تهران- ایرنا- رمان «جادوی اپ ۱۳»، تازه‌ترین اثر مریم حاجی‌لو بعد از نامزدی وی در جایزه جلال، در کنار جذابیت‌ محتوایی و تناسب با مفاهیم امروز دنیای دیجیتال، تلاشی قابل ارزش از سوی این نویسنده برای جبران خلا ادبیات خاص مخاطبان نوجوان است.

ادبیات کودک و نوجوان در خیل گونه‌های مختلف و متعدد ادبی کشور ما نه‌تنها تاریخچه و سابقه‌ای طولانی دارد که به‌عنوان یکی از درخشان‌ترین گونه‌های ادبیات ژانر می‌توان از آن نام برد. در کنار تمام توفیقاتی که این گونه ادبی برای جریان ادبیات داستانی با خود به ارمغان آورده همواره در نظر کارشناسان حلقه مفقوده‌ای در این میان شاید کارنامه درخشان این گونه ادبی را با آسیبی اگر نه کلان اما مهم مواجه ساخته؛ این‌که در خیل آثار این گونه ادبی کمتر می‌توان به آثاری دست پیدا کرد که مخاطب هدف آن گروه سنی نوجوان باشد.

درحقیقت اغلب آثاری که به نام ادبیات کودک و نوجوان، خاصه با گرایش نوجوانان توسط نویسندگان کشور نگاشته شده یا چنان کودکانه است که نمی‌توان فضایی از جهان استقلال‌طلبانه، دنیای پر از رمز، راز و پرسش‌ها و جهانی مملو از هیجانات، ماجراجویی‌ها و کاوشگری‌های مختلف نوجوانان را در آن مشاهده کرد یا چنان غرق در پیچ و تاب‌ها و نگرش‌های فلسفی عمیق که کمتر قوت درک آن را برای نوجوانان می‌توان متصور بود.

هرچند دراین‌میان استثناهایی نیز مانند هوشنگ مرادی‌کرمانی و آثار درخشان او در گونه ادبیات نوجوان از خمره تا قصه‌های مجید گرفته یا دیگر نویسندگانی که شاید کارنامه آن‌ها به پرباری مرادی‌کرمانی نباشد دیده می‌شود؛ در خلال آثارشان می‌توان تک‌وتوک رمان‌هایی با محوریت مخاطب هدف، یعنی نوجوانان را جست‌وجو کرد. اما با توجه به سنگینی کفه ادبیات کودک هنوز هم می‌توان ادبیات نوجوان را به ‌عنوان حلقه مفقوده ژانر ادبیات کودک و نوجوان در کشورمان با همان تاریخچه و سابقه درخشانش به شمار آورد.

مریم حاجی‌لو کیست و تا پیش از «جادوی اپ ۱۳» چه کرده؟

با جدی شدن مفهومی به نام نقد ادبی طی دو دهه اخیر، همچنین گسترش جهان ادبیات ترجمه در گونه داستان‌های نوجوانانه و فضای راحت و سهل‌الوصولی که ارتباط جهان مجازی برای به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات نویسندگان موفق ادبیات نوجوانان جهان با نویسندگان از طریق جهان بدون مرز فضای مجازی و اینترنت مهیا کرده، طی دو دهه اخیر شاهد گام‌هایی هرچند کوچک اما مهم و موفق در خلق آثار ادبیات نوجوان در کشورمان هستیم.

یکی از این آثار رمان جادوی اپ ۱۳ به قلم مریم حاجی‌لوست که توسط انتشارات نیستان در سال ۱۳۹۹ منتشر شده‌است.

حاجی لو (متولد ۱۳۵۸)، در ایران دو رشته چاپ و سینما را به شکلی موازی در حوزه آکادمیک پشت سر گذاشته است اما طی قریب به یک دهه اخیر اغلب فعالیت او در حوزه ادبیات داستانی استوار بوده است. با وجود کارنامه کمی و محدودش که مجموعه داستان‌های راه برفی، روباه نیمه‌شب، نرگس‌ها در بهار و رمان در خواب دویدن را تا پیش از جادوی اپ ۱۳ به خود اختصاص می‌داد؛ اما از نظر کیفیت هم مورد وثوق مخاطبان بوده و هم مورد تحسین منتقدان و جشنواره‌های ادبی قرار گرفته است. به گونه‌ای که این توفیقات برای او لوح تقدیر، دیپلم افتخار و برگزیده شدن به‌عنوان داستان‌نویسی موفق در میان نسل نخست داستان‌نویسان انقلاب کشورمان را با خود به ارمغان آورده است.

حاجی‌لو هرچند، چند سالی است در امریکا زندگی می‌کند، با دو رمان در خواب دویدن و جادوی اپ ۱۳ نشان داده باوجود زندگی در قاره دیگر، کماکان دغدغه، فکر، نگاه و اندیشه‌اش در حوزه ادبیات داستانی برای مخاطبان کشورش از جایگاه والایی برخوردار است.

جادوی اپ ۱۳ چیست و از چه می‌گوید؟

بعد از توفیقی که رمان در خواب دویدن حاجی‌لو برای او در حوزه نامزدی جایزه ادبی جلال به‌عنوان مهم‌ترین جایزه ادبی کشور با خود ‌همراه داشت، انتظارات خوانندگان از اثر بعدی او بسیار بیشتر و بالاتر بود. به همین جهت بازگشت مریم حاجی‌لو به ادبیات نوجوانان، جایی‌که مجموعه داستان راه برفی به‌عنوان نخستین مجموعه داستانی خود را با همین گروه مخاطبان هدف آغاز کرده بود، مسیری را برای خلق جهانی متفاوت، جذاب و همخوان با دنیای امروز نوجوانان و جوانان در جادوی اپ ۱۳ پیش روی مریم حاجی‌لو ترسیم کرد.

بی‌تردید مهم‌ترین مؤلفه‌ای که جادوی اپ ۱۳ را برای مخاطبان هدف خود یعنی گروه سنی نوجوان، به‌ویژه نوجوانانی که زندگی در قرن بیست و یکم، سال ۲۰۲۰ میلادی و ۱۳۹۹ شمسی را با گستره عمیق شبکه‌های اجتماعی، ماهواره و فضای مجازی پشت سر می‌گذارند، جذاب و خواندنی کرده نگاهی است که حاجی‌لو از زاویه دید دانا، قهرمان نوجوان اثرش به مخاطب ارائه می دهد.

قهرمانی که نه نوجوانی‌های حاجی‌لو به عنوان مؤلف را در دهه ۶۰ خورشیدی به تجربه‌ای دوباره نمی‌نشیند و نه چنان گیج و گنگ مانند بسیاری قهرمانان رمان‌های نوجوان که توسط نویسندگان داخلی نوشته شده اما به سبب تأثیرپذیری مستقیم آن‌ها از ادبیات ترجمه، کمتر می توان شکل و شمایلی از نوجوان ایرانی را در آن‌ها جست. شاید اگر نام آن قهرمان‌ها را از آثار ذکر شده حذف کنیم مخاطب کمتر بتواند در مواجهه با آن آثار دریابد کتاب مدنظر توسط نویسنده‌ای ایرانی برای نوجوان ایرانی به رشته تحریر درآمده است.

دانا که در سن ۱۰، ۱۱ سالگی مادر خود را در قالب قربانی شدن محصولات تراریخته از دست می دهد، جهان رؤیاها و آرزوهایش بر سرش آوار می‌شود و نکته تلخ ماجرا آن‌جاست که او در ارتباط‌گیری با پدرش نیز توفیقی به دست نمی‌آورد؛ زیرا پدر برای همراه شدن، درک و هضم کردن این مصیبت بزرگ نه‌تنها به پسر وقعی نمی‌نهد که انتظار دارد پسرش مانند خود او بتواند این مشکل را حل کند.

پس تنها فصل و فضای ارتباطی دانا برای عبور از این بحران به یکی از اصلی‌ترین ابزارهای این روزهای نوجوانان یعنی رایانه همراه (تبلت) و برنامه‌های کاربردی (اپلیکیشن) مختلفی که در آن‌ها موجود است، بازمی‌گردد. اما اپ ۱۳ که به‌عنوان هدیه‌ای پیش از مرگ، توسط مادرش در رایانه دستی دانا بارگذاری شده است، همان هدیه‌ای است که قرار است دنیای پناه برده دانا را برایش تحمل‌پذیرتر کند.

همین نکته به ظاهر ساده، حس همراهی و همذات‌پنداری مخاطب نوجوان را در سپری کردن صفحات این رمان برای او جذاب‌تر می‌کند. زیرا یاریگر «دانا» در طی این مسیر برای فراموش کردن غم فقدان مادرش، برنامه و ابزاری‌ست که اغلب نوجوانان ایرانی از آن شناخت دارند و تجربه‌ای مستقیم با اپلیکیشن‌های گوناگون را در همراهی با گوشی همراه یا رایانه دستی‌شان از سر گذارانده‌اند.

مادر دانا در واپسین جمله‌های پیش از مرگ برای هموار کردن درک این ضایعه برای پسر نوجوانش، از سفرش به دنیایی دیگر می‌گوید. شاید همین جمله کمی درک این فقدان بزرگ را برای دانا ساده‌تر می‌کند. به‌ویژه آنکه او تنها یک روز بعد از، فقدان مادرش و سردی‌ای که از سوی پدر می‌بیند در کنج اتاقش به رایانه دستی‌اش پناه می‌برد و با دیدن برنامه کاربردی اپ ۱۳ که توسط مادرش در رایانه دستی دانا بارگیری شده است تلاش می‌کند سفری را به دنیایی دیگر آغاز کند و دریابد دنیایی که مادرش از آن حرف زده کجا می‌تواند باشد.

بازی ۱۳، خرق عادت هوشمندانه در تغییر مفهوم نحسی۱۳

دانا ۱۳ ثانیه وقت دارد تا وارد اپلیکیشنی شود که مملو از عدد ۱۳ است. جالب آنکه در این سفر و در همراهی تک‌تک صفحات، اتفاقات و سطرها از این لحظه به بعد، مخاطب دیگر نمی‌تواند تشخیص دهد که دانا در دنیای حقیقی است یا در فصلی از سفرش در جهان مجازی.

حتی شخصیت سیاه‌پوشی که در ابتدا به نوعی عاملی برای احساس خطر و تهدید برای دانا به‌شمار می رود، حتی انگاره‌ها و نمونه‌هایی از آن در جهان حقیقی به چشمان خود دانا نیز می‌آید و مدام در این رمان در تعقیب این پسر نوجوان است، در یکی از مهم‌ترین بزنگاه‌ها - صحنه هجوم کوسه‌ها به سمت دانا - در مقام حامی (و نه ناجی) ظاهر می‌شود و تلاش می‌کند تا غفلت پدر و فقدان مادر را برای دانای نوجوان به شکلی کامل و ماهرانه پُر کند.

از ۱ به ۱۳ و از ۱۳ به ۱

از نکات جذاب این رمان که در ۲۶ فصل نوشته شده آنست که از فصل ۱ تا ۱۳ آغاز می‌شود و در ادامه از ۱۳ تا به ۱ به پایان می‌رسد. یعنی حاجی‌لو تلاش کرده با تمام نشانه‌های حقیقی و مجازی ۱۳ را برای مخاطبش به عددی جذاب تبدیل کند. می دانیم در فرهنگ‌مان، ۱۳ عددی نحس است. درحالی‌که مخاطب نوجوان همراه با رمان جادوی اپ ۱۳ در فراز و فرود تجربیات مختلف، ماجراجویی‌ها و اتفاق‌های تلخ و شیرینی که دانا در این سفر مجازی و حقیقی با خود از سر می‌گذراند به وضوح از آن نحسی ۱۳ فاصله می‌گیرد و این عدد برایش عددی مملو از راز و رمز برای کشف بدل می‌شود.

همین نکات شاید به‌ظاهر ساده و کوچک نشان می دهد مریم حاجی‌لو تا چه حد برای مخاطب نوجوانش ارزش و احترام قائل است. او تلاش نمی‌کند مانند بسیاری نویسندگانی که داعیه ادبیات نوجوانان دارند، نوجوانی خود را به خورد نوجوانان امروز دهد یا تنها با تغییر نام شخصیت‌های نوجوان رمان‌های موفق غیرایرانی، فرهنگی متفاوت، رفتار و ادبیاتی عجیب و غریب را به‌عنوان خوراکی ادبی برای نوجوانان امروز کشورمان فراهم آورد.

رمان جادوی اپ ۱۳ در نخستین ارتباط و سفر دانا در همراهی با این برنامه کاربردی وارد ذهن مخاطبش می‌شود و در تمامی ماجراجویی‌ها، خطرها، حوادث و رویدادها او را به همراهی با دانا در تمام این رویدادها و اتفاق‌ها سهیم می‌کند.

شاید همین امر باعث شود همراهی با این رمان نه‌تنها برای نوجوانان که شاید برای پدران و مادرانی که امروز، فرزندان نوجوانی دارند و در دوران نوجوانی خود کمتر اثری درخور و شایسته برای مطالعه پیدا می‌کردند، جذابیت‌های متفاوتی در مواجهه با رمانی نوجوانان داشته باشد.

برشی از رمان

در پایان برای آشنایی بیشتر با فضا، روایت و قلم مریم حاجی‌لو بخشی از رمان جادوی اپ ۱۳ را با هم می‌خوانیم:

صدای زنگ در از روی صندلی پراندش. حال عجیبی بود. اصلاً نمی‫توانست تصور کند تا لحظاتی پیش کجاها را سیر می‫‌کرد. کاملا منگ شده بود. صدای ضربان قلبش را می‌‫شنید که به شدت می‌‫کوبید. مچش را آورد بالا تا از روی ساعت هوشمندش شدت ضربان قلب را چک کند. شماره را نگاه کرد. خیلی بالا بود. چند نفس عمیق کشید و دوباره خودش را ول کرد روی صندلی.

حالش هنوز درست و حسابی جا نیامده بود که زنگ در، برای بار دوم زده شد. باز کرد. پیتزایش رسیده بود. آیپد را خواباند روی میز و با ناراحتی و غرغر کنان، رفت که در را باز کند.

پشت در، توی تاریک روشنی غروب، مرد دراز و استخوانی ایستاده بود. خودش را تا گردن فرو کرده بود توی پالتوی بسیار بلند و سیاهی که به تن داشت. دست‫ها را هم توی جیب پالتو پنهان کرده بود. سبیل نازک و خیلی بلندی روی صورتش بود که از دو طرف پیچ خورده و رفته بود به طرف بالا. موهای بلندی داشت که آن را بافته بود و انداخته بود پشت سر. نگاه یخ و بی روحیش که آن را به نقطه‫‌ی نامعلومی دوخته بود، انگار از مرده‫ای بود که از قبر خودش فرار کرده.

دیدن ظاهر مخوف مرد در آن وقت غروب و از آن فاصله نزدیک، زبانش را از ترس بند آورد. در جا میخکوب شده بود. مرد با حرکتی غیر قابل انتظار، بسته سیاهی را از زیرپالتوش بیرون کشید و گرفت سمت او.

ـ بگیرش! مال توست!

بی اراده دستش را دراز کرد و بسته را گرفت. سیاه‌پوش راهش را کشید و توی سرخی تنگ غروب ته خیابان گم شد. دانا هاج و واج دم در یخ کرده بود.

ـ لطفاً این‌جا رو امضا کنین!

کتاب نیستان، رمان «جادوی اپ سیزده» به قلم مریم حاجی‌لو را در ۲۵۰ صفحه با قیمت ۵۵ هزار تومان در سال ۱۳۹۹ منتشر کرده است.