با تاسیس رژیم نامشروع صهیونیستی در سرزمین اشغالی فلسطین در سال ۱۹۴۸میلادی (۱۳۲۷ شمسی)، مقطع مهمی نه تنها در غرب آسیا، بلکه نقطه سیاهی در سراسر جهان پدیدار شد و نه تنها مردم فلسطین و منطقه، بلکه از آن زمان مردم جهان شاهد اقدامات ضدانسانی و تروریستی بودند که با پدیده صهیونیسم پا به عرصه جهان گذاشت.
با تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، جنبش های فلسطینی با رویکردهای مختلف همچون ناسیونالیسم و اسلامی نیز برای مقابله با این رژیم وارد میدان شدند که اولین جنبش مقاومت فلسطینی ضدصهیونیستی در این سرزمین جنبش فتح بود که در دهه۱۹۵۰ پا به عرصه میدان گذارد؛ برخی از اعضای اولیه فتح، سران مؤثر اخوان المسلمین بودند و بعدها رهبری فتح را یاسر عرفات بعهده گرفت.
پس از جنبش فتح، سازمان آزادیبخش فلسطین یا همان ساف در سال ۱۹۶۴ بوسیله سران عرب در کنفرانس اتحادیه عرب بوجود آمد. یکسال قبل از این تاریخ، سران کشورهای عرب در کنفرانس خود تصمیم گرفته بودند تا گروهی را که نماینده تمام مردم فلسطین باشد و تحت نظارت رسمی اعراب فعالیت نماید، بوجود آورند. اعراب که ترس داشتند با ناکامی بین المللی مواجهه گردند و از صحنه بازی خاورمیانه خارج شوند، به فکر بسط و توسعه نفوذ سیاسی خود بر گروههای فلسطینی افتادند و از همین رو سازمان ساف را ایجاد کردند.
رهبری ساف را طی سال های ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹ احمد شقیری و یحیی عوده به عهده داشتند. از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ مرحله دیگری در تاریخ "ساف" بچشم می خورد که در آن نخبگان فلسطینی پس از شکست ارتش های عربی در سال های ۱۹۴۸ و ۱۹۵۶ و ۱۹۶۷ از رژیم صهیونیستی، عزم استقلال کردند و رهبری ساف را نپذیرفتند.
هیچ یک از گروه های یاد شده فلسطینی تفکر اسلامی را سرلوحه مبارزاتی خود قرار ندادند و عموما براساس تفکرات ناسیونالیستی با رژیم صهیونیستی مبارزه می کردند تا این که در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۷ حرکت مقاومت اسلامی فلسطین یا همان جنبش حماس که دیدگاه اسلامی باصطلاح متعادل داشت به دست تعدادی از سران گروه "اخوان المسلمین" فلسطین در نوار غزه که "احمد یاسین" از شناختهترین آنها بود، تأسیس شد. تأسیس حماس تقریبا همزمان با آغاز انتفاضه اول فلسطین معروف به "انتفاضه سنگ" در ۹ دسامبر ۱۹۸۷ بود.
حماس در سال ۱۹۹۲ شاخه نظامی خود به نام گردانهای "القسام" را تأسیس کرد. شاخه نظامی حماس قبل از تأسیس القسام با عنوان "المجاهدون الفلسطینیون" به فرماندهی "صلاح شحاده" فعالیت میکرد.
** جنبش جهاد اسلامی فلسطین
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، تحول عمیقی در جریان ضدصهیونیستی فلسطین روی داد و گروهی از جوانان مومن فلسطین به پیروی از انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) با تشکیل جنبش جهاد اسلامی راه جدیدی را در مبارزه با رژیم صهیونیستی پایه گذاری کردند.
جنبش "جهاد اسلامی" فلسطین در سال ۱۹۸۰ توسط دکتر "فتحی شقاقی" در مصر بنیانگذاری شد و اعضای آن را ابتدا جوانان دانشجویان فلسطینی در مصر تشکیل می دادند. خود شقاقی از اعضای جنبش اخوان المسلمین بود و تا زمان شهادت نیز عضوی از آن باقی ماند. وی بعلت سطحی نگری، عدم توجه جدی به مسأله فلسطین، عدم یک متدولوژی صحیح نسبت به اسلام اخوان، جنبش جهاد را پایه گذاری کرد.
فتحی شقاقی که در سال ۱۹۷۴ برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه "الزقازیق" مصر شده بود، موفق گردید دکترای طب اطفال را از این دانشگاه دریافت کند. حضور وی در مصر را میتوان از پربارترین و مهمترین مراحل سیاسی و فکری زندگی وی به شمار آورد؛ دورهای که از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۱ ـ یعنی تاریخ اخراج او از مصر ـ به درازا کشید.
در دانشگاه الزقازیق بود که نطفه یک جنبش واقعگرای اسلامی منعقد گردید و نخستین هستههای این سازمان متشکل از برخی دانشجویان جوان فلسطینی این دانشگاه به رهبری فتحی شقاقی شکل گرفت و بعدها این هسته به قلب فلسطین انتقال یافت و هسته اولیه سازمان جهاد اسلامی در داخل فلسطین ایجاد شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران کتابی از سوی فتحی شقاقی با عنوان "خمینی، راهحل اسلامی و جایگزین" نشر یافت که اولین کتاب نشر یافته در سطح جهان در مورد پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به زبان عربی بود.
به گفته محمد ابو جهاد (از رهبران جنبش جهاد اسلامی) این کتاب ـ که در یک طرف آن عکس امام خمینی (ره) قرار داشت که در نوفل لوشاتو زیر درخت سیب نشسته بود و در طرف دیگر، عکس شاه مخلوع قرار داشت که سرش شکافته شده بود ـ همان شب اول چاپ، تیراژ ده هزار جلدی آن تمام شد و بار دیگر به زیر چاپ رفت. دستگاه امنیتی مصر به جرم چاپ این کتاب، در سال ۱۹۷۹ میلادی حکم بازداشت دکتر شقاقی را صادر کرد و او را چند ماه به زندان "القلعة" انداخت و شکنجه نمود (روزنامه رسالت، شماره ۵۹۳۷).
همچنین وی به دلیل دیگر فعالیتهای اسلامی ـ سیاسی خود تحت پیگرد دولتمردان مصر قرار گرفت و سرانجام به جرم بنیانگذاری جنبش جهاد اسلامی در سال ۱۹۸۰ دوباره به زندان افتاد و پس از تحمل چند ماه زندان از خاک مصر اخراج و در سال ۱۹۸۱ وارد سرزمین فلسطین شد.
شعار جنبش جهاد اسلامی "اسلام – جهاد – فلسطین" است که اولی "نقطه آغاز"، دومی جهاد " وسیله" و سومین بند شعار یعنی آزادسازی فلسطین "هدف" می باشد.
این جنبش ابتداء در مصر به جذب و گزینش دانشجویان و تأثیر فکری و معنوی بر آنان از طریق آموزش های خاص اکتفا می کرد. که برنامه های آموزشی آن با اخوان تفاوت عمده داشت. جنبش جهاد اسلامی از افکار و تجربیات امام خمینی (ره)، سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده، رشید رضا، حسن البنّا، سیدقطب، محمد غزالی، مالک بن نبی، توفیق الطیب، محمد باقر صدر، علی شریعتی، حسن ترابی، غنوشی و دیگر اعضای برجسته جنبش اسلام گرا استفاده کرد. سران این جنبش پس از مصر و با ورود به فلسطین، در مدارس، دانشگاها با برگزاری نماز جماعت و احیای شب های قدر افکار خود را برای مردم فلسطین پخش کردند. مجله "المختار الاسلامی و المسلم المعاصر" یکی از رسانه های بیان ایده جنبش جهاد اسلامی بود که بین مردم فلسطین توزیع می شد.
دکتر فتحی شقاقی هنگام بازگشت از مصر به نوار غزه، در سال ۱۹۸۱، جزوهای به نام "المنهج" را به عنوان بهترین راهکار اجرای برنامههای اسلام معاصر در سرزمین فلسطین و سایر بلاد اسلامی منتشر کرد. شقاقی در این جزوه، برنامههای پیدرپی و مرحله به مرحله استعمارگران برای یورش به کشورهای اسلامی و غارت منابع طبیعی و محو هویت فرهنگی و اصالت مسلمانان را مورد بررسی قرار داد.
بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی در این جزوه، به اهداف و چگونگی یورش غرب به جهان اسلام و تحمیل رژیم صهیونیستی در خاورمیانه اشاره و تاکید نموده که انقلاب صنعتی اروپا هنگام یورش نظامی استعمارگران غربی به سرزمینهای اسلامی به پیشرفتهای علمی بزرگی دست یافته، اما در عین حال کینهتوزی صلیبیگرایانه نسبت به جهان اسلام هرگز از ذهن و فکر سرمداران غرب مسیحی بیرون نرفته است.
"غرب تجاوزگر برای تحقق اهداف خود و در جهان اسلام با لشکرکشی و توسل به خشونت و اقدامات تروریستی به اعماق سرزمینهای مسلمانان پیش رفت. اشغال نظامی، اعمال نفوذ سیاسی و در دست گرفتن کلید اقتصادی، ابزارهایی هستند که در زمینه تحکیم سلطه استعمارگران نقش تعیینکننده دارد."
دکتر فتحی شقاقی خط جنبش و جبهه ای که مقابل رژیم صهیونیستی قرار دارد را بطور شفاف و صریح این گونه بیان می کند که:
"حرکت اسلامی – جهادی پیشتاز امت است که مراحل سخت استقامت، مقاومت و جهاد مداوم آن را به سوی پیروزی رهنمون می شود. به دلیل یکپارچگی عناصر طرح امپریالیستی و وحدت دشمن، وحدت حرکت اسلامی یا وحدت گروههای جهادی دست کم به عنوان هسته مرحله نخست، علاوه بر اینکه یک وظیفه شرعی است، یک ضرورت واقع بینانه با اهمیت بسیار بالا در راستای شروع رویارویی همه جانبه تلقی می گردد."
"بنابراین سازمان جهاد اسلامی، به مبارزه مسلحانه به عنوان استراتژی کار سیاسی ایمان دارد و مهمترین عملیات شهادت طلبانه جهادی را، گروه طارق و ناصرحسن در سال ۱۹۸۶ به نام عملیات باب المغاربه انجام دادند. البته استراتژی جنگ چریکی جهاد به هدفهای نظامی محدود نبوده، بلکه بر متعدد بودن محورهای عملیاتی استوار است، به طوریکه به تمامی بخش های دولتی گسترش می یابد. البته این امر به منظور تحلیل بردن نیروی دشمن و واداشتن آن به نبرد درازمدت و پراکنده ساختن نیروی دفاعی است."
نقطه شروع نبرد جنبش جهاد اسلامی، در مقابل رژیم صهیونیستی نبرد "الشجاعیه" ۱۹۸۷بود که یک افسر امنیتی صهیونیسم توسط نیروهای این جنبش به هلاکت رسید.
جنبش جهاد اسلامی عقیده دارد که مقاومت در برابر صهیونیسم یک اولویت است و هیچ چیز نمی تواند جایگزین آن شود، بنابراین باید در متن حوادث و میان صحنه حاضر بود و رو در روی دشمن جنگید.
الگوی مبارزاتی جهاد اسلامی در سرزمین مقدس فلسطین در وجود شیخ "عزالدین قسام" تبلور یافته است که او در مرکز فلسطین زیست و همانجا در مقابل رژیم غاصب اسراییل ایستاد و در آن مرز و بوم به شهادت رسید.
بر خلاف گروه ها و دیگر جنبش های فلسطینی، جنبش جهاد اسلامی به دولت و کشوری وابستگی مالی و سیاسی ندارد و تنها از طریق دریافت کمک حق عضویت اعضاء و اهدایی سایر افراد عضو، ثروتمندان طرفدار این نگرش و شماری از مؤسسات خیریه منابع مالی خود را تأمین می کند.
جنبش جهاد اسلامی خود را با جنبش حماس متحد می داند و معتقد است که، اعتقادات مذهبی و واقعیت های کشور و دشمن مشترک اینها را بهم نزدیک می کند. اتحاد مهم و اصلی خودش را با حماس در مبارزه و اقدامات عملی علیه رژیم اشغالگر قدس می داند، نه یکی شدن تشکیلات.
جهاد اسلامی با ساف که دولت خودگردان باشد، میانه استراتژیک ندارد، زیرا معتقدند که ساف در مقابل صهیونیسم فاقد برنامه می باشد، حال آنکه جنبش جهاد اسلامی دارای برنامه عملی مفید است، به علاوه این جنبش با سازمان فتح نیز ارتباط تاکتیکی ندارد.
این جنبش جمهوری اسلامی ایران را شریک استراتژیک خود در مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا می داند و در طول بیش از چهار دهه عمر انقلاب اسلامی،همواره با ایران روابط دوستانه و مکتبی داشته است.