به رغم گذشت چند ماه از شیوع ویروس کووید ۱۹ و درگیری روزافزون بسیاری با این بیماری، اطلاع رسانیهای متعدد و هشدارهای دولتی، همچنان مسئله ویروس کرونا موضوعی پرمخاطره در کشور است که سازمان و نهادهای متعددی را به چاره اندیشی برای آن واداشته است.
کرونا در این مدت تقریبا تمام حوزههای جوامع را درگیر کرده و تقریبا هیچ عرصهای از گزند آن در امان نمانده است؛ حوزه فرهنگ و اقتصادِ فرهنگ یکی از اولین عرصههایی بود که پس از شیوع ویروس کووید ۱۹ با آسیب جدی مواجه شد و پس از تعطیلی و رکود عمدۀ فضاهای فرهنگی و کاهش عرضه و تقاضای کالاها و خدمات فرهنگی، به شدت آسیب دید.
بررسی اقتصادِ فرهنگ و تلاش برای بهبود آن یکی از موضوعاتی است که نیاز به بررسی و توجه فوری دارد و بر این اساس توسط گروه فرهنگی خبرگزاری جمهوری اسلامی با چارهجویی از استادان و صاحبنظران این عرصه پیگیری میشود.
سرمایۀ فرهنگی و اقتصاد فرهنگ دو مقولۀ درهم تنیدهاند
طیبه عزت اللهی نژاد استاد دانشگاه و عضو هیات علمی پژوهشکده هنر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در توضیح مختصات اقتصاد فرهنگ در شرایط حاضر، گفت: اساساً در انسانشناسی هنر نگاه ما به هنر تفاوت عمدهای دارد با چیزی که در جامعه رایج است و بهنوعی جامعه آکادمیک ما هم آن را پذیرفته. این هنری که امروز درباره آن صحبت میکنیم موضوعی است که از قرن ۱۸ رواج پیداکرده؛ یعنی هنرمند را کسی در نظر گرفته که آثاری که خلق میکند بیشتر خلاقیت خودش و برآمده از حس شخصی او است و این موضوع بهنوعی هنرمند را منزوی ساخت و رابطه تنگاتنگ او را با جامعه مختل کرد. درحالیکه هنرمند و هنر در تصویر انسانشناسی بیان خلاقانه بایدونبایدهای یک جامعه بود و به بقای این بایدها و نبایدها کمک میکرد.
وی افزود: به همین دلیل است که در قرن اخیر نگاه ما به هنر نشئتگرفته از نگاه غربی است؛ یعنی تعریف کانت (فیلسوف آلمانی) که از حس و عقل وارد این مقوله میشود و باعث میشود که نگاه به هنر و جایگاه آن تغییر کند و امروز هم شاهد همین نگاه هستیم.
جامعه امروز ما در این مقطع زمانی خاص دچار بحرانهایی شده و این بحرانها به طبع در تمامی حوزهها اثرگذار بوده است و در حوزه هنری که ریشه در تعریف غربی دارد این مسئله را بسیار عمیق مشاهده میکنیم؛ حتی هنرهای تجسمی تعریفشده جامعه غربی است و اینکه چرا هنرهای جوامع، به هنرهای سنتی و یا صنایع قدیم و ... بدل شده است، خود فلسفهای دارد که در این مقال نمیگنجد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در حوزه هنر ما دو مقوله را در نظر میگیریم که یکی سرمایه فرهنگی است و دیگری اقتصاد فرهنگ و این دو دائماً در ارتباط باهم هستند. افراد زیادی در این حوزه کارکردهاند ولی در حوزه انسانشناسی، پیر بوردیو و دیوید تراسبی بسیار حضور پررنگی در این عرصه داشته اند.
بوردیو (جامعهشناس فرانسوی) همانطور که در نظریاتش از منش، میدان و سرمایه صحبت میکند، مقوله ذائقه را مطرح میسازد؛ ذائقه ارتباط مستقیم با اقتصاد دارد. به این معنی که وقتی تولید و مصرف دارید (که در اینجا محصولات فرهنگی و هنری مدنظر است)، این موارد اقتصادی بهشدت در مصرف فرهنگی و هنری تأثیرگذار است.
وی افزود: در فرهنگ ایرانی پایه و اساس این بده بستان سرمایه فرهنگی و اقتصادی در خود متن جامعه است؛ بهویژه در حوزه آثار هنری هم میبینیم که مکان بسیار مهم است؛ یعنی شما باید در مکان حضور داشته باشید تا آن کالای فرهنگی را دریافت کنید. این مقوله (حضور در مکان) امر حضور، امروز حذفشده و قطب مهم دادوستد اقتصادی دچار اختلال شده است؛ چنانچه بخش هنر ما چندشاخه و چند شقه شده (تبدیل به هنر سنتی، صنایعدستی، هنر جدید و ... شده درحالیکه تمامی اینها در قالب هنر میگنجد) و ملعبهای شده است.
متأسفانه هنرها یا هنرمندهای سنتی ما به خاطر اقتضای زندگی و ویژگیهای زیستی نتوانستند بهروز شوند و در شرایطی قرار نگرفتند که بتوانند با شرایط روز پیش بروند و نمیتوانند یا تمایل این را ندارند که با این اختلالی که پیشآمده خود را بهروز کنند و از ابزارها و شرایط فراهمشده در فضای مجازی استفاده کنند. از سوی دیگرکسانی که مدعی هنر جدید هستند با هنرمندان سنتی و بومی و ... ارتباط تنگاتنگی ندارند و نگاهشان عمدتاً به جامعه دیگری است که این جامعه دیگری مثلاً جامعه غربی است و اینها تلاش میکنند که مؤلفههای آن جامعه دیگر را بازتولید کنند.
عزتاللهی نژاد تصریح کرد: درنتیجه ارتباطی بین این دو گروه وجود ندارد یا اگر وجود دارد خیلی قوی و مستحکم نیست که بتواند در این مقطع فعلی که هردو گروه احتیاج به همکاری و همیاری هم دارند (کسانی که پیرو هنرهای جدید هستند به طبع احتیاج به روزآمدی و دسترسی به منابع اطلاعاتی دارند) به یاری وضعیت بیایند.
به همین دلیل هست که میبینیم وقفهای عجیب رخداده است و همه منتظر هستند اتفاقی بیفتد و آن روند سنتی که بهصورت طبیعی در جریان بوده است بار دیگر بازتولید میشود؛ درحالیکه از این موضوع غافل هستیم که این مقطع خود میتواند نقطه عطفی باشد برای اینکه بتوانید از پتانسیل مهم ارتباط با جهان آنهم با سرعتی بسیار زیاد بهره ببرید تا سرمایه فرهنگی و اقتصاد فرهنگ را نهتنها در جامعه خودی رواج داده که به سایر جوامع انتقال دهید.
بازیابی فرهنگ در گرو استفاده خلاق از امکانات است
این دکترای پژوهش هنر در ادامه و در پاسخ به این پرسش که با توجه به وضعیت موجود میتوان نوعی از بازیابی یا بازتولید فرهنگ را متصور شد، گفت: در قرون مختلف این موضع را داشتهایم؛ در این مفهوم کالای فرهنگی میرفت و همراهش فرهنگ هم منتقل میشد. روند این انتقال در گذشته بسیار کند بود و نیاز به سرمایهای بسیار زیاد داشت ولی امروز پتانسیل آن بسیار فراهمشده و میشود از این کانال بسیار بهره برد.
وی افزود: راهحل بازیابی اقتصاد فرهنگ و اقتصاد هنر در این ایام استفاده خلاق از امکانات است؛ فضای مجازی امروز فرصتی بسیار مغتنم است. شاید آن هنرمند بومی ما در منطقه دوردست به آن دسترسی نداشته باشد اما هنرمندان دیگر ما این توانمندی و امکان را دارند و با کموکاستهایی میشود به این سطح کمک کرد.
بهطور مثال در اینستاگرام میبیند که صنایعدستیای که شاید رو به فراموشی هستند، توسط کسی یا کسانی و با کمترین امکانات احیا میشوند؛ و مخاطب نهتنها مخاطب داخلی که میتواند بینالمللی باشد؛ و در این میان علاوه بر اینکه کالای فرهنگی را انتقال میدهیم سرمایه فرهنگی را هم منتقل میکنیم، المانها و نمادهای فرهنگی را اشاعه میدهیم؛ موضوعی که نیاز به یک روایت خلاقانه هم دارد.
وی متذکر شد: یعنی علاوه بر اینکه کالا را نشان میدهد باید آن روایت هم در کنارش باشد چون ما در فضای مجازی دائماً در معرض شنیدن و دیدن روایتهای مختلف در قالب فیلم، عکس، نوشته و... هستیم؛ این روایت خلاق کالای فرهنگی و هنری بسیار میتواند کمککننده باشد؛ همانطور که بوردیو از ذائقه یاد میکند یعنی شما ذائقه فعلی را شناسایی کنید و با توجه به آن بتوانید کالای فرهنگی خود را ترویج کنید.
تاکید بر ضرورت حضور فرهنگ و هنر در جامعه عامل بقای آنان است
عزتاللهی نژاد در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان چنین خلاقیتی را در جامعه رصد کرد و پرورش داد، تاکید کرد: حتماً اینگونه است. مقطعی بود که افراد کمی در حوزه چاپ و نقوش کار میکردند؛ مثلاً نگارگری را چاپ کرده یا تکههایی از خوشنویسی را بر روی لباس کار میکردند؛ امروز ببینید این مقوله تا چه اندازه گسترده شده است یعنی آوردن المانهای نمادهای فرهنگی در زندگی روزمره هرچقدر این دو به هم نزدیک شوند یعنی زندگی روزمره به مصرف نزدیک شده است.
وی افزود: همانطور که در قرن ۱۸ هنر بدل به یک کالای لوکس شد و رابطه مستقیم با حس صرف هنرمند داشت و اگر این به کالایی روزمره و مصرفی بدل میشد از آن مقام الوهیت آن کاسته میشد، امروز هم با همین نگاه به تمام مقولات نگاه میکنیم تا هنر در زندگی روزمره به حیات خودش ادامه ندهد مطمئناً دچار اختلال خواهد شد و بقای کالای فرهنگی و هنری در همین موضوع است که ضرورت آن در زندگی بیان شود.
در دورههای مختلف میبینیم که اوج و شکوفایی هنر را داریم یعنی این موضوع قابلآموزش و بهرهبرداری است؛ مثلاً در دوره صفویه اگر می بینید که در معماری، فرش، نگارگری، فلزکاری و در هر چیزی در آن دوره غنایی خاص را شاهد هستیم در پس این موضوع، افرادی هستند که سیستماتیک آموزش میدهند و بهنوعی با نیاز جامع در ارتباط هستند و از این مؤلفه برای قدرتمند شدن خود و جامعهشان بهره میگیرند و یک سیستم قدرتمند در قالب سیستم حاکمه هم حامی این جریان است.
دولتها نباید در فرهنگ دخالت کنند
این استاد دانشگاه ادامه داد: به همین دلیل میبینیم که در ربع رشیدی سفارشدهندگان اصلی کتابها، بناها و ... حکومت است؛ حتی شاهنامههایی که امروز بهعنوان قدرتمندترین کالای فرهنگی آن مقطع از آن یاد میکنیم یک حامی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در پس خود دارند و این موضوع بسیار میتواند کمککننده باشد و بههرحال برای بقای دائم مؤلفه یک سیستم قدرتمند اقتصادی فرهنگی و اجتماعی بهشدت تأثیرگذار است.
وی افزود: سیستم حاکم میتواند از افراد خلاق در این زمینه استفاده کند؛ یعنی از کسانی که اهل فکر و متخصص هستند و میتوانند راه را شناسایی کنند و بگویند اگر معضلی وجود دارد برای آن این راههای خلاق را داریم. در توسعه فرهنگی ژیرار (فیلسوف علوم اجتماعی فرانسوی) میگوید که دولتها نباید در فرهنگ دخالت کنند ولی باید زمینه را برای رشد و شکوفایی فرهنگ فراهم سازند؛ یعنی ضمن این که بر نقش دولت اشاره دارد این مجوز را نمیدهد که فرهنگ، دولتی شود.
اگر نظارتی وجود نداشته باشد، فرهنگ میتواند به سمتی برود که ضدارزش ها و نبایدهایی که برای یک جامعه خیلی مهم بودند، تبدیل به ارزش شوند و عدم حضور موفق کسانی که اهل فکر هستند، متخصصان و هنرمندان ما در این عرصه فضا را برای کسانی که سطحینگر هستند باز میکند و این جریان فضای مسمومی را ایجاد میکند. بهخصوص برای نسل جوان ما الگوی بسیار تأثیرگذار همین فضای وب است چون دسترسی به آن راحت است و جوانان میتواند در آنجا سرچ کنند، بگردند و ببینند.
عزتاللهی نژاد خاطرنشان کرد: در نتیجه اگر این کالاهای فرهنگی و این مواردی که بهنوعی از بایدهای جامعه ما پیروی میکند، حضوری کمرنگ داشته و در مقابل، نبایدها و ضدارزش ها حضوری پررنگ داشته باشد، قدرتمان را در جامعه از دست خواهیم داد؛ چون به مقوله فرهنگ و هنر صرفاً بهعنوان تفنن و یا صنایعدستی و میراث فرهنگی نگاه نمیکنیم بلکه اینها برآمده از ارزشهای یک جامعه است.
این ارزشها هستند که افراد را میسازند. وقتی خلائی برای انتقال این ارزشها به وجود بیاورید، بهنوعی، دیگری جایگزین میشود و تفکر، نوع زندگی و نوع اندیشیدن افراد جامعه با شما دچار تناقض میشود و این تناقض باعث از بین رفتن و مضمحل شدن ارزشهای فرهنگی و سرمایه فرهنگی میشود چنانکه امروز شاهد آن هستیم.
صدای زنگ خطرها را بشنویم
این استاد دانشگاه در انتها و در پاسخ به این پرسش که با توجه به شرایط موجود راهکار برون رفت از مشکلات چه چیزی است، گفت: راهکار این است که صدای این زنگ خطرها را بشنویم و خودمان را به علم روز مجهز کنیم.
وی افزود: بر این اساس سیستم حاکمه باید حمایت کند و در توسعه فرهنگی زمینه را فراهم سازد، نه اینکه ارزشهای خودش را دیکته کند اینها باعث میشود که المانها و الگوهایی که در جامعه ما ارزش هستند وارد فضای مجازی شود.
امروز دنیای ما در حال فاصله گرفتن از دنیای واقعی است ولی بههرحال ما در دنیای واقعی زندگی میکنیم و یکباره میبینیم که بهمرور در حال از دست دادن جوانها یا نیروهای خودمان هستیم و این موضوع باعث کمتر شدن قدرت جامعه ما از هر لحاظ میگردد چراکه فرهنگ مقولهای است که در همه عرصهها تأثیرگذار است.