تروریست خوب – تروریست بد
اول، اینکه دولت های غربی و در راس آنها آمریکا و با همکاری کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و انگلیس با تفکیک قائل شدن در صفوف تروریست ها و تقسیم آنها به "تروریست خوب و تروریست بد"، فضا را برای این گروه ها مهیا کردند و از جمله امتیازاتی که برای این گروه ها قائل شدند، تردد آزاد میان خاورمیانه و پایتخت های اروپایی و سایر نقاط و همچنین دریافت اقامت و حتی تابعیت است و این به جز امتیازاتی مانند دستمزدهای کلان است که از منبع کشورهای ثروتمند منطقه به آنان پرداخت می شود.
از دل چنین تفکر و سیاستی، حدود سه دهه پیش القاعده در افغانستان متولد شد. این گروه خشن و تکفیری، بعدها به عراق رفت و فاجعه آفرید و سپس از دل این گروه داعش در سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ زاده شد.
همچنین خرده ریزه گروه های تفکیری زیادی مانند ارتش آزاد، النصره و ... درسوریه، بوکوحرام در نیجریه و الشباب در سومالی، از خاکستر چنین تفکر و سیاست هایی متولد شدند و درچارچوب تامین منافع قدرت های بین المللی پا به عرصه گذاشتند.
دولت های غربی از ۲۰۱۱ تاکنون با همین نظریه تروریست خوب – تروریست بد از تکفیری ها استفاده کردند تا دولت بشار اسد را سرنگون کنند که اگر چنین می شد، امروز با یک دولت بزرگ تروریستی در خاورمیانه روبه رو بودیم که می توانست تمام جهان را تهدید کند، اما سرداران شجاعی همچون قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس از وقوع چنین فاجعه ای جلوگیری کردند.
حمایت از دولت های حامی تروریسم
حمایت از دولت های حامی تروریسم از دیگر سیاست های فاجعه بار دولت های غربی در منطقه بوده است؛ دولت هایی که طی این سال ها، بارها اسناد حمایت های مالی و تسلیحاتی آنان از گروه های تکفیری، حتی از سوی منابع غربی برملا شده است، از جمله پرداخت بهای تویوتا وانت های ویژه حمل تیربار و سلاح های نیمه سنگین برای گروه های تروریستی!
در طول جنگ های ۹ ساله در سوریه و ۴ ساله در عراق با گروه های تکفیری – تروریستی، بسیاری از محافل پژوهشی جهان و نیز سازمان های بین المللی بطور تلویحی و بعضا به صراحت از حمایت دولت هایی مانند عربستان و امارات از تروریسم پرده برداشتند، اما دولت های غربی نه تنها چشم برهم گذاشتند که حتی به دفاع از این کشورها پرداختند.
دولت های غربی حتی در جنگ سعودی ها و اماراتی ها علیه یمن فقیر هم از متجاوز حمایت کردند و حاضر نشدند به اعتراض افکار عمومی جهان و سازمان های بین المللی درخصوص جنایات صورت گرفته در یمن پاسخ ایجابی دهند. یک جستجوی ساده در اینترنت نشان می دهد که رژیم هایی مانند عربستان چند بار از سوی نهادها و سازمان های بین المللی به دلیل حمایت از تروریسم محکوم شدند و زمانی هم که سازمان ملل بخاطر کشتار کودکان یمن عربستان را محکوم کرد، ریاض با نفوذ مالی و حمایت های آمریکایی ها و اروپایی ها موفق شد، رای سازمان ملل را تغییر دهد و بان کی مون مجبور شد صندلی ریاستش را بر این سازمان، با چهره ای تخریب شده، ترک کند.
فروش سلاح به حامیان تکفیری ها
بسیاری از تسلیحات و خودروهایی که داعش در عراق و سوریه از آن استفاده می کرد، از کشورهای عرب ثروتمند به آنان هدیه می شد و این هم موضوعی نبود که از نگاه جامعه جهانی دور بماند.
در سال های ۹۳ تا ۹۶ نیروهای عراقی بارها به انبار سلاح و تجهیزات داعش دست یافتند که آرم شرکت های غربی و آمریکایی داشت که عمدتا با پول دولت های منطقه خریداری شده بود.
اکنون نیز هر روزه اخبار و گزارش هایی از فروش مدرن ترین تسلیحات به همین کشورها منتشر می شود ، در حالی که مثلا در آمریکا کنگره مخالف فروش سلاح به عربستان است و بسیاری از نهادهای سیاسی و حقوق بشری در اروپا هم از دولت هایشان چنین درخواست هایی داشته اند.
بنابراین، اروپایی ها با ادامه این روند بی در و پیکر فروش سلاح به دولت های منطقه قطعا می بایست نگران روزهایی باشند که همین تسلیحات روزی از حکام حامی تروریسم خارج شود و به دست فرماندهان تکفیری ها بیفتد.
کانون پرورش تفکر خشونت و تکفیر کجاست؟
امروز کسی نیست که نداند دستور و فتوای قتل ساموئل فرانسوی از کجا صادر شده است؛ عبدالله ابویزیدویچ و دیگر دوستانش در منطقه قفقاز سالیان طولانی در معرض آموزه های وهابیت قرار داشته اند و امروز هم دستور از همان منبع و منابع می گیرند. حتی ژست ها و ظاهر سازی های کاریکاتوری محمد بن سلمان در تلاش برای نمایش جامعه ای مدرن از عربستان هم نمی تواند این واقعیت را تطهیر کند؛ چنانچه جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی، براساس همین آموزه ها و باورها از سوی بالاترین مقام های کشورش، به شکلی قطعه قطعه شد که حتی یک تکه از جسمش را نتوانستند بیابند.
در واقع زمان زیادی از سربریدن ها در عراق و سوریه نگذشته تا افکار عمومی اروپا آن را فراموش کرده باشد؛ باورها همان و شیوه ها همان؛ هیچ چیزی تغییر نکرده است.
در غیاب فرماندهان جنگ علیه تروریسم
در آخر اروپایی ها باید به این حقیقت عنایت داشته باشند که محور مقاومت در منطقه اصلی ترین مانع بر سر راه گسترش و نفوذ تروریسم در منطقه و جهان بوده است. تا زمانی که اروپا نقش و ارزش جانبازی های حزب الله، الحشدالشعبی و نیز انصارالله را در یمن قدر نداند، بازهم ضربات بیشتری دریافت خواهد کرد.
اروپایی ها می بایست یکبار دیگر عملکرد خود و متحد آتلانتیکی شان یعنی آمریکا را بعد از سرکوب داعش بر روی زمین عراق و سوریه در سال ۹۶ بازبینی کنند. از آن هنگام بیشترین فشارها بر گروه های مقاومت که همچنان با ته مانده های تروریسم محلی درگیر بودند، ازسوی رژیم صهیونیستی و آمریکا به اشکال عمدتا نظامی و سیاسی و حتی خود پایتخت های اروپایی البته به شکل سیاسی وارد شده است.
کار به جایی رسید که دولت آمریکا فرماندهان جنگ علیه تروریسم (قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس) را با دروغی بزرگ که ترامپ هر روز تکرار می کند، ترور کرد و به شهادت رساند. آیا تا حالا کسی بررسی کرده است که این فشارها چه میزان بر روند سرکوب و مهار تروریسم اثر گذاشته است و چقدر زمینه را برای بروز و ظهور چنین گروه هایی با نام و اسامی دیگر فراهم تر کرده است؟
سرداران جنگ علیه تروریسم سال ها گروه های تکفیری و تروریستی را در عراق و سوریه زمینگیر کرده بودند و حق این بود که اروپایی ها، ترور ناجوانمردانه مردانی را که همواره در خطوط مقدم جنگ علیه تروریست ها حضور داشتند، دستکم محکوم می کردند.
و نکته آخر
اصل ماجرا از فتنه ای است که برخی ها در غرب به بهانه آزادی بیان و عقیده برپا کرده اند، همانها که در اهانت ورزیدن به مقدسات مسلمانان بی محابا عمل می کنند.
مجله شارلی ابدو از سال ها قبل با ورود اهانت آمیز به مقدسات مسلمانان زمینه چنین برخوردهایی را فراهم کرده است، اما در غرب به جای آنکه این رسانه ها را مجاب کنند که به بهانه آزادی نباید اعتقادات و مقدسات ۲ میلیارد مسلمان را به بازی بگیرد، از اقدامات موهن آنان حمایت کردند و این خود عامل اصلی خشونت هایی است که گاه و بی گاه در شهرهای اروپا رخ می دهد و اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، شرایط وخیمتر هم خواهد شد.