سکوتی هولناک، زمینی خشک و ترک خورده با چند برکه کوچک و کم عمق و پوششی بی رمق از علف های زرد و فرسوده، همه آن چیزی است که درانحنای عصای پیرمرد ورزنه ای قاب شده بود، در حالی که یک چشمم را بسته بودم و تلاش می کردم جزئیات بیشتری از تالاب را ببینیم انگشتان"مرادعلی" همچون پرده ای پینه بسته، این دریچه کوچک را بست تا رشته خیال ام پاره شود و این بار ایستاده و از دریچه دوربین داغ عطشی را که بر قلب گاوخونی نشسته است نظاره کنم.
مرادعلی با عصایش اشاره ای به دورترها می کند، سری به نشانه افسوس تکان می دهد،"یادش بخیر، قدیم ها مردم روستاهای اطراف گاوهایشان را برای چرا به اینجا می آوردند، تالاب آن قدر باصفا بود که همه می گفتند آسمان باز شده و تکه ای از بهشت اینجا درست وسط کویر به زمین افتاده، هیچ کس باورش نمیشد آن همه سرزندگی چه طور از دل کویر سر در آورده بود."
با قامتی کمی خمیده اما همچنان پرصلابت و پر رمز و راز می ایستد، این بار یک دستش را روی پیشانی می گذارد و درست رو به روی آفتاب، به گوشه ای دیگر از تالاب اشاره می کند، " تا به یاد دارم گاوخونی همیشه میزبان پرندگانی مثل حواصیل، لک لک، غاز، کاکایی، اردک نوک پهن وجانورانی مثل قوچ وحشی، گراز، روباه شنی، لاک پشت، افعی، خرگوش، بز و خفاش ها بود، زمین های اطراف تالاب آنقدر شور بود که هیچ گیاهی تا چندین کیلومتری آن وجود نداشت اما علف بوریا، انواع جلبک و درخچه هایی مثل تاغ در میانه تالاب می رویید."
مراد علی می گفت دوردست بودن تالاب مانع از این شده بود که طبیعت بکر آن خراب شود، چیزی که اکنون در حاشیه زاینده رود می بینیم، آری انزوای گاوخونی، آن را از دستبرد انسانِ مدرن نجات داده بود.
برگشتم وبی آنکه حواسش پرت شود نگاهی به سیمایش انداختم، چشمانش را به تالاب دوخته بود، عمیق و پر جذبه، گویی همه آن روزهایِ خوش گاوخونی از پستوی خاطراتش می گذشت، روزهایی که نغمه مرغان در هوای تالاب می پیچید، روزهایی که گاوخونی فرح بخش و خوش منظر بود، روزهایی که تناقض زیبای آن با کویر موج گردشگران و مردم محلی را به تماشای معجزه طبیعت فرا می خواند، آن روزها که زاینده رود زنده و خروشان بود، از زرد کوه بختیاری بار سفر می بست تا به دل کویر برسد.
"یادش بخیر، با رفقا تا قله سیاه کوه پیاده می رفتیم بر فراز آن می نشستیم و تا ساعت ها به تالاب خیره می شدیم، زیبایی تالاب همه را مجذوب می کرد"، بغض نگاهش معنایی جز حسرت روزهای رفته نداشت، این را که گفت تازه فهمیدم راز شتاب قدم هایش و دلیل به شماره افتادن نفس هایم چه بود، مرادعلی شاید به اندازه موهای سپیدش دامنه تا قله سیاه کوه را پیموده بود تا گاوخونی، این زیباترین نقش زندگی و تمدن را بارها و بارها به نظاره بنشیند.
مردم محلی ورزنه، نزدیک ترین شهر به گاوخونی بر این باورند در فرهنگ های گذشته، گاو به مفهوم "بزرگ" و خان به معنای "چاه" بوده است، به همین دلیل گاوگونی را "چاه بزرگ" قلمداد کرده اند، همچنین برخی نیز می گویند تعداد زیادی گورخر در محل این تالاب در گذشته وجود داشته است و همین را علت نامگذاری آن به این اسم می دانند.
برآیند اسناد تاریخی نیز نشان می دهد در گذشته محلیها و روستانشینها گاوهای خود را برای چرا به اینجا می آوردهاند. برای همین نام خانهی گاوها برای این تالاب انتخاب شده که در زبان محلی به آن گاوخونی میگویند.
اسم تالاب گاوخونی ریشه فارسی دارد، "گاو" کلمهای بوده به معنی اصفهان، در طول زمان گاو به جی (نام دیگر اصفهان) تغییر پیدا کرده، " خونی" هم در زبان پهلوی به معنی چشمه و آبگیر است، بنابراین از "گاوخونی " به معنای "آبگیر اصفهان" نیز تعبیر می شود.
تالاب بین المللی گاوخونی برغم این پیشینه سرشار از حیات و سرزندگی، در یک دهه گذشته تنها برای مدت کوتاهی در سال ۹۵ و سپس در سال ۹۸ آب اندکی را به خود دید.
اکنون کاهش آب ورودی، تغییر اقلیم، خشکسالی و تامین نشدن حقابههای طبیعی از جمله چالشهایی است که حیات این تالاب را به خطر انداخته است.
اگرچه پس از اتمام عملیات توزیع آب کشاورزی، آب از سد رودشتین در شرق اصفهان روز جمعه چهارم مهر امسال برای تامین بخشی از حقابه زیست محیطی به سمت تالاب بینالمللی گاوخونی رهاسازی شد، اما "رضا خلیلی" دبیرانجمن دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی ورزنه می گوید قطع و وصل شدن جریان آب به سمت تالاب بین المللی گاوخونی، مطلوب نیست و لازم است حقابه زیست محیطی این تالاب به طور همیشگی و پایدار تامین شود.
"به استناد تحلیل و مقایسه تصاویر ماهواره ای تالاب بینالمللی گاوخونی در پایان اسفند سال ۱۳۹۸ حدود ۲۱ درصد از سطح آن مرطوب شد در حالی که در تاریخ مشابه سال ۹۷ این شاخص حدود ۳ درصد بود.تامین بخشی از حقابه این اکوسیستم طبیعی و آبگیری آن در سال گذشته به افزایش حدود ۲۰ درصدی رطوبت این زیست بوم منجر شد.
اواسط مهر سال گذشته پس از سالها خشکی و تخصیص نیافتن و تامین نشدن حقابه زیست محیطی تالاب بینالمللی گاوخونی، آب از سد رودشتین در ۸۵ کیلومتری تالاب به سمت پایین دست رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی بهصورت موقت رهاسازی شد.مهر پارسال در مجموع ۷.۶۲ میلیون مترمکعب، در آبان ۱۰.۱۷، در آذر ۹.۴ ، دی ۴.۵۷ و بهمن ۴.۰۸ میلیون مترمکعب آب به تالاب گاوخونی رسید.
۲۲ اسفند سال گذشته مجدد آب از سد رودشتین بهصورت موقت و چندروزه به سمت تالاب گاوخونی رهاسازی شد.در اسفند حداقل دبی ماهانه ۱.۱۷ و حداکثر ۶ مترمکعب در ثانیه در ایستگاه شاخ کنار ثبت و در مجموع در این ماه نیز ۵.۲۴ میلیون مترمکعب آب وارد تالاب شد.بنابراین از مهر تا پایان اسفند ۱۳۹۸ حدود ۴۱ میلیون مترمکعب حجم ورودی آب به تالاب برآورد شد که معادل ۲۳ درصد حداقل نیاز آبی سالانه تالاب برای حفظ کارکردهای اکولوژیک است.»
این ها را "حسین اکبری" سرپرست معاونت پایش و نظارت ادارهکل حفاظت محیط زیست اصفهان به ایرنا گفت.
اکبری با بیان اینکه حداقل نیاز آبی سالانه تالاب بینالمللی گاوخونی به استناد مطالعات دانشگاهی ۱۷۶ میلیون مترمکعب است، افزود: با توجه به اینکه تالاب گاوخونی سالیان متمادی از دریافت حقابههای زیست محیطی محروم بود و در سال ۱۳۹۷ به شرایط کاملا خشک و بحرانی رسید، آب دریافتی در نیمه دوم سال ۱۳۹۸ بیشتر به لایههای زیرین نفوذ کرد که همین امر موجب مرطوب شدن بخشهایی از شمال تالاب شد و در نتیجه میزان کمتری آب در سطح آن باقی مانده است.
"بر اساس مصوبه شورای عالی آب در وزارت نیرو سالانه ۱۷۶ میلیون متر مکعب از محل سد زاینده رود باید برای حقابه زیست محیطی تالاب و رودخانه اختصاص یابد اما سازمان محیط زیست معتقد است که حقابه زیست محیطی این رودخانه و تالاب ۳۱۳ میلیون متر مکعب است که ۱۷۶ میلیون آن باید به گاوخونی برسد."
مدیرعامل شرکت آب منطقهای اصفهان با بیان این مطلب به ایرنا، گفت: با وجود اینکه در مدت اخیر بخصوص در کشت بهاره(تابستانه) امسال حداقل آب برای کشاورزی اختصاص پیدا کرد اما آبی برای سرازیر شدن به سمت تالاب باقی نماند.
مسعود میرمحمد صادقی اضافه کرد: هندسه و نحوه قرار گرفتن شبکههای آبیاری کشاورزی در استان اصفهان و بویژه پیش از تالاب گاوخونی بگونه ای است که اگر آب برای کشاورزی در شرق اصفهان تخصیص یافته باشد به سمت تالاب نخواهد رفت و همه آن به کشت و کار تخصیص پیدا میکند.
وی درباره پیشنهاداتی مبنی بر رساندن آب بوسیله لوله به تالاب ، تصریح کرد: از لحاظ زیست محیطی و همانطور که مسئولان و دوستداران محیط زیست بیان میکنند آب باید بطور طبیعی و از بستر رودخانه عبور کرده و به تالاب برسد، علاوه بر آن باید بدانیم که خود رودخانه هم نیازمند جریان و حیات است تا پوشش گیاهی اطراف و حیات و سایر موجودات برای زندگی از آن بهره گیرند.
مدیرعامل شرکت آب منطقهای اصفهان با تاکید بر اینکه موضوع آب چند وجهی است اظهارداشت: همکاری و مشارکت برای حل مشکلات و عمل به وظایف هر بخش برای احیای رودخانه زاینده رود و تالاب گاوخونی ضروری است.
زایندهرود به طول بیش از ۴۰۰ کیلومتر بزرگترین رودخانه منطقه مرکزی ایران، تامین کننده آب برای حیات میلیاردها موجود و میلیون ها انسان علاوه بر جاذبه تفریحی و فرهنگی، همواره نقشی مؤثر در کشاورزی و اقتصاد منطقه مرکزی و هستی تالاب گاوخونی داشته، اما در دهههای اخیر به علت سوء مدیریت و سهم خواهی، تراکم جمعیت، اضافه برداشتها و بطورکلی عوامل انسانی مخرب به یک رودخانه فصلی تبدیل شده و در پایین دست با خشکی مواجه شده است.
در این ارتباط دبیر شورای هماهنگی سمنهای محیط زیست استان اصفهان بر این باور است مدیران و تصمیمگیران در این سالها کارکرد حیاتی زایندهرود را تا حد یک معبر و کانال آبرسانی فروکاستهاند و از آن فقط برای عبور آب کشاورزی استفاده میکنند، در واقع به این اکوسیستم زنده و حیاتبخش که باید به صورت جامع و همهجانبه به آن نگریست، تنها به عنوان یک کانال آبرسانی برای تأمین دیگر حقابهداران نگاه شده است.
حشمتالله انتخابی در گفت و گو با ایرنا یادآور شد: صدها گونه و میلیاردها زیستمند در انواع گونههای مختلف در این اکوسیستم زندگی میکنند، که زندگی آنها تابعی از جریان مستمر و دائمی آب در رودخانه است اما ما با بیاحترامی به حیات این گونههای جانوری و قایل نشدن حق حیات برای خود زایندهرود، سبب تلفات و از بین رفتن میلیاردها زیستمند گیاهی و جانوری شدهایم.
وی با بیان اینکه حقابهداران زایندهرود را نباید تنها صنایع و کشاورزی و آب آشامیدنی تصور کرد، ادامه می دهد:علاوه بر میلیونها انسانی که در شهرها و روستاهای مسیر زایندهرود زندگی و از آب آن به اشکال مختلف استفاده میکنند، میلیاردها زیستمند بزرگ و کوچک از آبزیان و کفزیان و پلانکتونها تا پرنده و چرنده و انواع گیاهان حیات و مماتشان به جریان دائمی رودخانه وابسته است.
این فعال محیط زیست استان اصفهان ادامه داد: قانونگذار با مصوبات قانونی، حقابه زیست محیطی رودخانهها و تالابها را محترم شمرده اما سوء مدیریت و عدم تخصیص حقابۀ زیستمحیطی به صورت مستمر و پایدار، وضعیت به گونهای شده که پس از خشک شدن زاینده رود شاهد تلفات گسترده گونه های مختلف جانوری و گیاهی هستیم.
به گفته وی بر مبنای قانون، تامین حقابه زیست محیطی زایندهرود و تالاب بینالمللی گاوخونی پس از آب آشامیدنی و مقدم بر حقابۀ کشاورزی و صنعت باید در دستور کار قرار گیرد، اما میبینیم که این موضوع کامل نادیده گرفته میشود و پس از تخصیص آب کشاورزی شاهد خشک شدن رودخانه هستیم.
این دوستدار محیط زیست تصریح کرد: در سال آبی گذشته، یعنی از اول مهر ۹۸ تا پایان شهریور ۹۹، بیش از هزار و ۷۰۰ میلیون مترمکعب آب از سد زاینده رود رهاسازی شد و در بستر رودخانه جریان یافت اگر فقط حدود ۱۰ درصد از این میزان یعنی ۱۷۶ میلیون متر مکعب(حقابه زیست محیطی این رودخانه) آن صرفهجویی میشد و به صورت مستمر و پایدار در رودخانه جریان پیدا میکرد الان شاهد خشک شدن رودخانه و داستان تلخ و غمبار از بین رفتن میلیاردها زیستمند نبودیم.
یک فعال زیست محیطی و حقوق حیوانات نیز در گفت و گو با ایرنا بیان کرد: تامین حقآبه زیست محیطی زاینده رود به معنای میزان آبی که برای جریان این رودخانه لازم است باید پس از تخصیص آب آشامیدنی در اولویت قرار گیرد اما متاسفانه در سالهای گذشته تصمیمات به گونهای بوده که حقآبه زیست محیطی در نهایت و پس از آن که تمامی آبها در بخشهای مختلف اختصاص پیدا کرد برای آن در نظر گرفته میشود.
سپهر سلیمی معتقد است جریان مداوم زاینده رود نه تنها برای تمامی موجودات و پوشش گیاهی این منطقه اهمیت دارد بلکه برای زنده نگهداشتن تالاب بینالمللی گاوخونی از اهمیت بالایی برخوردار است.
وی گفت: این تالاب در صورت خشک شدن خود منشا بسیاری از ریزگردها و منبعی برای انتشار انواع مواد شیمیایی است به این دلیل که طی سالهای متمادی تلمبار شدن مقدار زیادی فلزات سنگین و ذرات بسیار ریز شیمیایی خطر بسیار زیادی را برای منطقه و حتی تا شعاع یک هزار کیلومتری آن طرفتر به همراه خواهد داشت.
این فعال محیط زیست هشدار می دهد خشک کردن زاینده رود به دست انسانها نه تنها موجودات داخل خود رودخانه را تلف میکند بلکه به فرار کردن پرندگان مهاجر، خشک شدن پوشش گیاهی و ضربه زدن به سفره های آب زیرزمینی نیز میانجامد که این خود خطرات بسیار بیشتری به دنبال دارد.
تالاب بینالمللی گاوخونی واقع در شرق اصفهان یکی از بزرگترین و مهمترین تالابهای ایران است و در طول تاریخ علاوه بر ایجاد فضای فرح بخش در شرق اصفهان، مامنی برای پرندگان مهاجر و جانوران آبی و منبع درآمد و آسایش ساکنان این منطقه بوده است.
این تالاب که منطقهای به وسعت ۴۷۶ کیلومتر مربع در ۱۶۷ کیلومتری جنوب شرق اصفهان در کنار شهر ورزنه و در مجاورت تپههای شنی واقع است.
کاهش آب ورودی، تغییر اقلیم و خشکسالی و تامین نشدن حقابههای طبیعی از جمله چالشهایی است که حیات این تالاب را به خطر انداخته است.