تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۵

تهران- ایرنا- محمدعلی بهمنی یکی از برجسته‌ترین غزل سرایان معاصر به شمار می‌رود که با زبان عاطفی و گیرایش مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. این شاعر نام‌آور با مهارتی کم نظیر، زبان زنده و جاری مردم را به خدمت غزل درآورده و از قابلیت‌های چندگانه تصویری و موسیقایی نهایت استفاده را برده است.

در میان انواع هنر، شعر هنری کلامی است و به لحاظ آنکه در قالب زبان ارایه می شود، خیلی بیشتر از هنرهای دیگر با مخاطب ارتباط برقرار می کند و در صورتی که زیبا و دلنشین باشد، می تواند مخاطب را اقناع کند. به بیان دیگر می توان گفت شعر آفرینش زیبایی با زبان است،‌ به طوری که می توان سبک و زیبایی را در زبان جست وجو کرد. بی شک هر مضمون و عاطفه ای، زبانی خاص طلب می کند و نیز برحسب حال و شخصیت مخاطب، لحن و کیفیت سخن چه از نظر مفردات و ترکیبات و چه از لحاظ بافت نحوی باید تغییر کند. 

در شعر فارسی، غزل به لحاظ قابلیت های ویژه اش همواره از جایگاهی رفیع و موقعیتی درخشان برخوردار بوده و قالبی زنده،‌ پویا و پرتپش به شمار آمده است. غزل همواره بر تارک ادبیات ایران درخشیده است و در طول زمان در رودخانه خروشان شعر فارسی، زلال و مواج به جریان دل انگیز خویش ادامه داده است. در دوران معاصر شاید بتوان از میان نخستین شخصیت های سرشناس غزل نو به محمدعلی بهمنی اشاره کرد.

کشور ما در اعصار تاریخ همواره در شعر و ادب زبانزد خاص و عام بوده که این مسأله ناشی از وجود افراد مطرح و برجسته در حوزه ادب و زبان فارسی است. از این رو پاسداشت و بزرگداشت مشاهیر بزرگ عرصه فرهنگ و ادب فارسی امری ضروری به نظر می رسد. بدون شک سپاس از توانمندی بی نظیر محمدعلی بهمنی در وادی شعر و شاعری که این طلیعه دلنشین را ارج نهاد و در جهت گسترش و کمال آن تلاش های ارزنده ای ورزید و با نوآوری ذهنی و زبانی آثار ماندگاری را در عرصه غزل نو برجای گذاشت، رویکردی ارزشمند و ارزنده به شمار می آید. 

محمدعلی بهمنی از نام آورترین غزل سرایان معاصر است. زبان عاطفی و گیرای او مخاطبان زیادی را جلب کرده است. دستورمندی جملات بهمنی بسامد بالای واژه های امروزی و زنده اجتماع و موسیقی غنی و فزاینده در غزل های بهمنی از جمله دلایلی به شمار می رود که باعث زیبایی و دلنشین شدن شعر او می شود. بهمنی با مهارتی در خور، زبان زنده و جاری مردم را به خدمت غزل درآورده و از قابلیت های چندگانه تصویری عاطفی و موسیقایی این گونه زبان نهایت استفاده را برده است.(۱)

زندگی ادبی محمدعلی بهمنی

بهمنی نخستین شعرش را در ۹ سالگی سرود و در همان سال یعنی در ۱۳۳۱ خورشیدی این شعر را در مجله روشنگر به چاپ رساند. او بعدها در جست وجوی کار سر از انتشارات بامداد در آورد. وی نخستین مجموعه شعرش را در ۱۳۵۰ خورشیدی با عنوان باغ لال که مجموعه ای از شعرهای نیمایی است در انتشارات بامداد به چاپ رساند. مجموعه در بی وزنی را که در برگیرنده شعرهای بی وزن اوست در ۱۳۵۱ خورشیدی به چاپ رساند و چهار سال بعد مجموعه ای از شعر کودک را با عنوان گیسو، کلاه، کفتر چاپ کرد. او به مدت ۱۳ سال در سکوت و بی خبری به سر می برد تا اینکه در ۱۳۶۹ خورشیدی با انتشار مجموعه غزل گاهی دلم برای خودم تنگ می شود خوش درخشید و با موج بزرگی از اشتیاق و استقبال روبرو شد و فصل تازه ای را در زندگی ادبی اش رقم زد. از همین سال بود که فعالیت ادبی اش را به صورت جدی آغاز کرد. این مجموعه با چنان استقبالی روبرو شد که هنوز سه سال از زمان چاپش نگذشته بود که سه بار تجدید چاپ شد و این استقبال هنوز هم ادامه دارد. بهمنی در ۱۳۷۴ خورشیدی همکاری خود را با هفته نامه ندای هرمزگان آغاز کرد و صفحه ای با عنوان تنفس در هوای شعر را هر هفته در پیشگاه مشتاقان خود قرار داد. او در ۱۳۷۷ خورشیدی مجموعه شعر شاعر شندیدنی است را به چاپ رساند و یک سال بعد مجموعه عشق است او به همراه سی دی و کاست روانه بازار شد. این مجموعه نیز به شدت از سوی جوانان مورد استقبال قرار گرفت. (۲)

در ۱۳۷۸ خورشیدی تندیس خورشید مهر را به عنوان برترین غزل سرای ایران دریافت کرد و در ۱۳۸۲ خورشیدی با همت اداره فرهنگ و ارشاد استان هرمزگان همزمان با برگزاری ششمین کنگره سراسری شعر و داستان جوان نکوداشت بهمنی برگزار شد. در ۱۳۸۵ خورشیدی مقام نخست شعر کلاسیک را به دست آورد و تندیس سرو را دریافت کرد. او مجموعه های شعری امانم بده را در ۱۳۸۰ خورشیدی، این خانه واژه های نسوزی دارد را در ۱۳۸۲ خورشیدی، چتر برای چه؟ خیال که خیس نمی شود را در ۱۳۸۶ خورشیدی، من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم را در ۱۳۸۸ خورشیدی و آخرین مجموعه شعری با عنوان تنفس آزاد را نیز در ۱۳۸۹ خورشیدی به چاپ رساند.(۳)

بهمنی در قالب های مختلفی از قبیل کلاسیک، نیمایی و سفید طبع آزمایی کرده است اما غالب شعرهای او غزل است. او یکی از غزل سرایان مطرح کشور به شمار می رود اما هیچ گاه خود را در زمره اساتید کشور نمی داند. وی نه تنها شاعری توانمند محسوب می شود، بلکه به عنوان سخنران، منتقد و داور در بیشتر همایش های ادبی، فرهنگی و هنری حضوری فعال و گسترده دارد. او افزون بر فعالیت در حوزه شعر و ادب در عرصه فرهنگ و هنر نیز صاحب نظر است.

نوآوری های بهمنی در قالب های شعری

شاعران نوپرداز هر یک به میزان توانمندی و استعداد خویش می کوشند به نوآوری هایی در عرصه سنت های شعری و ادبی دست یابند و از این طریق اقتدارشان را بر قلمرو گسترده کلام اثبات کنند. آنچه با عنوان سنت ادبی شناخته می شود در واقع آمیزه ای است از افکار و عقاید، شکل ها و ویژگی های سبکی که در آثار متعدد ادبی در طول دورانی طولانی مرسوم شده و به کار رفته است. همه آثار ادبی به گونه ای از سنت گذشته تاثیر پذیرفته اند. در میان شاعران سنت گرای نوپرداز، بهمنی جایگاه ویژه ای دارد. وی نه یکباره از سنت های کهن ادبی بریده است و نه لزوم تجدد ادبی را منکر شده، بلکه شیوه ای میانه در پیش گرفته است. بهروز ثروتیان درباره توفیق او در شعر می نویسد:‌ شعر بهمنی شعار نیست، بلکه همچون سعدی و حافظ حرفی برای گفتن دارد و هر بار پیام خود را به شکلی موثر بیان می کند. گاه به شکل غزل سنتی، گاه به شکل روایی یا شعر نو یا سپید و گاه با جمله های کوتاه، پیغامی بلند را در نقطه چین های ذهن جای می دهد. در هر حال بهمنی با هر شکل و ساختاری همیشه برای گفتن حرفی دارد و حتی در ساده ترین کلام موزون و بی قافیه اش با خواننده شعرش رابطه برقرار می کند.

بهمنی همراه با حسین منزوی و سیمین بهبهانی از شاعران موفق غزل نئوکلاسیک به شمار می آیند زیرا با زبان و بیانی امروزین در قالب قدیمی غزل به سرودن شعر پرداختند و غزلی نو آفریدند. بهمنی با تلفیق و ترکیب سنت های ادبی پیشینیان و زبان و اندیشه های نوآورانه که زاییده ذهن خلاق و نواندیش اوست، توانسته پیوندی عمیق میان شعر سنتی و نو به وجود آورد و به جایگاه مقبولی در میان غزل سرایان موفق دست یابد. بهمنی در مجموعه اشعار خود در زمینه های مختلف شعری طبع آزمایی کرده است، از قالب های سنتی گرفته تا شعر نو نیمایی، در آثار او دیده می شود. مجموعه باغ لال و برخی از اشعار در فصل عطسه های پیاپی در قالب نیمایی سروده شده است. مجموعه تنفس آزاد شعر سپید است. در مجموعه امانم بده شعر به غزل گفتار نزدیک شده و بیشتر حالت ترانه دارد، کوتاهی و پرمفهومی برخی اشعار که سه جمله بیشتر نیست،‌ هایکوی ژاپنی را در ذهن تداعی می کند. با این همه دلبستگی خاص بهمنی به قالب غزل موضوعی است که انکار کردنی نیست. اشتیاق بهمنی به قالب غزل، بیش از آن است که بتواند تنها به شیوه نیمایی بسنده کند. او حتی در شعر موج نو و سپید خود دلبستگی خویش را به غزل نشان می دهد.(۴)

جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است / در آینه تلفیق این چهره تماشایی است

بسامد بالای واژه غزل در شعر بهمنی مهر تاییدی بر دلبستگی وافر او به این قالب شعری به شمار می آید، به طوری که در اشعار وی حتی در میان شعرهای سپید ده ها بار واژه غزل به کار رفته است. بهمنی غزل گذشته را برای بیان احساسات اندیشه های امروزین ناتوان می بیند، بنابراین در جنبه های مختلف غزل دست به تغییر می زند و فرم تازه و خاصی را ایجاد می کند تا فرم جدید دست او را بیان دغدغه امروز باز گذارد. او افزون بر دگرگون کردن غزل در زمینه تصویر زبان و موسیقی در شکل ظاهری غزل نیز تغییراتی ایجاد کرده است. به طور کلی غزل های بهمنی از جمله غزل های متحول امروز است. غزل گفتار او به ویژه در مجموعه امانم بده فاصله خود را با زبان رسمی و فاخر ادبی بیشتر کرده و از امکانات زبان روزمره مردم و نیز از امکانات شعر نو فارسی بهره برده است. وی در نخستین غزل خویش در مجموعه گاهی دلم برای خودم تنگ می شود همانند طفلی گریزپای غریبانه به دامان غزل باز می گردد و در حالی که با افتخار چتر نیما را بر سر گرفته است، عطش خویش را با باران غزل سیراب می کند:

اینک آن طفل دبستان غزل / بازگشته است غریبانه به دامان غزل

چتر نیماست به سر دارد و می بالد لیک/ عطشی می کشدش از پی باران غزل  

زبان ساده و عامیانه در اشعار بهمنی

مهمترین شگرد بهمنی در شعر، استفاده او از زبان ساده و شفاف و در برخی موارد محاوره و عامیانه اوست، او به طور صریح بدین امر اشاره می کند:

من با زبان خانه/ من با زبان کوچه و بازار/ من با زبان همشهری هایم/ ساده و رک حرف می زنم/

شعر بهمنی آنقدر ساده و روان است که اصلا در معدود مواردی، نمی توان پشتوانه و سنت فرهنگی یا تاریخ فرهنگی را در آن دید، هر چه هست، فرهنگ شاعر است و فرهنگ شاعر، چیزی نیست جز احوال و تجربیات شخصی شاعر به زبان ساده و محاوره و به همین جهت شاید آن عمق که در شعر شاعران بزرگ صاحب سبک است در شعر او وجود ندارد و زلالی و شفافی را در هاله کلمات شفاف شعر او می توان دید و خواند و به همین جهت برقراری حس همدلی با شاعر به دقت و درنگ و تامل چندانی نیاز ندارد و اصلا شعر بهمنی چنان اقتضا می کند که شعری از دل ساده توده مردم در دل ساده نفوذ می کند و رواج و استقبال برخی از شعرهای او در فرهنگ و موسیقی مردم خود گواه عدلی بر اثبات این مدعا است. (۵)

عنصر غالب بیانی در شعر بهمنی استفاده از زبان محاوره و تعبیرات و فرهنگ عامیانه و روز است. چنانکه می توان فهرست آنها را در خلال چندین صفحه ذکر کرد.

دریا و انعکاس آن در اشعار بهمنی

یکی از موتیف های(درون مایه) اصلی در شعر بهمنی، لحظات شیرین و جذابی است که این شاعر با دریا و پدیده های پیرامون آن دارد. او با اقامت در سواحل شاعرانه خلیج فارس با دریا پیوندی ناگسستنی بست و روح و روانی دریاگون از دریای درون خویش ساحل نشینان را دُر و مرجان ارمغان آورد. دریا در شعر بهمنی همین دریای جنوب کشور است. اگر او برای خلق اشعار خویش از دریا و پدیده های پیرامون آن بهره می گیرد، هدفش استفاده نمادین از این پدیده نیست، بلکه نجواهای روح انسانی اندیشمند است که با یکی از مظاهر طبیعت که هر گاه در مقابل آن می نشیند، لحظه هایی خاص و سرشار از ابهام و دلتنگی را تداعی می کند که او در اشعارش به توصیف آنها می پردازد.(۶)

پی نوشت:

۱. احمدنژاد، کامل و کمالی، شیوا، عروض و قافیه، چاپ اول، تهران: علمی

۲. پورسیفی ساسان سرا، فاطمه، زندگی، نقد و تحلیل سبک تغزلی اشعار محمدعلی بهمنی

۳. ثروتیان، بهروز، لذت بهت زدگی در شعر محمدعلی بهمنی، تهران، ناشر فصل پنجم

۴. خواجات، بهزاد، منازعه در پیرهن، تهران: رسش

۵. رویایی، یدالله، هلاک عقل به وقت اندیشیدن، تهران: مروارید

۶. آشوری،‌داریوش، شعر و اندیشه، چاپ دوم. تهران: مرکز