تهران- ایرنا- «ستار پروین» جامعه‌شناس و دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی درباره علل اصلی اوباش‌گری می‌گوید: این نوع رفتارها تنها معلول یک علت خاص نیست و عوامل مختلفی نظیر نابرابری‌های اجتماعی، فقر و محرومیت در شکل‌گیری رفتارهای خشن جوانان نقشی موثر دارد.

به گزارش روز دوشنبه ایرنا، در چند روز گذشته انتشار فیلم، گرداندن تعدادی مجرم در شهر و به دستور نیروی انتظامی تهران،  بازتاب های بسیاری به دنبال داشت. نیروی انتظامی تهران روز سه‌شنبه ۱۵ مهرماه جاری، فردی را که به گفته آنان شرور منطقه مشیریه تهران بوده در خیابان در انظار عمومی گرداندند. در شهریورماه نیز، بحث اراذل گردانی در محله استخر تهرانپارس جهت عبرت آموزی دیگر اشرار اتفاق افتاده بود. از سویی مطالعه و بررسی دوره‌های مختلف تاریخ نشان می‌دهد اعمالی نظیر اوباش‌گردانی در طی تاریخ و حتی پیش از انقلاب نیز وجود داشته است. فارغ از اینکه  خلافکارگردانی یا اراذل گردانی کار درستی است یا خیر، آگاهی از دلایل و ریشه‌های اوباشی گری امری مهم است؛ چرا که با اطلاع از دلایل رفتارهای این چنینی و ریشه‌یابی آنها می‌توان راهکارهایی مناسب و درخور در پیشگیری از این نوع رفتارها اتخاذ کرد.  اهمیت این موضوع سبب شد با ستار پروین، جامعه شناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه به گفت و گو بنشینیم. مشروح این گفت و گو را در ذیل می‌خوانید:

محیط‌های شهری و اوباش‌گری

ستار پروین در خصوص رفتارهای اوباش گرایانه گفت: می‌توان این نوع رفتارها را به دو دسته تقسیم بندی کرد: یک نوع اوباش گری است که عمدتا در مسابقات فوتبال نمود دارد و بیشتر در کشورهای اروپایی رخ می‌دهد و معمولا بعد از مسابقات یا در حین و یا پس از مسابقات فوتبال عده ای حالت اعتراضی به خود می‌گیرند و شروع به شکستن اموال عمومی و رفتارهای وندالیستی یا همان تخریب‌گرایی می‌کنند . در جامعه ما هم در مسابقات فوتبال داخلی گاهی  چنین رفتارهایی بخصوص از سوی طرفداران تیم های بازنده دیده می‌شود. بر این اساس تماشاچیان و طرفدان ممکن است تحت تاثیر محرک های آنی دست به رفتارهای خشن بزنند  .دسته دوم که مدنظر این مطلب است اوباش گری است که بیشتر در محیط‌ها و محلات شهری عمدتا توسط جوانان رخ می‌هد. جوانانی که در محیط‌های عمومی و خیابان‌ها، قدرت نمایی کرده و قدرت خود را به رخ دیگران می‌کشانند.

این جامعه شناس در خصوص ویژگی‌های اوباش گفت: رفتارهای اوباش‌گری عمدتا از سوی جوانان و مردان رخ می‌دهد. رفتارهایی که در ذات خود با قدرت نمایی، قلدر مآبی و خشونت ورزی همراه است و معمولا این قلدر مآبی با داد و فریاد و عربده کشی  و استفاده از ابزارهای خشن همراه است. عمدتا این نوع رفتارها در مناطق فقیرنشین و محروم  شهری خود را نشان می‌دهد. متاسفانه پژوهش های علمی در ارتباط با این افراد بسیار ناچیز هست لذا ضرورت دارد جهت شناسایی ویژگی های این افراد و بررسی زمینه های شکل گیری این نوع رفتارها مطالعات بیشتری صورت گیرد.پژوهش‌های علمی در ارتباط با اوباش‌گری بسیار ناچیز است. ضرورت دارد جهت شناسایی ویژگی های این افراد و بررسی زمینه‌های شکل‌گیری این نوع رفتارها مطالعات بیشتری صورت گیرد.

این استاد دانشگاه افزود:  این جوانان معمولا القاب و نام های مستعاری برای خود انتخاب کنند تا ایجاد رعب ترس کنند. معمولا خال کوبی‌هایی در اعضای بدن آنها دیده می‌شود . حتی آنها ممکن است افراد زیردستی(یا نوچه هایی) هم در کنار خود داشته باشند. جوانانی که این نوع رفتارها را اتخاذ می‌کنند در میانسالی ممکن است آن را رها ‌کنند. در سنت خرده فرهنگی که این جوانان در آن پرورش می یابند هر چه رفتارهای پرخاشگرانه آنها بیشتر باشد، یا سابقه زندان داشته باشند  تایید بیشتری از سوی همسالان و دیگر جوانان محله برای آنها به ارمغان می آورد.این وضعیت به شهرت و معروفیت آنها در بین سایر جوانان و محلات می افزاید.این سنت فرهنگی ممکن است این جوانان را در محلات محروم شهری به الگوهای موفقیت تبدیل کند و از طریق فرایندهای یادگیری به نسل بعد منتقل شود.

علل اوباشی‌گری در جامعه

پروین در خصوص علل رفتارهای اوباش گرایانه در سطح جامعه گفت: این نوع رفتارها تنها معلول یک علت خاص نیستند و عوامل مختلفی دست به دست هم می‌دهند تا این رفتارها شکل بگیرد. می‌توان گفت رفتار این جوانان معلول  فرو دستی و منزلت پایین آنها در ساختار جامعه است. البته به این معنا نیست که همه جوانان ساکن در محلات  فرودست شهری دست به رفتارهای این چنینی می زنند. همچنین در این محلات، نهادهای اجتماعی مثل خانواده و مدرسه کارایی خود را از دست می‌دهند و لذا نقش چندانی در جامعه پذیری برخی از جوانان بر اساس ارزشها و هنجارهای همنوایانه اجتماعی ندارند.در یک نگاه کلان، اوباش‌گری معلول نابرابری‌های اجتماعی است و این افراد با دست زدن به رفتارهای خشن به وضعیت فرودستی خود در جامعه واکنش نشان می دهند.

از سوی دیگر ممکن است یک خرده فرهنگ متضاد با ارزشهای اجتماعی در دل این محلات شکل بگیرد که افراد را تشویق کنند تا دست به رفتارهای خشن بزنند. در یک نگاه کلان این نوع رفتارها معلول نابرابری‌های اجتماعی است. جوانانی-نه همه آنها- که در محلات فقیر و فرو دست رشد می‌کنند، عمدتا با این ذهنیت بزرگ می‌شوند که چیزی برای از دست دادن ندارند و لذا با دست زدن به رفتارهای خشن که موسوم به اوباشگری است به وضعیت فرودستی و فرومایگی خود در جامعه واکنش نشان می دهند. در این محلات معمولا جوانان با ناامیدی دست و پنجه نرم می‌کنند و احساس بیگانگی نسبت به جامعه همنوا دارند . بی دلیل نیست که این گونه رفتارها در محلات محروم شهری شکل می گیرد.    

چه باید کرد؟

این پژوهشگر در خصوص راهکارهای لازم برای کنترل رفتارهای اوباشی گرایانه درسطح جامعه گفت: مهمترین مساله رسیدگی به مناطق فرودست و محروم شهری است. اگر بخواهیم به این پدیده به صورت ریشه‌ای مواجه شویم باید از نابرابری‌های شهری و اجتماعی بکاهیم و خدمات بیشتری به مردم مناطق فقیر نشین ارائه بدهیم .همچنین بحث‌های سیاستگذاری فرهنگی در این محلات باید به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد.

وی  افزود: مساله دوم به حضور خانواده‌ها و مدارس و کارآمدی آنها برمی‌گردد. همانطور که بیان کردم در این محلات معمولا نهادهای اجتماعی جامعه پذیری کارایی و اثرگذاری خود را ندارند و ما با اختلال جامعه پذیری در این محلات مواجه هستیم.

پیامدهای اوباش‌گردانی

این جامعه شناس در خصوص پیامدهای حاصل از اوباش گردانی در سطح شهر گفت: گرداندن اوباش ها و واکنش ها نسبت به این پدیده متاسفانه پیامد خوبی برای این افراد ندارد. در کوتاه مدت ممکن است نمایش دادن شرارت‌ این افراد در ملا عام، اثرات آنی و کوتاهی داشته باشد و دیگر جوانان خشن از مجازات احساس ترس کنند و تا حدودی رفتارهای خود را کنترل کنند  ولی باید پذیرفت این جوانان  بخشی از جامعه هستند و این نوع نمایش دادن امیدهای حداقلی نسبت به بازگرداندن آنها  به جامعه را از بین می‌برد . چرا که فلسفه مجازات های رسمی در نهایت بازپیوند این افراد به جامعه همنوا  و تبدیل آنها به افراد مسولیت پذیرمی باشد. این نوع نمایش دادن  که مسلما  با نیات خیر و پیشگیرانه  از سوی پلیس  همراه هست با این هدف چندان همخوان نیست، این نوع برخورد  به طور کلی در هیچ یک از اصول علمی پیشگیری از جرم نمی‌توان گنجاند و خیلی نمی‌توان امیدوار بود که این افراد از این طریق به چرخه جامعه بازگردانده شوند.