روزنامه وطن امروز یکشنبه ۲۷ مهر در یادداشتی به قلم حنیف غفاری دکتری روابط بینالملل نوشت: فوکویاما در نهایت از «لیبرال- دموکراسی آمریکایی» به عنوان بهترین نظام سیاسی یاد میکند که جایگزینی برای آن وجود ندارد. این نظریه فوکویاما، به یکی از مبانی فکری تئوریک نومحافظهکاران آمریکا (در دوران ریاستجمهوری بوش پسر) برای حمله به عراق و اشغال این کشور تبدیل شد.
با این حال سال ۲۰۱۳ میلادی، زمانی که مجری شبکه «بیبیسی» از فوکویاما درباره نظریه پایان تاریخ و کارآمدی آن (با توجه به آنچه در نظام بینالملل رخ داده بود) سوال کرد، با پاسخ غیرقابل تصوری از سوی او روبهرو شد:
«منظور از پایان تاریخ صرفا پایان حرکت تاریخ در یک جهت بود، نه پایان یک سری اتفاقات. هنوز این سوال وجود دارد که به کدام سمت در حال حرکت هستیم؟ آیا به سمت لیبرال- دموکراسی میرویم یا نظام جایگزین دیگری هم وجود دارد؟ به نظر من جواب این پرسش هنوز مشخص نیست!».
به عبارت بهتر، فوکویاما از یافته اصلی خود مبنی بر «حاکمیت بیهمتای لیبرال- دموکراسی» در پایان منازعات تاریخی عقبنشینی کرد! فوکویاما زمانی این عقبنشینی را انجام داد که میلیونها عراقی تحت تاثیر توهمات بوش و همراهان نومحافظهکارش به خاک و خون غلتیدند و پس از آن نیز اوباما با خلق داعش و گروههای تروریستی- تکفیری، موج خشونت و ترور در منطقه را ادامه داد. ترامپ نیز دقیقا همان مسیر دولتهای بوش و اوباما در عراق را ادامه داد.
در روزهای اخیر، شاهد اظهارنظر خاص دیگری از سوی یک استراتژیست مطرح آمریکایی هستیم! این فرد کسی جز «هنری کیسینجر» نیست؛ وزیر اسبق خارجه و مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا و مشهورترین تئوریسین حوزه سیاست خارجی این کشور! کیسینجر در تازهترین سخنان خود، درباره تشدید مناقشات میان واشنگتن و پکن شدیدا هشدار داده است: «سران آمریکا و چین باید محدودیتهایی را تعیین کنند تا فراتر از آن به تهدید یکدیگر نپردازند. شاید بگویید این کار کلا شدنی نیست اما اگر این روند ادامه داشته باشد، ما وارد شرایطی شبیه جنگ اول جهانی خواهیم شد».
کیسینجر ۹۷ ساله قبل از شیوع کرونا نیز درباره وقوع جنگ سرد جدید بین آمریکا و چین هشدار داده بود. جالب است بدانیم پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶، کیسینجر مهمترین استراتژیستی بود که با رئیسجمهور آمریکا دیدار کرد. او در چندین دیدار پنهان با ترامپ- که البته بعدها از سوی رسانههای آمریکایی افشا شد- به رئیسجمهور جدید آمریکا توصیه کرد استراتژی «فشار هدفمند بر پکن» را به صورت جدی در دستور کار قرار دهد. ترامپ نیز دقیقا به توصیه کیسینجر عمل کرده و چین را تبدیل به «سیبل اصلی حوزه سیاست خارجی آمریکا» و «دشمن اصلی واشنگتن در نظام بینالملل» کرد.
امروز، نتیجه ۴ سال منازعه مطلق واشنگتن با پکن را مشاهده میکنیم! آمریکا در جنگ تجاری با پکن ناکام مانده و بر خلاف آنچه ترامپ تصور میکرد، بسیاری از شرکتهای آمریکایی مستقر در چین حاضر نشدند فعالیتهای تجاری و اقتصادی خود را به داخل خاک ایالاتمتحده منتقل کنند! صادرات چین به آمریکا نهتنها کاهش پیدا نکرد، بلکه شاهد افزایش آن و در نتیجه، افزایش دوباره کسری تجاری آمریکا (در قبال تجارت با چین) بودیم! پس از این ناکامی، ترامپ و مقامات کاخ سفید دامنه منازعه با چین را به صورتی کنترلنشده افزایش دادند. اکنون آمریکا در دریای چین جنوبی مشغول ماجراجویی است و صادرات تسلیحات به تایوان را با هدف مواجهه با پکن از سر گرفته. حتی آمریکا سازمانهای بینالمللی را مجبور کرده میان «انزوای پکن» و «قطع کمکهای رسمی آمریکا»، یک گزینه را انتخاب کنند. در چنین شرایطی صدای فریاد کیسینجر به آسمان برخاسته است! گویا او بدرستی اما بسیار دیر احساس کرده است «تدوین یک نقشه راه استراتژیک» و عملیاتی کردن آن، بدون در نظر گرفتن توانایی بازیگر یا بازیگران برای «خطکشی ابعاد بحران» و «مدیریت تنشها» امکانپذیر نیست!
کیسینجر باید از همان ابتدا درک میکرد «تنشزایی با پکن» میتواند نتایج فاجعهباری برای آمریکا در حوزه امنیت و سیاست خارجی داشته باشد و حتی بهمانند دوران جنگ سرد (میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی)، بخش اعظمی از توان راهبردی و درآمدهای عمومی آمریکا را نیز صرف این منازعه کند. کیسینجر بسیار دیر و در ۹۷ سالگی، متوجه مشاوره نادرست خود به ترامپ شده است، اما این اعتراف غیرمستقیم و بسیار دیرهنگام، نمیتواند اتهام بزرگ او یعنی ایجاد بحرانهای غیرقابل پیشبینی در جهان را از بین ببرد!