دکتر سیداحمد حسینیکازرونی روز دوشنبه در گفتوگو با خبرنگار ایرنا پیرامون تحولات درونی و بیرونی شعر فارسی در سدههای گذشته و اهمیت آن در زندگی افراد اظهار داشت: همه افراد در زندگی روزمره خود به ادبیات فارسی نیازمند هستند و تمام دانشهای متداول زبان کنونی به ادبیات وابسته هستند.
وی افزود: ادبیات فارسی در طول سدههای پیاپی توانسته به مثابه عاملی تاثیرگذار، مرزهای سیاسی، دینی و فرهنگی شرق و غرب جهان را درنوردد و نفوذ خود را در جوامع جهان کنونی گسترش دهد، شاعران فارسی زبان از آغاز دورههای نخستین اسلامی، ادبیات فارسی را چونان رونق بخشیدند که شاهکارهای جهانی را به زبان فارسی برای جهانیان از خود باقی گذاشتند.
این استاد ادبیات ادامه داد: شاعران فارسی زبان در سدههای پنجم و ششم هجری توانستند الفاظ، معانی و ترکیب کلمات را با تصویرهای خیالی و موسیقی کلام، همراه با بیان مضامین و مطالب تازه و نو، چونان تلفیق نمایند که شعر فارسی را تعالی دیگر ببخشند.
وی تصریح کرد: طرز گفتار شاعران در سدههای هفتم و هشتم اصطلاحا به سبک عراقی معروف شد، در عهد تیموری پیشینه ظهور سبک هندی فراهم و در عصر صفویه دچار سستی و رخوت شدشد.
کازرونی افزود: شعر فارسی از سدههای دهم تا میانه سده دوازدهم هم با عنایت همه جانبه بزرگان ایران و هند رو به رو شد اما از میان سده دوازدهم به بعد جنبشی نو در شعر پدید آمد و همین امر پیدایش بازگشت ادبی را به دنبال داشت و در نهایت در عهد زندیه و قاجاریه و سرانجام در دوره مشروطیت و تا عصر حاضر شاعران همچنان به نوگرایی میپردازند.
وی با بیان این که سرزمین پهناور ایران در طول زمانهای مختلف دچار تهاجمات فراوانی شده است بیان کرد: سرزمین ایران از دوره قبل از اسلام تا تهاجم یونانیان و سایر اقوام مهاجر، روزگاری پرچمدار تمدن جهان پیشین بوده و در حدود ۴۴ درصد دنیای قدیم در تسلط این امپراطوری عظیم و دوستدار بشریت بوده است و به نوعی با ادبیات فارسی که زبان اقوام درونی این سرزمین بوده است سروکار داشته است.
وی ادامه داد: ایران زمین در طول تاریخ شاعرانی همچون فردوسی داشته که پرچمدار حماسه جهانی است و توانست نوعی قدرت و شجاعت در کالبد ایرانیان بنشاند و ایرانیان را به زندگی خجسته خود امیدوار سازد.
وی گفت: سعدی معلم عشق و اخلاق، مولانا استاد عرفان، حافظ تلفیق دهنده عشق زمینی و عرفانی است و خیام که زندگی و معرفت دنیوی را در نشاط و خوشگذرانی میداند. وی اظهار داشت: ایرانیان همیشه حال را بر گذشته و آینده ترجیح میدادند و امروز در روانکاوی و روانشناسی اصل مساله جهانی، دریافت زمان حال است و ملتی که در زمان حال بتوانند به زندگی خود ادامه دهند یک ملت موفق خواهد بود.
این پژوهشگر ادبی با اشاره به شاعران و نویسندگان برجسته جهان بیان کرد: در جهان فعلی ۱۰ شاعر برجسته جهانی وجود دارد که پنج شاعر آن از این سرزمین کهنسال اهورایی هستند، این شاعران عبارتند از خیام نیشابوری، فردوسی طوسی، سعدی شیرازی، مولوی بلخی و لسان الغیب حافظ شیرازی که در جهان شعر و ادب و دنیای ادبیات شهره جهانی یافتهاند.
باستانیترین ادبیات جهانی
وی ادامه داد: ادبیات کهنسال زبان فارسی از باستانیترین ادبیات جهانی است که مدتها عواطف بشری را به خود معطوف کرده است، شعر فارسی گویای حیات مردمی است که از دیرباز با فرهنگی بالنده در مشرق زمین خدمات شایان توجهی در زمینههای گوناگون به اقوام بشری نموده است، ادبیات فراملی ایران روزگاری سرزمینهای چین تا روم را در قلمرو خود داشته است و کام مردم این دیار را با لطف بیان و قند فارسی شیرین ساخته است.
حسینیکازرونی با اشاره به آمیزش گویشهای ایرانی خاطرنشان کرد: از یک سو آمیزش گویشهای مختلف به ویژه لهجه عمومی شرق کشور با زبان عربی در سدههای نخستین جنبش اسلام موجب شد تا زبان جدیدی به وجود آید و از سوی دیگر این پدیده موجب شد تا از این پس ادبیات نو پای فارسی در خدمت شعر و شاعری قرار گیرد.
وی گفت: پالایشی که رودکی سمرقندی و دیگر شاعران و نویسندگان ایرانی در سدههای نخستین اسلامی در گفتارشان به عمل آوردند ادبیات این مرز و بوم را چنان رونق بخشیدند که شاهکارهای جهانی را در زبان فارسی برای جهانیان به یادگار گذاشت تا آنجا که سده چهارم تنها با داشتن شاهنامه میتواند بر زبان فارسی حکمروایی کند.
وی با تاکید بر این که شعر شاعران میتواند آینه تمام نمایی روح و اندیشه واقعی ایرانیان باشد افزود: شاعران فارسی زبان در سدههای پنجم و ششم هجری الفاظ، معانی و ترکیب کلمات را با تصویرهای خیالی و موسیقی کلام همراه با بیان مضامین و مطالب بدیع چونان تلفیق نمودند که شعر فارسی را تعالی دیگر بخشدند.
کازرونی اضافه کرد: عنصری بلخی و فرخی سیستانی که آغازگر این راه بودند چیرگی خود را در ادب گرانبار فارسی نمایان ساختند و راه را برای استاد تشبیه یعنی منوچهری دامغانی هموار کردند، انوری، خاتم شعرای این دوره، شاعر صاحب سبکی است که در اوایل سده ششم به گویش عمومی عصر خود روی آورد و به شیوه و طرزی نو سخن گفت.
این نویسنده بیان کرد: در پایان قرن ششم شعر فارسی به دلیل انتقال از مشرق ایران با حوزههای مرکزی، فارس، آذربایجان و همچنین به کار بستن شیوه های دینی و مذهبی دچار تغییرات وسیع قلمرو گفتار شد از جمله شاعران صاحب سبک این دوره میتوان به اثیرالدین اَخسیکتی و معارضین او خاقانی شَروانی اشاره کرد که در ارایه ترکیبات تازه و تشبیهات نو سرآمد زمان خود بودند.
بگفته وی یکی دیگر از شاعران صاحب سبک در این عهد که بیش از هر شاعر معاصر، در ادبیات فارسی تاثیرگذار و دارای نفوذ و اهمیت بوده نظامی گنجوی است، جای تردید نیست که آذربایجان در سدههای پنجم و ششم هجری همچون خراسان و عراق عجم یکی از پایگاه های مهم زبان فارسی محسوب میگردید.
وی با بیان این که سنایی غزنوی نخستین کسی بود که در شعر فارسی به ایجاد منظومه های بلند عرفانی پرداخت گفت: شعر عرفانی با پیدایش عطار در قرن ششم به نهایت کمال رسید، سنایی و عطار سابقه سالارِ مولوی در خلق بزرگترین شاهکار اثر عرفانی جهان یعنی مثنوی معنوی بودند.
این استاد ادبیات افزود: در عصر مغول بر اثر انتشار برخی مفاسد اجتماعی، انتقادات و ناخوشنودیها به شدت رواج یافت، این انتقادات سخت که نتیجه دل آزاریها و بدبینیها و حاصل فجایع وحشتناک مغولان است در آثار سعدی، اوحدی، حافظ و عبید زاکانی به خوبی مشهود است، شعر فارسی در دوره مغول با ۲ شاعر بزرگ ایران یعنی سعدی و مولوی آغاز و با حافظ، شاعر جاویدان زبان فارسی، خاتمه میپذیرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: طرز گفتار شاعران در سدههای هشتم هجری اصطلاحا به سبک عراقی معروف شد، در عهد تیموریان پیشینه ظهور سبک هندی فراهم میشود و مشهورترین شاعر پایان این دوره عبدالرحمن جامی بوده است، شعر فارسی در عصر صفوی دچار ضعف و رخوت میگردد و اگر از چند شاعر معروف بگذاریم اشعار درخور از دیگر شاعران درنمییابیم.
وی عنوان کرد: رواج و تداول سبک هندی که در دوره تیموری نشات یافته است در این دوره به کمال میرسد و تا پایان عصر صفوی ادامه پیدا میکند، علت عمده پیدا شدن این سبک، وضع اجتماعی آن دوران است که سبب توجه مردم به افکار و اوهام حاصله از آن گردید و سبب شد که شاعران از عوالم مادی منحرف شوند و اساس گفتار را بر اصطلاحات عمومی بگذارند، بیشتر گویندگان این سبک به دلیل پارهای از عوامل از جمله عدم توجه پادشاهان صفوی، به دربار هندیان کوچ کردند و در آنجا زیستند، سبک مذکور در هندوستان و افغانستان رواج بسیار پیدا کرد و هنوز هم در آن دیار رایج است.
حسینی کازرونی با بیان این که در سده هشتم غزل در سبک هندی بیش از هر نوع شعر دیگر متداول گشت بیان کرد: غیر از مراثی و مدایح امامان معصوم (ع) موضوع رایج در شعر دوره صفوی اشعار غنایی و غزلی است که گاهی با رنگ تصوف و افکار زاهدانه به همراه وعظ و اندرز میآید، محتشم کاشانی بزرگترین شاعر مرثیه سرا و عرفی شیرازی معروفترین غزل سرای این عهد هستند اما کسی که کمال سبک هندی به نامش ثبت شده صائب تبریزی است که در دربار هندی و عثمانی از شهرت خاصی برخوردار بوده است.
وی توضیح داد: از میانه قرن دوازدهم به بعد جنبشی نو در شعر فارسی پیدا شد که از مراکز عمده آن اصفهان و شیراز بود و معتقد به بازگشت به شیوه استادان سبک عراقی و رها کردند شیوه هندی بودند و بر اثر این حرکت روح تازهای در قالب شعر فارسی دمیده و موجب پیدایش نهضت بازگشت ادبی شد در عین حال سبک هندی در افغانستان و هندوستان طرفداران خاص خود را داشته و دارد.
این نویسنده ادبی دوره بازگشت یا دوره تجدید سبک پیشینیان را به ۲ دوره متمایز تقیسمبندی کرد و گفت: دوره نخست آن از نیمه سده دوازدهم آغاز میشود و تا قسمتی از اوایل قرن سیزدهم ادامه پیدا میکند در این دوره شاعران بیشتر از سبک شاعران سدههای ششم تا هشتم در گونههای ادبی غزل، مثنوی و قصیده استفاده میکردند، دوره دوم نیز از پایان نیمه نخست قرن سیزدهم آغاز میشود و گویندگان علاوه بر استفاده از شاعران مورد نظر به سبک شاعران قرن چهار تا ششم هجری هم نظر داشتند.
وی تصریح کرد: باید گفت روشی که شاعران عهد زندیه و قاجاریه داشتد در دوره مشروطیت و تا عصر حاضر کم و بیش معمول و متداول میباشد، وصال شیرازی در غزلگویی و خوشنویسی و قاآنی شیرازی در قصیدهسرایی، غزلگویی و نویسندگی در عصر قاجار معروف و مشهور بودند، شیوه این شاعران حتی در دوره مشرطیت به گونهای در طرز گفتار شاعرانی مانند ادیب نشیابوری، ادیب پیشاوری و ادیب الممالک فراهانی موثر بوده است.
حسینی کازرونی با بیان این که به تبعیت از رخدادهای سیاسی و اجتماعی تحولات ادبی پدیدار میشوند افزود: جنبش مشروطه خواهی جامعه خسته و خمود هزار ساله ایران را به تکاپو در آورد و موجب دگرگونیهای بسیاری در ارکان معیشتی مردم شد، عوامل عمده اقتصادی و فرهنگی در این دگرگونیها موثر بودهاند عمده تحولات در این دوره عبارتند از آشنایی ایرانیان با فرهنگ و ادب غرب، رواج صنعت چاپ، چاپ روزنامه و کتاب، رفت و آمد ایرانیان به غرب، تاسیس دارالفنون و مدارس جدید، اعزام دانشجویان به اروپا و سپردن مسئولیت امور به آنان پس از بازگشت و بیداری ایرانیان که همه آنها معلول ایرادات و ارایه اشعار مهیج و سخنرانیهای پر تاب و توان آزادیخواهان و عدالت جویان بوده که جامعه ایرانی را از شر جهالتها و ستم کاریها رهایی بخشیدند.
وی بیان کرد: به دنبال تغییرات شگرف در شقوق و شوءن اجتماعی کشور؛ ادبیات معاصر که نتیجه رهایی از دردها، رنج بیدادگریها، ستم و یوغ استعمارگریهای بود پا گرفت. بحث درباره سرنوشت مردم، آزادی قلم و بیان واقعیات ملموس زندگی، درون مایه شعر گویندگان این دوره گردید.
این استاد دانشگاه گفت: عصر شعر نیمایی از سلطنت رضاخان آغاز و تا شروع حکومت محمدرضا پهلویی که دوره درخشش نیما و جدال کهنه و نو بود ادامه پیدا میکند و تا کودتای ۲۸ مرداد که شکوفایی شعر نیمایی بود به دارازا کشیده شد و شعر سپید یادگاری از همین دوره است.
وی یادآور شد: پس از کودتا تا قیام ۱۵ خرداد دوره رمز گونه ادبیات اجتماعی و حماسی بود، از آن زمان تا دوره انقلاب اسلامی، زبان شعر عصر بیداری درون مایه ها از نوعی تنوع و گسترگی که نتیجه آشنایی و تاثیر پذیری از فرهنگ غرب بوده متاثر شده است میتوان گفت سرانجام شعر فارسی در این دوره شعری پویا و فعال و حاصل سیلان اندیشهها و افکار با گوناگونی بسیار به جلوههای بیشمار در ارایه تصاویر همراه با آرایههای بدیع و ترکیبات شیوا در نمایههای معنوی است.
کازرونی گفت: بنابراین این اثر ادبیات است که جنبشها را به وجود می آورد، انقلابهای را تاثیر می بخشد و انقلابهای معنوی، مادی، صنعتی و حیثیتی ملتها را به وجود میآورد.