای امر و در ماههای گذشته گمان میکردند که پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری با شرایط همسان با انتخابات مجلس آسان خواهد بود اما با نزدیکتر شدن به بهار ۱۴۰۰ تحلیلگران و فعالان این طیف سیاسی هشدار میدهند که نباید پیروزی را از هم اکنون به دست آمده تلقی کرد.
«مجتبی شاکری» دبیرکل «جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی» از جمله این فعالان اصولگرا است. او در همین زمینه به ایرنا گفته که «اگر نیروهای انقلابی و اصولگرا هوشیار نباشند ممکن است در انتخابات ۱۴۰۰ اتفاقی مانند آنچه که در دوم خرداد رخ داد، رقم بخورد و فردی همسو با جریان مقابل اصولگرایان پیروز میدان انتخابات شود.»
عملکرد مجلس یازدهم پاشنه آشیل اصولگرایان
عملکرد مجلس تمام اصولگرای یازدهم یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار در انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم است؛ مجلسی که با شعارهای متنوع و تند و تیز شروع به کار کرده و انتظارات بدنه حامی خود را بشدت افزایش داده است. از طرف دیگر نقدهای چهار ساله اصولگرایان به مجلس دهم و عملکرد اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان معتدل حاضر در آن هم آنقدر به صورت مدام تکرار شده که هم اکنون نمایندگان مجلس یازدهم با نظارهگری دقیق افکار عمومی مواجهند که منتظر است ببیند منتقدان تند دیروز، امروز در قامت نمایندگی چه عملکردی را به ثبت میرسانند.
حضور پرتعداد نماینده اولیها، فقدان تسلط و صلاحیت تخصصی کافی برخی نمایندگان و سادهسازی امر حکمرانی، بحران مقبولیت مجلس یازدهم، مشکلات فزاینده کشور و تقابل برخی طیفهای نمایندگان با دولت از جمله چالشهای مهم و اصلی مجلس یازدهم از دید ناظران سیاسی است؛ مجلسی که حدود پنچ ماه گذشته بیشتر شعار داده و کمتر به وظیفه اصلی یعنی قانونگذاری پرداخته است.از سوی دیگر این مجلس از آغاز با چالشهای مختلفی چه در مواجهه با افکار عمومی و چه در میان بدنه حامی خود روبرو بوده است.
بنابراین، اگر مجلس یازدهم با همین ریل فعلی ادامه دهد و تمرکز خود را به جای مجلس به رایزنیهای انتخاباتی و سفرهای استانی معطوف کند، قطعا یکی از ضعفهای مهم اصولگرایان در رقابتهای انتخاباتی سال آینده عملکرد مجلس یازدهم خواهد بود و دست جریان رقیب را برای نقد آنان پر خواهد کرد. اما اگر مجلس یازدهم و به ویژه رئیس آن و برخی نمایندگان موثر با عمل به رهنمود رهبری مبنی بر همافزایی با دولت و واقعنگری، طرحها و اقدامات موثری را به نتیجه برسانند این عملکرد میتواند نقش موثری در جذب رای مردم به سبد اصولگرایان در ۱۴۰۰ داشته باشد.
سردرگمی در اولویتبندی گفتمانی
نکته مهم بعدی به صورت بندیها و اولویتبندیهای گفتمانی در جریان اصولگرایان مرتبط است. به باور برخی ناظران سیاسی تکثر گفتمانی در این جریان یا به تعبیر بهتر افزایش شکافهای گفتمانی از یک سو و عدم ارتباط و درک درست از مطالبات و تحولات جامعه باعث شده که اصولگرایان همچنان برای انتخاب گفتمان و حتی رویکرد برای انتخابات ۱۴۰۰ سردرگم باشند. طیفی به دنبال تلاش برای استفاده از وضعیت مشکلات اقتصادی، فساد و تبعیض در کشور و تمرکز بر مسئله مبارزه با فساد و تبعیض و سرِ دست گرفتن مسئله معیشت در سطح افکار عمومی هستند. طیف دیگر همچنان بر کار اجرایی و میدانی تاکید دارد که در لایحههای نهانی این رویکرد، مسئله توسعه به جای عدالت برجسته است. اما طیف جوانتر اصولگرایان با شعار عدالت و جبهه پایداری اگر بتواند انسجام سابق خود را به دست بیاورد و از اختلافات درونی عبور کند با رویکردهای سیاسی و فرهنگی علاقهمندند که در صدر اصولگرایی قرار گیرند.
این مولفه باعث میشود که رسیدن اصولگرایان به وحدت در انتخابات ریاست جمهوری بهار سال آینده به سختی امکانپذیر باشد و این امر موجب سردرگمی و ارسال پیامهای متضاد به جامعه میشود. برای همین به نظر میرسد امکان حضور اصولگرایان با نامزد واحد در انتخابات سال آینده نامحتمل است.
چالش طیف جوان و قدیمی در جریان اصولگرایی
عمده نیروهای قدیمی دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی با فرسودگی و رخوت در ایده حکمرانی مواجهند. از اینرو و با توجه به رویکرد رهبری مبنی بر لزوم ورود جوانان به عرصه مدیریت و سیاست کشور، تلاش دارند که بتوانند جابجایی نسلی را انجام دهند. البته فقدان احزاب کارآمد باعث شده چرخش نخبگان با مشکلات و با نارساییهایی مواجه شود. با این حال اصولگرایان در انتخابات مجلس تا حدی زیادی این ایده را پیش بردند. البته با نقدهای درون جریانی و برون جریانی هم مواجه شدند که چرخش واقعی اتفاق نیافتاده و افراد قدیمیتر در نقش پدرخواندههای طیفهای مختلف ظاهر شدهاند.
به باور ناظران سیاسی این چالش که از سال ۸۴ زمینههای آن فراهم شده است، برای انتخابات ۱۴۰۰ پررنگتر خواهد شد . چالش نسلی در جریان اصولگرایی در دو سطح رخ نشان میدهد. این چالش در مرتبه اول در سطح احزاب و تشکلها وجود دارد. منزوی شدن تشکلهای قدیمی چون حزب موتلفه، جامعه روحانیت مبارز، جامعه اسلامی مدرسین حوزه علمیه قم و جریانات معتدل و جناح راست جریان اصولگرا نشانی از چالش نسلی در جریان اصولگرایی در سطح احزاب است. بنابراین در انتخابات ۱۴۰۰ طیف جوانتر و رادیکالتر تلاش خواهد کرد میدانداری کند و طیف قدیمیتر هم سعی خواهد کرد که جایگاه پیشین خود را باز یابد. در داخل خود احزاب اصولگرا هم این چالش بین نسل قدیمی و جوانتر وجود دارد.
اصولگرایان اگر بتوانند در ماههای پیش رو سه چالش یادشده را مدیریت کنند که البته با دشواریهایی هم روبرو است خواهند توانست با خیال آسوده وارد انتخابات ریاست جمهوری شود اما اگر این چالشها استمرار پیدا کند که به احتمال زیاد چنین خواهد شد آن وقت باید شاهد تحولات پرنوسان در جریان اصولگرایی باشیم.