تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۱۱

شیراز- ایرنا - وقتی قرار شد با هم مصاحبه کنیم، پرسید:منظورت از مصاحبه چیست؟‌ پرسش و پاسخ است؟ گفتم:بهتر است روالش این طور باشد که تو حرف بزنی و من بشنوم و یادداشت کنم. شاید بشود نامش را درددل و واگویه مصاحبه شونده نهاد.

مصاحبه شونده درخواست کرد دوستانش را هم در گفت و گو مشارکت دهد. چنین شد. 

گفت:«فراوان سخن گفته ام و خواهم گفت؛ به یاد دارم روزگاری یک آقایی، زبان حال من شد و با مردم درباره ام حرف زد که کارش برای شناخت و انس با من خیلی موثر بود. هفت ماه از سال ۹۹ گذشت و به قول ایرانی ها گذشته ها گذشته. باید به آینده بنگریم.دوستانم به من این اطلاعات را داده اند که حیدراسکندرپورشهردار شیراز هفتم مهر ۹۹ درجلسه ای ویدئوکنفرانسی و حضوری که خبرنگاران هم بودند وعده داد که لایحه ای با ۲۶ طرح به شورای این شهر تقدیم می کند تا وضع من و دوستانم بهتر شود.
مرتضی جعفری معاون فرهنگی و امور اجتماعی شهردار شیرازهم در این نشست چند وعده داد که اگر یادمان باشد این ها بود: سه پروژه انسان محور در آینده نزدیک اجرا می شود، طراحی  ونصب نمادها یاجدیت دنبال خواهد شد، تا حد امکان چند مکان برای حضور بیشتر این دوستان(منظورش من و دوستانم) تا حدامکان ایجاد می شود،چهار سرا(مکان) برای اقامت این یاران راه‌اندازی می شود، باغ به نامشان می سازیم، ۱۵ لباس با رنگ ها و زمینه های گوناگون به این مهربانان پوشانده می شود.
در همان جلسه از طریق ویدئو کنفرانس ، یک نفر که مقامی جهانی هم دارد حال و روز من را یاد آور شد و گفت که نبض این بی زبان خوب نمی تپد و درباره او بسیار ضعیف عمل کرده ایم.
ولی همین شخص یعنی عبدالمهدی مستکین این را هم گفت که دانایی برخاسته از پندهای این بیمار می تواند موجب شادی جامعه آن هم از نوع پایدار شود. 
او همچنین بیان کرد:مردمی که غم معاش دارند هرگز سراغ این ها نمی روند.

این مقام جهانی، منظورش از این ها، من و دوستانم بود.پیشنهادش این بود که باید وضعیت معاش مردم را تیمار کنیم تا حال بیمار(ما) خوب شود. اگر چه معتقد بود در ذات مردم ایران عشق به ما وجود دارد.
مستکین در این نشست، مرکزیت شهرم شیراز به نام من و دوستانم را یادآور شد و آرزوی جهانی شدن این کلانشهر در پرتو نام من را بر زبان آورد.
او گفت که نمی شود با شعار دادن مشکل را حل کرد.
چند نوید دیگرهم ابراهیم صبوری عضو شورای شهر شیراز برای من و دوستانم در این نشست داد که از بیان آن ها صرفنظر می کنم.       
اما فراتر از این وعده ها هنوز نمی دانم آیا برای آینده من به صورت عملی کاری شده یا خیر؟‌ آیا بجز آن وعده ها،برنامه ای اجرایی برای پیشبرد کارهای مربوط به من تدوین شده یا نه؟ 

گفته شد مشکل داریم. خوب مشکل چیست؟ مشکل این است که کمتر کسی به من و دوستانم محل می گذارد. الان هم که بهانه ای به نام ویروس کرونا از راه رسیده و هزارچنگولی، جان و مال مردم را در اختیار گرفته، انگار بی محلی به ما به دلیل این ویروس سرکش بیشتر و توجیه پذیرتر! شده است.  
در این هیاهو و بی توجهی به من، خبری پخش شد و گفته شد سال ۹۹ که شهر شیراز را با نام خودت مرکزیت دادی، تا پایان تابستان سال ۱۴۰۰  نامت بر شیراز می ماند.
آیا این خبری خوش بود؟ در پاسخ باید بگویم تا خبر خوش را چه معنا کنیم.اگر چه به یاد داشتن کسی و نامگذاری برای گرامیداشت او بد نیست ولی انتظارمن و دوستانم بیش از این هاست.
داشتن این نام در مقایسه با جاهایی که این نام را ندارند،چه امتیازی برای ما دارد؟‌ منظورم امتیاز مادی و معنوی است.
این پرسشی است اساسی که برای برخی مردم هم مطرح است. 
همچنین می پرسم قرار است چه رویداد منحصر به فرد و متمایزی نسبت به بقیه شهرها در شهری که به نام من مرکزیت گرفته مطرح و ثبت شود؟ 
با احساس و شناختی که دارم و پرس وجویی که از دوستانم کردم، برایم مشخص شد که بسیاری از مردم شیراز و ایران هنوز نمی دانند که این شهر فرهنگی سال ۹۹ به نام ما ثبت شد و تا آخر تابستان ۱۴۰۰ این نام تمدید شده است.شهری به نام ما که صفت دانا برایمان قائل شده اند. 
درست است که بسیاری از مردم الان دغدغه معیشتی و نان دارند اما درعین حال درک و شناختی ملموس از عنوان انتخاب شده برای کلانشهر شیراز به دلیل همان پرسش هایی که درباره فایده و امتیاز مطرح کردم همچنین نبود تبلیغات وعقب افتادن برنامه ها به بهانه کرونا، ندارند.  
تاکید دارم که به گذشته برنگردیم اما عملکرد هفت ماه گذشته از سال ۹۹ را بیان می کنم شاید برای ۱۱ ماه آینده بتوان کاری کرد.
نه یک میدان یا خیابان و کوچه ای به نام من و دوستانم شد، تندیس و سردیس و بنای یادمان که حتی سخنش هم به گوشم نرسید، برخی دوستان گفتند چند بیلبورد در کلانشهر شیراز نصب شد و دیگر خبر بیشتری به من نرسید. 
برای آینده چه کار باید کرد؟ پاسخم این است کارهایی را که در هفت ماه سال ۹۹ نشد،در ۱۱ ماه آینده اجرا کنند.
از ظرفیت فضای مجازی که برخی افراد اصرار دارند آن را رقیب فضای غیرمجازی و بویژه ما بدانند، برای معرفی ما استفاده شود.
شنیده ام که یک نرم افزار کاربردی(اپلیکیشن) به نام قاصدک طراحی کرده اند که قرار است در قالب آن، نمایشگاه مجازی برای معرفی و عرضه من و دوستانم راه  اندازی شود که امیدوارم به فرجام برسد. 
شهروندان نمونه که بیشترین توجه به من داشته اند واز من غافل نبوده اند، انتخاب و معرفی و تقدیر شوند. حتی می توان نشان شهروند نمونه در حد یک نماد و چندین برچسب سنجاقی (تگ) طراحی کرد و به چنین اشخاصی داد.     
کسانی که در زمینه خدمت و شناساندن ما کوشا هستند از پرداخت مالیات معاف شوند.  
شهروندان نیکوکار و دوستداران همیشگی ما در قالب تشکل های مردمی و با داشتن نشان شهروندان نیکوکار، می توانند فعال شوند و گلریزان همچنین پشتیبانی از پژوهشگران را ساماندهی کنند.  
این همه مکان گردشگری و بوستان و باغ در شیراز هست که می توان من و دوستانم را در این جاها معرفی کرد.
اتوبوس و مینی بوس و ون های گردشگری را می توان با استقرار من و دوستانم در کنار گردشگران به محلی برای پربار کردن برنامه ها تبدیل کرد. 
برخی یاران به من خبر داده اند که در چند شهر داخل و خارج از کشور، باغ و بوستان مخصوص و با نام من ساخته اند که باید چنین مکان هایی را در شیراز ساخت به شرطی که متمایز و با برنامه های نوآورانه باشد.
 اگر قرار باشد شیراز فقط این عنوان را داشته باشد و تاثیری در پیشرفت فرهنگ شهروندان آن نسبت به گذشته پدیدار نشود، انزوای من و دوستانم بیشتر می شود و زحمت ها صرف کار بیهوده ای شده است.
فلان مسئول که با صدور بخشنامه و برپاکردن نشست و سخنرانی، مردم را به سمت ما فرا می خواند، براساس اطلاعات خودم و دوستانم، با اطمینان می گویم که خودش سالی یکبار هم سراغی از ما نمی گیرد.
پیشنهاد من به این مسئولان و همه مدیران این است به محل هایی که ما هستیم سر بزنند و حال ما را بپرسند و به کارمندان و کارکنان خود بن بدهند تا این افراد برای درکنار ما بودن مشکل پولی نداشته باشند.    
من از انجمن های ادبی و هنری و کسانی که کار فرهنگی می کنند و نویسنده هستند می خواهم به یاری مسئولان بیایند و با دادن طرح و پیشنهاد و بیان روش های ابتکاری، زمینه ساز انس هرچه بیشتر مردم با ما باشند.
پیشنهاد دیگری هم دارم: مسئولان در طراحی و برنامه ریزی های خود برای ما و برگزاری نشست های تخصصی، شایسته است از خبرنگاران متخصص در این حوزه هم دعوت کنند یا فراخوان دهند تا این فعالان رسانه ای نیز مشارکت داشته باشند.      
دوستان سالخورده من می گویند:زمانی را به یاد می آوریم که خود مسئولان در پرورش و بالندگی ما کوشا بودند و ما فرزندان آنان محسوب می شویم.    
البته در سال ها و چند دهه اخیر هم از این مسئولان بوده اند اما انگشت شمار و پراکنده کار هستند.     
خلاصه وقتی کسی سراغ من می آید ، هم حال من خوب می شود و هم حال او.اگر وعده ها محقق شود، هم حال من خوب می شود هم حال همه.»  
سخنانش را که به پایان برد گفتم: ابتدای مصاحبه گفتی که یک آقایی درباره شما کاری موثر کرد و با مردم درمورد شما حرف زد؛ بله سروده آن شخص همواره در ذهنمان است وهرگاه نام شما می آید آن را نقل و زمزمه می کنیم.
سروده او چنین است:    
من یار مهربانم / دانا و خوش بیانم / گویم سخن فراوان / با آنکه بی زبانم /پندت دهم فراوان / من یار پند دانم / من دوستی هنرمند/ با سود و بی زیانم/ از من مباش غافل/ من یار مهربانم.
نمی دانم آیا معلم، ما را مکلف کرده بود که افزون بر شعر کتاب،نام شاعر را هم حفظ کنیم یا خودمان تشخیص داده بودیم باید چنین کنیم؟ زیرا پس از «من یار مهربانم» در پایان شعر بلافاصله می گفتیم عباس یمینی شریف.  

****

 سخن از کتاب و پایتختی کتاب ایران است؛ هجدهم بهمن سال ۹۸ اعلام شد که شیراز در سال ۱۳۹۹ پایتخت کتاب کشور شده است.
سال ۹۹ با اوج گسترش و یکه تازی ویروس کرونا در جهان و ایران آغاز و همزمان شد و بیشتر برنامه های پیش بینی شده را بی فرجام کرد و بسیاری از برنامه های گرامیداشت پایتختی کتاب را در شیراز به کندی و تعطیلی کشاند.  
مهدی امیدبخش معاون فرهنگی مطبوعاتی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس بیست و چهارم شهریور ۹۹  در نشست با کارکنان خبرگزاری جمهوری اسلامی استان فارس در شیراز دلایل پررنگ نبودن اطلاع رسانی در مورد پایتخت کتاب شدن شیراز را گسترش ویروس بدشگون و سرکش کرونا اعلام کرد.
صابر سهرابی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس بیست ونهم امرداد ۹۹ در جمع اصحاب رسانه فارس در شیراز اعلام کرد که از شورای سیاست‌گذاری پایتختی کتاب ایران درخواست شده که به دلیل شیوع کرونا، پایتختی کتاب شیراز را یک سال دیگر تمدید کند تا بتوان برنامه‌های پیش بینی شده را با شرایط پیش آمده همسان‌سازی کرد.
این درخواست پذیرفته و عنوان پایتختی کتاب ایران برای شیراز تا پایان شهریور۱۴۰۰ تمدید شد.
انتخاب پایتخت کتاب ایران که برگرفته از طرح انتخاب پایتخت کتاب جهان است، از سال ۱۳۹۳ آغاز شد. لقب پایتخت کتاب ایران به شهری اعطا می‌شود که برای تقویت جایگاه کتاب و کتابخوانی تلاش‌هایی در خور توجه داشته است.
در دور ششم این طرح استان فارس با شهرهای شیراز و اوز لارستان در جمع پنج نامزد نهایی این دور از جشنواره در کنار شهرهای بم، ری و رفسنجان به‌ رقابت پرداخت و موفق شد این عنوان ویژه سال ۹۹ را کسب کند.  
سال های اول تا پنجم به ترتیب شهرهای اهواز، نیشابور،بوشهر، کاشان و یزد پایتخت کتاب کشور شدند.
شهر شیراز با حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جمعیت، ۲۹ کتابخانه عمومی نهادی و ۱۸ کتابخانه مشارکتی دارد.