تهران- ایرنا- عبدالله بیچرانلو جامعه شناس گفت: رسانه ملی می‌تواند کمک کند و با تبلیغ فیلم‌ها، کودکان را به طرف فیلم و سینمای کودک سوق دهد. برای نمونه برنامه‌های مرتبط با جشنواره‌های مربوط به کودک و نوجوان را باید به صورت پررنگ و مداوم در تلویزیون ببینیم تا یک جریان‌سازی بزرگ صورت گیرد.

سینمای کودک و نوجوان در زمان حاضر یکی از پر اهمیت ترین و برجسته‌ترین حوزه‌های سینما نزد سیاستمداران و رهبران جهان است به گونه‌ای که اتاق‌های فکر متعدد و مختلفی برای ساماندهی و جهت دهی حوزه‌های فکری و اندیشه‌های کودکان در آینده مشغول به کار هستند. اهمیت این حوزه تعیین کننده، وقتی مشخص می‌شود که بدانیم مخاطب هدف این بخش از سینما یعنی کودکان از جمله تأثیرپذیرترین طیف‌های سنی به حساب می‌آیند، از این رو رسالت اصلی و مهم سینما یعنی تأثیرگذاری، نیمی از راه خود را بدون صرف هزینه و انرژی طی کرده است، چرا که مخاطبان سینمای کودک برخلاف بزرگسالان هرگونه پیام و محتوا را بدون تحلیل و تفسیرهای فیلسوفانه و پیچیده مورد قبول و پذیرش خود قرار می‌دهند و از این رو اهمیت توجه به سینمای کودک و نوجوان به عنوان سرمایه‌ای مهم و قابل اعتنا برای آینده کشور از مهمترین اولویت‌های سیاست گذاران و برنامه ریزان فرهنگی کشور محسوب می‌شود.

متأسفانه به دلیل تغییرات متعدد مدیریتی و تغییرات مختلف سیاست گذاری‌های بخش فرهنگ و هنر در طول چهار دهه پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، شاهد روند نوسانی رشد و افول‌های متعدد در حوزه سینمای کودک و نوجوان بوده‌ایم به طوری که در برخی دهه‌ها این حوزه به عنوان ناجی و حمایت کننده گیشه سینمای ایران به شمار می‌رفت اما در سال‌های بعدتر با تغییر مدیران و تغییرات متعدد ریل گذاری سینمای ایران شاهد افول هر چه بیشتر این حوزه پر مخاطب و پراهمیت بوده‌ایم. حال امیدواریم با تدوین برنامه‌های دقیق و بلند مدت و سیاست‌های اجرایی تضمین کننده شاهد رشد و پیشرفت سینمای کودک و نوجوان کشور باشیم.

اکنون به بهانه برگزاری سی و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان در اصفهان به آسیب شناسی سینمای کودک و نوجوان در گفت وگو با  «عبدالله بیچرانلو» جامعه شناس و عضو هیأت علمی گروه علوم و ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران پرداختیم.

- متن این گفت وگو را در ادامه می‌خوانیم:

ایرنا: در ارتباط با تاریخچه سینمای کودک در ایران به طور اجمالی توضیح دهید؟

بیچرانلو: رویکرد سینمای کودک قبل و بعد از انقلاب تا حد زیادی باهم تفاوت دارد به طوری که تا پیش از انقلاب مخاطب کودک مخاطب سینمای تجاری نبود. زمانی که کانون پرورش فکری در ۱۳۴۸ خورشیدی تأسیس شد به تدریج بر تولید فیلم برای کودکان تمرکز ایجاد شد اما طبق اظهارات منتقدان، این کانون یک آفت داشت و آن هم این بود که به دلیل اینکه هنرمندان و فرهنگیان روشنفکر آن کانون در فعالیت‌های سیاسی خاصی نیز حضور داشتند و مترصد آن بودند که برخی پیام‌های سیاسی به کودک منتقل شود، بنابراین فیلم‌های تولید شده، فضای روشنفکری داشتند و از این رو آن تولیدات با منظر اصولی که در سینمای کودک وجود دارد، ساخته نمی‌شدند.

ایرنا: سیر تحول سینمای کودک پس از انقلاب را چگونه تحلیل و ارزیابی می‌کنید؟

بیچرانلو: مفهوم سینما در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب از جمله موضوعات پر ابهام بود اما سینمای کودک به دلیل پاکی ذاتی اش با سیاست هیچ تداخلی پیدا نکرد و وضعیت آن در ابتدای انقلاب وضعیت نامطلوبی نبود. آثار این سینما جایزه‌های بسیاری گرفت و حتی بسیاری از کارگردانان موفق سینما مانند عباس کیارستمی از دل این چنین جریانات سینمایی رشد کردند و کارهای جهانی ساختند. در ادامه نیز در ۱۳۶۲ خورشیدی بنیاد سینمای فارابی تشکیل شد که پس از مدتی این بنیاد، یک بخش کودک و نوجوان تأسیس کرد و در تولید فیلم‌هایی که در گیشه فروش خوبی داشتند، بسیار هم موفق بود.

بنیاد سینمایی فارابی در دوره‌ای فعالیت بسیاری داشت. این روند در دهه ۶۰ خورشیدی و حتی در دهه ۷۰ خورشیدی نیز به صورت پیوسته بود و در میانه سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۴ خورشیدی نیز مدیریتی که در بنیاد وجود داشت، باعث شد محصولات این سینما به خوبی خود را نشان دهند و رونق داشته باشند اما از نیمه دهه ۷۰ خورشیدی به بعد، دیگر جریان موفق پیشین در سینمای کودک تداوم نیافت و هر از گاهی آثاری شکل می‌گرفت، مثل فیلم کلاه‌قرمزی که البته مدیون تلویزیونی بودن موضوع آن است. حتی تا امروز هم فیلم‌های سینمای کودک مخاطب خوبی پیدا نکرده‌اند گرچه در بعضی آثار که در سال‌های اخیر تولید شدند، توفیق نسبی ایجاد شد، همچون انیمیشن «فیلشاه»، «شاهزاده روم»، «خاله قورباغه» و «شهرموش‌ها ۲» که البته موفقیت خود را تا حدودی مدیون شهرموش‌های یک بود.

ایرنا: با توجه به پژوهش‌های علمی که در حوزه سینمای کودک و نوجوان در ایران انجام دادید، مضامین مورد علاقه کودکان چه موضوعاتی است؟

بر پایه مشاهدات مطالعات پژوهشی بنده بیشترین ترجیح کودکان برای تماشای فیلم در سینما کمدی‌ها هستند.

بیچرانلو: بر پایه مشاهدات مطالعات پژوهشی بنده بیشترین ترجیح کودکان برای تماشای فیلم در سینما، کمدی‌ها هستند. اولویت دوم حادثه‌ای و اکشن، اولویت سوم ترسناک، چهارم انیمیشن، پنجم علمی-تخیلی و ششم فانتزی است. عوامل مؤثر بر علایق کودکان با توجه به مطالعات، این است که والدین و اطرافیان کودکان چه شناخت و آموزش‌هایی را به آنها می‌دهند؛ برای مثال در کشوری مانند سوئد، برنامه‌هایی طراحی شده که بخشی از طرح درس بچه‌ها، رفتن به سینماست. همچنین بحث سواد رسانه‌ای در بعضی از کشورها مثل کانادا و ژاپن همراه با مربی ذیل درس ادبیات انگلیسی تدریس می‌شود.

ایرنا: «سینما» به عنوان مکانی برای تماشای فیلم چه تأثیر و تمایزی با تماشای همان فیلم در فضاهای دیگر (مانند خانه) برای کودکان دارد؟

بیچرانلو: عنصر سالن سینما در سینمای کودک و جذب مخاطب از اهمیت و نقش مهم و قابل توجهی برخوردار است، چنانکه برای کودکان در میان عواملی که باعث جذابیت فیلم می‌شود، تماشای آن روی پرده سینما به عنوان مهم‌ترین عامل عنوان شده است. به طور کلی سینما با فضای تاریک و پرده نمایشگر سالن بزرگ آن شناخته می‌شود. پس از پرده سینما نیز به ترتیب، فرصت در کنار دوستان بودن، جذابیت داستان، تاریک بودن فضا، صدای فیلم و راحتی صندلی‌ها نیز در جذب مخاطب کودک مؤثر شناخته شده‌اند.

ایرنا: مهمترین آسیب‌هایی که عامل مخرب در رشد و پیشرفت سینمای کودک هستند، چه مواردی به شمار می‌روند؟

بیچرانلو: از نظر من رسانه تلویزیون به عنوان مهم‌ترین رقیب سینما نه تنها به تقویت آن کمک نکرده بلکه به عنوان عاملی مخرب در توسعه و پیشرفت سینمای کودک و نوجوان ایفای نقش کرده است. رشد چشمگیر رسانه تلویزیون در دهه ۷۰ خورشیدی، پدیده‌ای بود که به سینما ضربه جدی وارد ساخت، زیرا تماشای تلویزیون در کشور ما به شدت رواج یافت. پس از دوران جنگ، تعداد شبکه‌های تلویزیونی بیش‌تر و بودجه کلانی برای سیاستگذاری آن در نظر گرفته شد.

از نظر من رسانه تلویزیون به عنوان مهم‌ترین رقیب سینما نه تنها به تقویت آن کمک نکرده بلکه به عنوان عاملی مخرب در توسعه و پیشرفت سینمای کودک و نوجوان ایفای نقش کرده است.

می‌توان گفت از آن دوران تاکنون، تلویزیون فضای فرهنگی کشور ما را فراگرفته، این در حالی است که تلویزیون در کشورهای دیگر به صورت تفریحی تماشا می‌شود و به هیچ وجه توصیه نمی‌شود که شهروندان ساعات زیادی را مقابل تلویزیون سپری کنند اما در کشور ما، آمارها نشان می‌دهد که در آن دوره، مردم به راحتی روزانه هفت تا ۸ ساعت از وقت خود را با تلویزیون می‌گذرانده‌اند که این، فاجعه‌ای فرهنگی به شمار می‌رود.

بسیاری از آسیب‌هایی که ما امروزه با ورود هر رسانه جدید با آن مواجه هستیم از خود تلویزیون شروع شده است چرا که تلویزیون مردم را به این رسانه وابسته کرد. از طرف دیگر، قشر متوسط در اواخر دهه ۷۰ خورشیدی در ایران رشد پیدا کرد و تا حدودی در دهه ۸۰ خورشیدی نیاز داشت تا اوقات فراغت خود را به شکل جدیدتری بگذراند در حالی‌که تلویزیون برای پاسخگویی به این نیازهای جدید، تدبیری نداشت و همین باعث شد تا مخاطبان از آن روی برگردانند.

به این ترتیب از اواخر دهه ۸۰ خورشیدی، زمینه دوران افول تلویزیون آغاز شد که با آن شرایط جدیدی نیز به وجود آمد؛ شرایطی که ناشی از تنوع مصرف رسانه‌ای در کشور بود. گرچه اینک مردم نیازهای فراغتی خود را از روش‌های همچون بازی‌های آنلاین، شبکه‌های اجتماعی و … برطرف می‌کنند اما در همین میان، سینما نیز دوباره پررنگ شد؛ یعنی با کم‌شدن ارتباط خانواده‌ها با تلویزیون، فرصت توجه به دیگر رسانه‌ها به وجود آمد. به عبارت دیگر اکنون سینما دارد از زدوده‌شدن فرهنگ تلویزیون بینی استفاده می‌کند و توسعه می‌یابد.

ایرنا: چه راهکارهایی برای بهبود و تقویت سینمای کودک در ایران با توجه به اقتضائات اقتصادی کشور وجود دارد؟

تقویت زیرساخت‌ها و توجه به سخت افزارهای حوزه سینما از جمله ساخت و ارتقای سالن‌های سینما از جمله مهمترین راهکارهای این حوزه به شمار می‌آید.

بیچرانلو: به طور کلی تقویت زیرساخت‌ها و توجه به سخت افزارهای حوزه سینما از جمله ساخت و ارتقای سالن‌های سینما از جمله مهمترین راهکارهای این حوزه به شمار می‌آید که متولیان و دولت می‌بایست در سیاست گذاری‌های خود به آن توجه کنند. در دهه ۶۰ خورشیدی سالن‌های سینمایی به صورت اختصاصی برای نمایش آثار سینمای کودک در نظر گرفته شده بود. اکنون که فضای سینمایی ما رویکردهای تخصصی پیدا کرده است و به عنوان مثال سالن‌های هنر و تجربه را داریم، تکرار آن تجربه می‌تواند به جذب مخاطب کمک کند. در بسیاری از شهرهای کشور ما سالنی برای اینکه ظرفیت میلیونی کودک و نوجوان ایرانی به سینما بروند، وجود ندارد. مدل‌های گوناگون نمایش این گونه آثار در کشورهای مختلف وجود دارد. به طور نمونه در هند و کشورهای دیگر برای رساندن سینما به مناطق روستایی از کامیون‌هایی برای اکران استفاده می‌کردند که می‌توان در ایران نیز از آن الگوبرداری کرد.

همچنین نباید نقش و تأثیر رسانه ملی را در افزایش و تقویت مخاطبان سینمای کودک نادیده گرفت. تلویزیون می‌تواند کمک کند و با تبلیغات فیلم‌ها، مردم را به طرف فیلم و سینمای کودک سوق دهد. برای نمونه برنامه‌های مرتبط با جشنواره‌های مربوط به کودک و نوجوان را باید به صورت پررنگ و مداوم در تلویزیون ببینیم تا یک جریان‌سازی بزرگ صورت گیرد. بخش آموزش و پرورش نیز می‌تواند در این زمینه خیلی مؤثر باشد، بدین شکل که مدرسه‌های کشور می‌توانند به یکی از همان کانال‌های متعدد اکران تبدیل شوند.

همچنین تقویت زیرساخت‌های انیمیشن نیز بسیار اهمیت دارد. انیمیشن ایرانی صنعتی روبه رشد محسوب می‌شود، چرا که بعضی از تجربه‌های کنونی توانسته است، مخاطب را تا میزانی به طرف خود جذب کنند و استعدادهای زیادی نیز در ایران در این حوزه دارد که می‌توانند مفید واقع شوند. بنابراین در چنین شرایطی، باید زیرساخت‌های آموزشی و تولیدی این حوزه تقویت شود. بعضی از انیمیشن‌سازهای ما در سطح دنیا انیمیشن می‌سازند. اکنون سینمای انیمیشن در ایران بسیار به روز است و می‌تواند با شکوفایی خود به بهبود اوضاع کلی سینمای ایران نیز کمک شایانی کند.