به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، در بحبوحه مشکلات کمرشکن اقتصادی و آن زمان که مردم از یک سو نگران معیشت و از سوی دیگر دلواپس کرونا و سلامتی خود هستند، گروهی هر از گاهی دولت و شخص رییس جمهوری را با تندترین لحن و بیان ممکن مورد هجمه قرار داده و تهدید به استیضاح یا حتی اعدام میکنند. این گروه اما نه از مردم و نه خارج از مرزها بلکه رقبای انتخاباتی و سیاسی رییس جمهوری هستند که هرچه به ایام انتخابات ۱۴۰۰ نزدیکتر میشویم؛ شدت توهینها و تهدیدات آنها هم افزایش مییابد. از همان بهمن و اسفند سال گذشته که اصولگرایان از طیفهای مختلف پیروز میدان بیرقیب شدند؛ انتظار چالش و مناقشه میان دولت و مجلس می رفت. اکنون اما با گذشت پنج ماه از آغاز به کار مجلس هجمه به حجت الاسلام حسن روحانی، روند روزمره و روال دستورالعملهای کاری نمایندگان بوده و توییتهای آغشته به توهین و طعنه، تهدید و نفرین به سوژههایی تلخ اما جنجالی این روزهای اهالی رسانه و سیاست و از آن مهم تر مردم تبدیل شده است.
تهدیدات ذوالنوری و کیمیای منطق
روز ۲۴ مهرماه و در حالی که توهینها به رییس جمهوری به دلیل سخن گفتن از سیره یکی از معصومین از سوی رسانه های منتقد ادامه داشت و یکی از نمایندگان مجلس هم اهانت را در حق حجت الاسلام روحانی به اوج خود رسانده بود؛ رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس در توییتی عجیب به رییس جمهوری حمله ور شد و نوشت: «جناب روحانی! اگر برای توجیه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن با معاویه را خواست اکثر مردم از امام ذکر می کنید، امروز اکثریت قاطع ملت ایران با کم تر از عزل و مجازات شما راضی نمی شوند. با منطق شما، رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود.» گرچه از همان ابتدای انتشار این توییت تحلیلها و نظرات بسیاری درباره آن منتشر شد اما شاید لازم باشد بار دیگر به محتوی و کلیدواژه های منتشر شده از سوی رییس کمیسیون امنیت ملی که علیه رییس شورای عالی امنیت ملی است پرداخته شود تا عیان گردد که در پس این هیاهو و جنجال منطق عنصری کمیاب و کیمیاست.
الف) توجیه مذاکره با دشمن: استنباط مذاکره با دشمن از روایتهای تاریخی رییس جمهوری، مصادره به مطلوبی است که به عنوان ابزار اتهام زنی چندساله علیه دولت مورد استفاده قرار می گیرد و این در حالی است که حجتالاسلام روحانی بارها در سخنان مختلف تاکید کرده است که هرگونه مذاکره با آمریکا تنها به شرط بازگشت به تعهدات این کشور در برجام و رفع تحریم ها امکان پذیر خواهد بود. این موضع رییس جمهوری در پاسخ به درخواست های مکرر «دونالد ترامپ» برای آغاز مذاکره، بارها تکرار شده است و اگر روحانی در پی مذاکره و توجیه آن بود، میتوانست به اصرارهای روسای جمهور و نخست وزیران واسطهای که مهرماه سال گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل خواستار از سرگیری مذاکرات بودند، پاسخ دهد. از دیگر سو نگرانی این نماینده مجلس درباره مذاکره با کشورهای خارجی در حالی است که راهبردهای ایران در سیاست خارجی از سوی مقام معظم رهبری مشخص میشود و دایه مهربان تر از مادر شدن به این مورد جواب نخواهد داد.
ب) اکثریت قاطع: بسیاری از نمایندگان مخالف دولت در هر اظهارنظر یا توییت توهین آمیز خود ترکیب خواست اکثریت مردم را به عنوان ترجیع بند و شایداقناع کننده نظرات و توهینهای خود به کار می برند و این در حالی است که به گواه آمار مجلس یازدهم با پایینترین میزان مشارکت چهل سال گذسته تشکیل شده است و مجتبی ذوالنوری هم از حوزه انتخابیه قم با ۲۰۴ هزار و ۷۵۸ به عنوان نفر دوم منتخب این شهر و در رقابتی بیرقیب به بهارستان راه یافته؛ میزان مشارکت در کل کشور ۴۲ درصد و در کلانشهر تهران ۲۶ درصد بوده است. این میزان مشارکت در حالی است که روحانی در انتخابات خرداد ۹۲ با هجده میلیون رای و در اردیبهشت ۹۶ با ۲۴ میلیون رای از سوی مردم و در حالی که با چند رقیب سرشناس رقابت میکرد، برنده انتخابات شد و به پاستور راه یافت. با چنین توصیفاتی سخن گفتن از خواست اکثریت ملت، در سال پایانی دولتی به این میزان گرفتار در انواع چالش ها، مضحکه ای تلخ است که پرده گردانان آن دانسته یا ندانسته بر تلخی هایش می افزایند.
ج) عزل یا مجازات رییس جمهوری: استیضاح روحانی چوب جادویی گروهی از مخالفانش است که در هر بزنگاهی که دستاوردی از دولت مورد توجه مردم قرار می گیرد از جعبه بیرون آمده و بر سر دولت قرار می گیرد و البته اسباب مزاح بسیاری را فراهم می کند. به نظر می رسد برخی نمایندگان مجلس، فرصت قانونی استیضاح را ابزار فشار سیاسی بر رقیب انتخاباتی می دانند تا راهی برای بهبود شرایط. تهدید به عزل و استیضاح دسته گلی بود که در چهارماه گذشته مجلس بارها عطر آن مشام جامعه را آزار داده بود! که اکنون با این توییت ذوالنوری به نظر می رسد به سبزه مجازات هم آراسته شده است! پرسش مبهمی که این روزها شاید بهتر باشد برخی نمایندگان مجلس از خود بپرسند این است که چرا پیش از این و در دوره دولت های مطبوع خود که شرایط مردم دشوار بود اما درآمدهای دولت سرشار، چوب جادویی خود را از نهان بیرون نیاورده و سخن از عزل و مجازات دولت وقت نگفتند و نه تنها نگفتند که اطاعت از وی را تا حد اطاعت از خدا بالا بردند!
ج) رهبری دستور اعدام نمیدهند: مدتی است که برخی از چهرههای سیاسی هرآنجایی که پای استدلال عقلایی خود را سست دیده اند، گریزی به نام رهبری زده اند تا سندی بر درستی ادعای خود ارائه دهند. ذوالنوری هم رییس جمهوری را تهدید کرده است که ممکن است حکم اعدامش از سوی رهبری صادر شود! قطع به یقین در کشوری که نظام جمهوری و اصل تفکیک قوا برآن حاکم است، چنین گفتاری وهن مسلم مقام رهبری است. اساسا مشی رهبر معظم انقلاب هم فرسنگها با این دیدگاه فاصله دارد. ایشان بارها و بارها در مقام حمایت از دولت سخن گفته اند و در عین انتقاد از کاستیها همواره قدردان تلاش های قوه مجریه بوده اند. در تازه ترین توصیه های خود به ذوالنوری و همکاران وی در بهارستان هم تاکید کردند که در تعامل مجلس و دولت دو اصل قانون و شرع باید اولویت باشد. رهبری برخلاف برخی از نمایندگان مجلس، احاطه کامل بر قانون اساسی، اشراف کامل بر شرایط کشور و اطمینان کافی به دولتمردان دارند و به همین دلیل است که در دیدار مجازی تیرماه بار دیگر تاکید کردند که دولت تا روز آخر باید به کار خود ادامه دهد.
د) مردم عزیزند: پایان توییت جنجالی رییس کمیسیون امنیت ملی با ترکیب «مردم عزیز» تمام میشود و بار دیگر می توان از او به عنوان کسی که داعیه وکالت همین مردم عزیز را دارد، پرسید که در فرصت پنج ماههای که برای خدمت به این مردم و عمل به شماری از شعارهای خود در اختیار داشتید، جز حرف زدن ، شعار دادن و فحش و توهین به رییس جمهوری و دولت نثار کردن دقیقا چه اقداماتی برای بهبود شرایط این مردم عزیز انجام داده اید؟! و پرسش دیگر اینکه اینگونه تاختن به مسوولی که ماههاست در صف مقدم جنگی نابرابر و پیچیده قرار دارد چه گرهی از کار مردم عزیز ایران باز خواهد کرد؟!
واکنشها به توییتهای هنجارشکن
پیشنهاد استیضاح یا حتی تندتر از آن اعدام رییس جمهوری از سوی رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس، یکی از پربحثترین موضوعات طی روزهای گذشته در فضای رسانه ای و شبکه های مجازی بود. این تندرویها در نشریات خارجی و شبکههای فارسی زبان خارج از کشور تا رسانههای داخلی و صفحات اجتماعی به خبر و تیتر نخست تبدیل شد و واکنش های بسیاری برانگیخت.
«صادق زیباکلام» استاد دانشگاه تهران در توییتی نوشت: «میشه در پاسخ به تقاضای اعدام از ناحیه جناب ذوالنوری برای آقای روحانی بک نظرسنجی ساده از مردم نمود و پرسید چه کسی در انداختن کشور در وضعیت موجود بیشتر مقصر است؟ تندروهای انقلابی امثال جناب ذوالنوری که تنها هنرشان در مملکت داری آتش زدن پرچم آمریکا در مجلس است یا روحانی؟»
«جمشید انصاری» رییس سازمان اداری و استخدامی کشور هم به بخشی از واقعیت نهفته در توییت نماینده مجلس اینگونه اشاره کرد و نوشت: «اینکه آقای ذوالنوری تصور کردهاند با استیضاح آقای رییسجمهور اوضاع نابسامان فعلی سامان پیدا میکند، نشاندهنده این واقعیت است که ایشان و همفکرانشان نه تحلیل واقع بینانه و مبتنی بر آسیبشناسی درست از اوضاع و شرایط کشور دارند و نه فهم روشن و دقیقی از سامان دادن مشکلات موجود!!»
«حسام الدین آشنا» مشاور رییس جمهوری هم در توییت خود برخی موضوعات را به ذوالنوری اینگونه یادآور شد: «استیضاح حق اکثریت قاطع مجلس است اما ایجاد تزلزل در حاکمیت، تضعیف دولت در زمان جنگ اقتصادی، نخ دادن به هر دو نامزد انتخاباتی آمریکا برای کوتاه نیامدن در برابر دولت فعلی ایران و تعویق هرگونه رفع یا کاهش تحریمها تا استقرار دولت بعدی در ایران از وظایف نمایندهای با ۲۰۴ هزار رای نیست.»
«محمدمهاجری» فعال رسانه ای اصولگرا هم در توییتی جدی نبودن ادعاهای ذوالنوری را خاطرنشان کرده و نوشته است: «شیخ ذوالنوری از دعوت برای استیضاح روحانی گفته. ۱-همان بزرگی که بدنبال طرح سه فوریتی این شیخ ساده لوح برای خروج از برجام، توی دهن او زد، درباره استیضاح هم می داند چه کند. ۲-پارسال هم که شیخ طرح دوفوریتی برای بنزین داد تا آتش نا آرامیها را شعله ور تر کند، تودهنی خورد.»
«مهدی نصیری» سردبیر اسبق روزنامه کیهان هم درباره توییت جنجالی ذوالنوری نوشت: «گام اول انقلاب را با شعار آزادی همه گروه ها و جناح ها و احزاب آغاز کرده بودیم به اینجا رسیدیم. اکنون در طلیعه گام دوم با تهدید به اعدام به کجا خواهیم رسید؟»
پس از فرونشستن این غوغاها شاید بهتر باشد از نظرات منتشر شده در توییتر یا ارائه شده در فضای جامعه یا تحلیل های انعکاس یافته در رسانههای خارجی گزارشی نوشته و به هیات نظارت بر رفتار نمایندگان ارسال شود تا در جریان تبعات اظهارنظرهای ساختارشکن برخی و سکوت این هیات در برابر آن قرار گیرند.