روزنامه مردم سالاری در چهارشنبه ۲۳ مهر، یادداشتی به قلم ابوالفضل فاتح منتشر می کند که در ادمه می خوانیم: برایناساس و براساس دادههای بیش از ده موسسه نظرسنجی آمریکا تا این لحظه اختلاف در سطح ملی بین ۷ تا ۱۵ درصدی بین دو رقیب، احتمال انتخاب ترامپ را بسیار پایین میداند و اگر امروز انتخابات برگزار شود بایدن بخت بیشتری دارد. موسسه تحقیقاتی پیو اختلاف را ده درصد برآورد کرده و موسسه محافظه کار و جمهوری خواه راسموسین برآورد کرده است که بایدن با تفاوت ۱۲ درصد پیشروی انتخابات است.
اما هنوز بیشتر از سه هفته تا انتخابات باقی است.
آیا در سه هفته آینده نتیجه تغییر خواهد کرد؟ سه هفته آینده برای هر دو کمپین حیاتی است. چون هر دو طرف تلاش حداکثری خواهند داشت. جبران عقب ماندگی دشوار به نظر میرسد اما غیر ممکن نیست. لجستیک انتخابات آمریکا بسیار بزرگ است و روند شکل گیری افکار عمومی از نزدیک یک سال قبل آغاز شده است. سوابق دورههای مختلف انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نشان میدهد که در چنین زمانی اکثریت بسیار بالای آمریکاییها تصمیم خود را گرفتهاند، پس امکان جابجایی بیش از سه یا چهار درصد آراء در ماه پایانی به ویژه در سطح ایالتهای کلیدی دشوار است، حال آن که نظر سنجیهای فعلی فاصله بسیار بیشتری را بین دو رقیب نسبت به دوران رقابت هیلاری و ترامپ نشان میدهد.
در دوره قبل خانم هیلاری کلینتون ۲ تا چهار درصد در سطح ملی پیش بود اما در سطح الکترال ایالتهای کلیدی فاصله کمتر بود و با رشد ترامپ در هفتههای پایانی با فاصله کم در آراء الکترال صحنه را واگذار کرد. اینک نه تنها در سطح ملی که در سطح بیش از شش ایالت از یازده ایالت کلیدی موثر از جمله پنسیلوانیا و ویسکانسین ومیشیگان و مینه سوتا و نوادا و نیو همپشایر در رای الکترال فاصله بالای ۵ درصد است که جبرانش بسیار دشوار است و در سه ایالت دیگر از جمله فلوریدا و آریزونا و کارولینای شمالی نیز بایدن پیش است گرچه این فاصله کمتر از سه درصد است و احتمال جابجایی وجود دارد. تنها در دو ایالت جورجیا و تگزاس ترامپ به شکل واضح پیش است.
ترامپ گرچه در حفظ آراء پایگاه خود موفق بوده اما استراتژی انتخاباتی او در جذب آراء شناور هنوز موفقیت چندانی نداشته است و هرچه درصد رای دهندگان بالاتر رود این بخت کمتر خواهد شد. بنابراین اگر دادهها درست باشد و همین روال در سه هفته آینده طی شود، آمریکا به دوران ما بعد از ترامپ نزدیک میشود. دموکراتها که تکلیفشان با ترامپ روشن است.
به علاوه ترامپ هم در جریان کرونا، هم در مناظره و هم در جریان بیماری خودش و هم در مسامحهاش با جریان راست افراطی و هم منازعه خطرناک با چین و هم خروج از برجام و معاهدات دیگر بینالمللی، برای مخاطب شناور آمریکایی که تعیین کننده انتخابات هستند، غیر قانعکننده و حتی خطرناک ظاهر شده است. به رغم برخی دستاوردهای اقتصادی، همه این رخدادها تا این لحظه کمپین ترامپ را در موقعیتی شکننده قرار داده است. برخی از قطبیتر کردن جامعه آمریکا، احتمال ارائه واکسن کرونا یا ماجراجوییهای خارجی ترامپ در صورت جدی تر شدن احتمال باختش برای تغییر وضعیت انتخابات گفته اند. مخصوصا که او پیشتر قابلیت تصمیمات خطرناک و غیرقابل پیشبینی را نشان داده است.
آری محتمل است، اما این که واکسن کرونا و یا ماجراجویی احتمالی ترامپ و قطبی تر ساختن فضای داخلی به تنهایی بتواند نتیجه را به نفع او در این شرایط که فاصله زیاد است، تغییر اساسی دهد، قطعیت ندارد و باید دید تا چه اندازه میتواند افکار عمومی داخلی آمریکا را به حفظ وضع موجود قانع سازد. از این روی برای پیروزی ترامپ باید در کمپین بایدن هم خطا، رسوایی یا شکست فاحش و غیر منتظرهای روی دهد. البته پذیرش نتیجه انتخابات نیز از چالشهای پیش روی انتخابات آمریکا است و احتمال نهایی نشدن نتیجه در روز انتخابات و کشیده شدن به دادگاه به ویژه در صورت فاصله نزدیک آراء وجود دارد.
آیا ترامپ قادر خواهد بود در مناظره ۲۲ اکتبر شرایط را به نفع خود تغییر دهد؟ بنابر آنچه گفته شد، تا امروز دشوار مینماید و فضا به نفع رقیب اوست. اما سه هفته باقی مانده تا انتخابات حیاتی است و به شکل تئوریک غیر ممکن نیست به ویژه این که تنها در سه دوره رئیس جمهور آمریکا به دور دوم راه نیافته است.
در هر صورت انتخاب ترامپ از شرمندگیهای دنیای جدید و از سیاه چالههای دموکراسی آمریکا است. امید است جامعه آمریکا با پرهیز از تکرار این اشتباه، این شرمندگی را تجدید نکند. گرچه تاریخ آمریکا از این شرمندگیها زیاد داشته است. قیام رسانهها به ویژه بسیاری از رسانههای کلاسیک و بخشی از رسانههای اجتماعی علیه ترامپ در این زمان و تاثیر آن بر وضعیت فعلی افکار عمومی آمریکا و جهان از نکات قابل تامل است که درباره آن بعدا بیشتر باید نوشت.
رفتارهای ترامپ در طی چهار سال در فضای چند صدایی در معرض افکار عمومی بود و در زمان انتخابات بیش از هر زمان با تلاش رسانههای گروهی وجدان جمعی تحت تاثیر قرار گرفت و به نوعی بیدار شد. تجمیع همه رفتارها و ادبیات تهاجمی، افراطی و نژاد پرستانه در فضای مناظره و تجلی اوج نخوت به ویژه در رفتارهای فردی و برداشتن ماسک در برابر چشم میلیونها بیننده، شاید امضای سقوط او توسط خودش باشد.
همین حالا هم ترامپ چه بماند و چه برود در نزد افکار عمومی جهان سقوط کرده است و آمریکا برای این انتخابش مورد سوال است، گرچه میدانیم ریشهها، میراث و آینده رویکردی که ترامپ نماد آن است، موضوع بحث دیگری است و یک شبه به وجود نیامده که یک شبه از میان برود. ممکن است گفته شود سیستم کلی دو حزب آمریکا در ارتباط با جهان دچار تغییرات اساسی نخواهد شد. اما ترامپ نماد حاکمیت افراطی ترین جریانهای سیاسی و حزبی آمریکا است و در حوزه دیدگاه فردی نیز هیچکس نمیتواند ترامپ را با مثلا اوباما یکی بداند. همین تفاوتها فضا را برای تدبیر ملتهای دیگر در برابر این غول کج رفتار اقتصادی و نظامی باز میکند. سقوط احتمالی ترامپ، جریان راست افراطی در جهان و امثال نتانیاهو و بن سلمان را بیشتر از هر کسی نگران خواهد کرد.
از این روی لابیهای پنهان آنها در این سه هفته قویا دست به کار خواهند شد تا شرایط را تغییر دهند. از سوی دیگر بسیاری از کشورها نظیر چین، اتحادیه اروپا و یا حتی ایران نیز منتظر تغییر در هیات حاکمه آمریکا هستند تا به تنظیم جدیدی در روابط خود با این کشور بپردازند. گفته میشود روسیه نیز موضع میانهای گرفته است. سه هفته آینده برای کمپین بایدن فرصت تثبیت و برای کمپین ترامپ زمان جبران عقب ماندگی فاحش است. درباره این که روند آراء در این سه هفته حیاتی به کجا ختم خواهد شد و احتمال روشن تر سقوط یا بقای ترامپ در هفتههای آتی یادداشتی دیگر تقدیم خواهد شد.