تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۳

تهران- ایرنا- روزنامه همدلی در مطلبی آورد: از زمان ورود ترامپ به کاخ سفید همه چیز به چالش کشیده شد؛ از نقش رهبری سیاسی ایالات متحده بر جهان تا جایگاه نهادهای بین‌المللی. تاجری که توانست بر مهم‌ترین کرسی سیاسی جهان تکیه بزند، بیش از آنکه دغدغه تداوم رهبری سیاسی ‌آمریکا را داشته باشد، به چرتکه اقتصادی نظر افکنده است؛ چرتکه‌ای که قادر به محاسبه جایگاه سیاسی ابرقدرت در یک نظام تک‌قطبی نیست. ‌

روزنامه همدلی پنجم آبان یادداشتی به قلم علی تقوی کارشناس روابط بین‌الملل منتشر کرد در گزیده‌ای از آن می‌خوانیم: آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم با پیمان ناتو و مارشال توانست با کمک‌های نظامی و اقتصادی به اروپا از نفوذ شوروی جلوگیری کند و خود را به عنوان رهبر جهان غرب معرفی کند. این کشور بعد از فروپاشی شوروی سابق و در مرحله دوم حوادث ۱۱سپتامبر با معرفی تروریسم سازمان یافته به عنوان دشمن جدید ‌آمریکا و جهان متمدن، به تنها رهبر سیاسی و اقتصادی جهان تبدیل شد.

کشوری که توانسته بود با قدرت نظامی و اقتصادی، خود را به عنوان تنها قدرت بزرگ در جهانی تک‌قطبی ببیند، حال با رهبری ترامپ شرایط را متفاوت می‌بیند. شعارهای ساختارشکنانه ترامپ قبل از انتخابات ۲۰۱۶ و اقدامات یک‌جانبه در خروج از توفق‌ها و معاهدات بین‌المللی بعد از ریاست جمهوری و همچنین ترجیح مسائل اقتصادی بر مسائل سیاسی و کم‌اهمیت کردن نقش رهبری سیاسی ‌آمریکا در جهانی تک‌قطبی، هم اعتماد کشورهایی که خود را زیر سپر امنیتی ‌آمریکا می‌دیدند از بین برده است و هم نهادهای سیاسی قدرتمند و تاثیرگذار در انتخابات را به سمت رقیب متمایل کرده است.

توافق‌ها و پیمان‌هایی همچون توافق پاریس، پیمان نفتا، پیمان تجاری اقیانوس آرام، پیمان نیویورک و از همه مهم‌تر بحث بر سر بودجه ناتو، چالش‌هایی است که نقش رهبری ‌آمریکا را به عنوان رهبری سیاسی جهان کمرنگ کرده است. چنین رفتارهایی برای اروپاییان که بیشترین ارتباط سیاسی و اقتصادی را با دولت ‌آمریکا داشتند دیگر قابل توجه نیست. ایالات متحده تا قبل از دولت ترامپ همچنان به سیاست هزینه برای نفوذ و حفظ رهبری بر جهان ادامه می‌داد. ترامپ که هزینه اقتصادی برایش قابل توجیه نبود، با شروع دوره ریاست جمهوری خود با شعار «اول ‌آمریکا» به کاخ سفید وارد شد و تغییراتی در نقش نفوذ ‌آمریکا اعمال کرد. ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید بارها به شرکای اروپایی خود و همچنین متحدان حاشیه‌نشین خلیج فارس هشدار داد که ‌آمریکا دیگر مجانی از کسی دفاع نخواهد کرد.

این سیاست‌ها انحراف از استراتژی ‌آمریکا در چند دهه اخیر است که می‌توان بر نظم جهانی به رهبری ایالات متحده پایان دهد. چنین سیاست‌هایی در زمانی انجام می‌شود که با افزایش قدرت چین امکان تغییر از جهان تک‌قطبی به جهان دوقطبی یا چند قطبی دور از ذهن نیست. در زمانی که ‌آمریکا بیش از هر چیزی نیاز به حفظ نظام تک‌قطبی دارد تا بتواند به رهبری خود بر جهان ادامه دهد؛ تاجری بر مسند قدرت است که باورهای متفاوتی نسبت به سیاست دارد.


نیازی و باوری که هرچند ترامپ با آن بیگانه است ولی نهادهای قدرت و تاثیرگذار در انتخابات ‌آمریکا به خوبی آن را درک می‌کنند. سیاست‌های انزواگرایانه دولت ترامپ برای نهادهای قدرت و بخصوص مجتمع‌های صنعتی - نظامی که نقش تعیین کننده‌ای در انتخابات ‌آمریکا دارند، قابل توجیه نیست. انزجار ترامپ از مجتمع‌های صنعتی – نظامی و تقلید از سیاست‌های آیزنهاوری در مقطع کنونی می‌تواند دوره ریاست جمهوری ترامپ را چهار ساله کند. فارغ از نظرسنجی‌ها که از پیشی گرفتن بایدن حکایت دارد، ترجیح سیاست‌های اقتصادی بر هژمونی ‌آمریکا که در تضاد با منافع بلندمدت ایالات متحده است، این امکان را می‌دهد که ترامپ هم مانند بوش پدر، بیش از یک دوره کرسی ریاست جمهوری را در کارنامه سیاسی خود نبیند. ‌