تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۰

سنندج - ایرنا - کتاب زندگی نامه سردار شهید محمود امان الهی و تجارب ماندگار همزمان با گرامیداشت هفته نیروی انتظامی با حضور بهمن مرادنیا استاندار کردستان، رونمایی شد.

به گزارش ایرنا، استاندار کردستان روز سه‌شنبه در آیین رونمایی این کتاب‌ها از تلاش های شبانه روزی پلیس در اتقای امنیت اجتماعی قدردانی کرد و گفت: توسعه و پیشرفت هر جامعه در سایه امنیت آن محقق می‌شود و پیشرفت های امروز استان مدیون تلاش نیروهای نظام و بویزه انتظامی است.

بهمن مرادنیا با بیان اینکه خدمات نیروی انتظامی در حوزه‌های مختلف به مردم بر کسی پوشیده نیست، یادآور شد: پلیس و مرزبانان در سطح استان و مرزها در راستای ایجاد نظم و امنیت، خدمت‌رسانی، مقابله با قاچاق کالا و مبارزه با مواد مخدر که بنیان خانواده‌ها را در معرض خطر قرار داده، جانفشانی کرده و در این راستا خون پاکشان را تقدیم انقلاب می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه فعالیت‌های پلیس در سنگر تولید، حفظ و توسعه آرامش اجتماعی، فعالیتی مقدس است، اظهار داشت: حُسن سلوک، تلاش متعهدانه و مسوولانه پلیس در امنیت آفرینی و توسعه آرامش اجتماعی ارزشمند و مقدس بوده و مشمول اجر و پاداش معنوی است.

هوشمندسازی پلیس مهمترین اولویت نیروی انتظامی در استان کردستان است

فرمانده انتظامی کردستان نیز با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی و تبریک ماه ربیع‌الاول و هفته ناجا تاکید کرد: امروزه نیروی انتظامی یک سازمان مردمی و پیشتاز در جهت ارائه خدمات به مردم و هوشمندسازی است.

سردار علی آزادی با بیان اینکه امروزه سطح توقعات مردم با توجه به رشد و توسعه روزافزون فناوری‌های نوین افزایش یافته، از پلیس بعنوان عنصری موثر در ارائه خدمات‌رسانی به مردم نام برد و گفت: مفتخریم بخش زیادی از امور و خدمات ارایه شده بدون حضور مردم و با استفاده از سامانه‌های نوین، فناوری جدید و تجهیزات الکترونیکی به جامعه ارائه می‌شود.

وی افزود: امسال برنامه‌های هفته ناجا متفاوت‌تر از گذشته و با رعایت پروتکل‌های بهداشتی برگزار می‌شود و از ابتدای شیوع ویروس کرونا تاکنون نحوه خدمت‌ رسانی به مردم تغییر کرده و از حضور فیزیکی و برگزاری برنامه، به استفاده از ظرفیت رسانه‌ها و بستر فضای مجازی روی آورده‌ایم.

شهید سردار سرتیپ محمود امان اللهی در تاریخ خرداد ماه ۱۳۳۹ در خانواده‌ای مذهبی در روستای جعفرآباد شهرستان بیجار واقع در استان کردستان چشم به جهان گشود،  وی به لحاظ علاقه‌ای که به میهن داشت در تاریخ یکم مهر ماه ۱۳۵۶ وارد دانشگاه افسری ارتش در تهران شد و دوران شبانه‌روزی دانشگاه را با موفقیت طی کرد.

اما قبل از فارغ‌التحصیلی در همان اوایل پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، پدر ایشان که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته بود و در درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب منطقه در روستاهای تابع شهرستان تکاب (جنوب شرقی استان آذربایجان غربی) در تاریخ ششم تیر ماه ۱۳۵۹ به شهادت رسیدند.

وی پس از مرخصی جهت شرکت در مراسم شهادت پدر از تاریخ ۱۰ تیر تا ۳۱ شهریور ۵۹ از طرف دانشگاه افسری به سپاه ناحیه کردستان مامور گردید و به عنوان مسوول سپاه و پیشمرگان مسلمان کرد پایگاه موجش و رابط بین ارتش و سپاه در محور عملیاتی قزوه ـ سنندج شجاعانه خدمت کرد.

وی در دوران جنگ به عنوان رابط میان سرهنگ نامجو و شهید جهان‌آرا (فرمانده سپاه خرمشهر) به مبارزه ادامه داد و در تاریخ ۱۵ مهر ماه ۱۳۵۹بر اثر مجروحیت شدید از ناحیه دست چپ و پای راست به بیمارستان طالقانی آبادان جهت معالجه اعزام شد.

بخاطر شدت درگیری و کمبود نیرو و سوءاستفاده افراد خائن و فرصت‌طلب از ناهماهنگی‌ها و نابسامانی‌های اوایل جنگ، در بیمارستان طاقت نیاورده و قبل از بهبودی کامل، دور از چشم پزشکان و پرستاران به صورت پنهانی مجدداً‌ عازم خط مقدم جبهه خرمشهر شد.

سرانجام در تاریخ ۲۳ مهر ماه همان سال در جریان سقوط قسمت غربی خرمشهر، در حالی که عده زیادی از همرزمان ایشان به شرف شهادت نایل آمدند، در درگیری خانه‌به‌خانه هنگامی که عراقی‌ها پل خرمشهر را تخریب نمودند؛ پس از مقاومت زیاد از چند ناحیه به شدت مجروح شده و توانایی جنگیدن از وی سلب گردید و در حالی‌که بیهوش بر زمین افتاده بود، به اسارت ارتش عراق درآمد. پس از مدتی شکنجه، وی را به اردوگاه "رمادیه" منتقل نمودند.

سرانجام بنا به تشخیص سازمان صلیب سرخ جهانی طبق کنوانسیون سوم ژنو، به علت شدت جراحات وارده به عنوان مجروح جنگی صعب‌العلاج جهت مداوا، پس از تحمل ۲۴۴روز اسارت به همراه ۲۴ نفر از اسرای معلول ایرانی با اسرای عراقی در ایران مبادله و با دومین کاروان آزادگان در تاریخ ۲۶ خرداد سال ۱۳۶۰ وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدند.

و پس از آن به سخنرانی‌های مختلف پیرامون افشاگری جنایات صدام کافر در عراق با اسرای ایرانی و ملت ستمدیده عراق، در ارتش، سپاه، دانشگاه افسری و مساجد جنوب و شرق تهران پرداخت و تا تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ به اداره دوم سماجا (دایره ضدجاسوسی و امور اسرای عراقی) مأمور شد.

آنچه که ایشان در سال‌های پس از جنگ همواره با آن دست به گریبان بودند، آسیب‌های چشمی ناشی از دوران اسارت و جنگ بود. تا این که سرانجام به علت جراحات شدید مغزی، طی دو مرحله در بیمارستان توحید شهر سنندج، تحت درمان و مراقبت پزشکان قرار گرفت اما به دلیل عدم بهبودی در مورخه  ۱۷ خرداد ۱۳۷۹ ندای حق را لبیک گفت و به دیدار پدر و دیگر همرزمان شهیدش شتافت.