تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۷

تهران- ایرنا- کتاب بیایید این گونه باشیم: مبانی و اصول مکتب شهید سلیمانی، اثر محمدباقر بابایی محسوب می‌شود که در آن بینش و مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مورد واکاوی قرار گرفته است.

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، نمونه برجسته‌ای از تربیت‌شدگان مکتب امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب به شمار می‌رود که همه‌ عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ وی در همه‌ این سالیان بود. از این رو ماندگاری و اثرگذاری شهید سلیمانی در نسل های آینده و شناسایی ارزش کاری که او انجام داده، نیازمند طرح آن به شکل مکتب و یک مدرسه‌ درس‌آموز است تا اندیشه، ارزش ها، الگو و نمادهایی فکری و انگیزشی او باز تعریف و بازنمایی شود تا بتوان به الگوهای رفتاری دست یافت و  افرادی را با همین سیاق پروراند و بدین ترتیب خدمتی شایان توجه به آینده جامعه کرد.

پس از شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در سخنانی فرمودند که «نباید به شهید سلیمانی به عنوان یک فرد نگاه کرد. باید حاج قاسم را به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.» پس از آن نویسندگان و پژوهشگران در تبیین این مکتب تلاش کردند و «بیایید این گونه باشیم» نیز یکی از همین پژوهش‌ها در تبیین مکتب فکری و عقیدتی سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی است.

معرفی کتاب

کتاب بیایید این گونه باشیم: مبانی و اصول مکتب شهید سلیمانی نوشته محمدباقر بابایی در پنج فصل و با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و ۲۸۸ صفحه توسط انتشارات دانشگاه جامع امام حسین (ع) چاپ و روانه بازار نشر شد.

در مقدمه این کتاب آمده است: آیه ۱۶۹ سوره آل عمران بیانگر این حقیقت نظام هستی است که شهدا مرده به مفهومی که در نزد مردم هست، نیستند بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگار روزی می خورند؛ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» تفاوت مرده و زنده در نزد مردم به آثاری است که بر زنده مترتب است اما مرده دیگر نمی تواند آن کارها را انجام دهد مثلا شخصی که زنده است، می تواند کار کند و فعالیتی داشته باشد ولی با مردنش این امورات تعطیل می شود.

این آیه بیانگر این است که شهدا از این وصف خارج هستند یعنی آنها زنده هستند و لذا تاثیرات خود را نیز دارند. شهادت حاج قاسم سلیمانی و تحولات بعد از آن این آیه را به خوبی امروز نشان داد که او نه تنها کُشته نشد، بلکه کِشته شد او از این کالبد جسم خروج کرد اما به ملکوت عروج کرد. آن هم نه فقط در بوستانی به وسعت ایران، بلکه در «مَزرعه ای به گستره هستی». آری؛ «بذلِ جان» آن مجاهد، «بَذرِبینشی» گشت و در دل تمامی آزادی خواهان، صلح طلبان و ستم ستیزان کاشته شد. «خون» آن شهید که تا دیروز در«تَن» او جاری بود، از امروز در «وطن» او و فراتر از آن در جهان و در کالبد مجاهدان ساری می گردد. خونی که نه بر «زمین» بلکه در «زمان» ریخته شد تا برای همیشه تاریخ، «باغ بینش» جان ها را آبیاری کند.(حسین خنیفر، ۱۳۹۸)

کتاب بیایید اینگونه باشیم در پنج فصل با عناوین؛ «چرایی و چگونگی و چیستی مکتب سلیمانی، نگاهی اجمالی به زندگی حاج قاسم سلیمانی، حاج قاسم از منظر دیگران، اصول راهبردی مکتب سلیمانی و تبیین و تحلیل اصول راهبردی مکتب سلیمانی» تنظیم شده است.

فصل نخست کتاب شامل چهار گفتار است: «چرایی مکتب سلیمانی، چگونگی مکتب سلیمانی و چیستی مکتب سلیمانی».

در این فصل نویسنده در تلاش است تا چیستی مکتب سلیمانی را بازنماییِ تحلیلی کند و با ارایه دورنمایی از زندگی این شهید به تحلیل گفتمانی آن بپردازد و سعی شده علت های شور و شعور مردمی در تشییع میلیونی او را به تصویر بکشد. در گفتار چیستی و چرایی مکتب سلیمانی ارتباط آن با مکتب اسلام، امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای بازنمایی شده است. در گفتار دوم این فصل به ویژگی مکتب پرداخته شده که در نوع گزاره های آن خودنمایی می کند، مبنی بر این که گزاره های مکتب کلی است و قابل صدق بر دیگران و تعمیم است از این رو نوع مهندسی گزاره های مکتب سلیمانی باید کلی باشد و اگر به جزئیات پرداخته شود، حتما باید از آنها برداشت کلی صورت گیرد. نویسنده تلاش کرده تا مدلی که براساس آن مکتب سلیمانی باز کاوی می شود، تبیین کند تا چهره علمی آن بیشتر مشخص شود زیرا مباحث علمی باید ساختارش برپایه منطقی چینش شود که قابلیت تکرار پذیری داشته باشد از این رو در این گفتار مدل مفهومی حاکم بر گفتمان مکتب سلیمانی تبیین شده است.

فصل دوم چهار مبحث با عناوینی همچون «نگاهی گذرا به زندگی دنیوی حاج قاسم، دوستان و آشنایان نزدیک حاج قاسم، تحلیلی بر زندگی سرباز ولایت و محبوبیت دنیایی و اخروی حاج قاسم» دارد. در این فصل نویسنده برای اینکه بتواند به گزاره های کلی حاکم بر زندگی حاج قاسم دسترسی پیدا کند و نمای کلی از مکتب سلیمانی در بینش، روش و منش بازنمایی کند، نگاهی به زندگی کاری او انداخته است. ورود شهید سلیمانی به سپاه و مسوولیت هایی که او در جبهه های جنوب و سپاه ۴۱ ثارالله و فرماندهی نیروی قدس و نقش های که در عراق، سوریه و سایر کشورها داشته و اشاره کلی به دوستان و خانواده او شده است. در فصل سوم تحلیلی بر زندگی شخصی وی شده و نویسنده سعی دارد تا  گزاره های کلی آن را واکاوی کند و همچنین  در این بخش درک سبک فرماندهی و مدیریت او تبیین شده است. در گفتار چهارم علت ترفیع مقام دنیوی و اخروی این سردار شهید و محبوبیتی که در میان مردم داشته است، توضیح داده می شود.

فصل سوم نیز شامل چهار گفتار است: «حاج قاسم از منظر خود، حاج قاسم از منظر امام خامنه‌ای، حاج قاسم از منظر مسئولان و نخبگان و حاج قاسم از منظر مردم» در این فصل، حاج قاسم سلیمانی از منظر دیگران مورد واکاوی قرار گرفته است. نویسنده سعی دارد در این فصل میزان صحت و سقم گزاره ها را محک بزند. از این رو در گفتار نخست به گوشه ای از دل نوشته های مردم و خود شهید پرداخته و در گفتار دوم ابتدا به دیدگاه های مقام معظم رهبری از شهید اشاره شده و در بخش دوم به خلاصه نظرگاه همرزمان او که با آنها مصاحبه شده است اشاره دارد که از مجموع آنها توانسته مولفه های حاکم بر مکتب سلیمانی را در ابعاد بینشی، روشی و منشی بازشناسی کند.

فصل چهارم کتاب شامل ۲مبحث «مدل معرفتی و رفتاری سرباز ولایت مولفه‌ها و شاخص‌های اصول مکتب سلیمانی» است. این فصل به شیوه شناختی مکتب سلیمانی می پردازد. در گفتار نخست این فصل گذری برگفتمان معرفتی، ارزشی، الگویی و نماد های رفتاری سرباز ولایت پرداخته شده تا مدل مفهومی ترسیم شود و در گفتار دوم روش تحلیل اصول راهبردی مکتب سلیمانی مورد بررسی واقع شده است. بنابراین اصول برآمده از وصیت نامه و سخنان آیت الله خامنه ای و سایرین احصاء شده و مولفه ها و کلید واژه های اساسی را استخراج و در نهایت اصول در چهار مولفه فوق بر پایه سیاق سخنان و نظر مصاحبه گران تجمیع شده است.

فصل پنجم کتاب نیز چهار بحث به ترتیب با این عناوین «اصول اندیشه‌ای مکتب سلیمانی، اصول ارزشی مکتب سلیمانی، اصول الگویی مکتب سلیمانی و اصول نمادی مکتب سلیمانی» دارد: فصل پنجم کتاب اهمیت بسیاری دارد و نویسنده تلاش کرده تا دست به تبیین نظام معرفت‌شناسانه‌ای از مکتب سردار سلیمانی بزند و به مخاطبان معرفی کند. در واقع این فصل به اصول معرفتی در سه اصل خداباوری و یقین به وحدانیت او، تفکر راهبردی ولایی و آخرت نگری و اصول ارزشی و انگیزشی در سه اصل التزام عملی به دین، اخلاص در گفتار و عمل و روحیه جهادی و انقلابی گری و اصول الگویی در سه اصل صبرالهی، مدیریت دینی و تقوا و ادب اسلامی و انسانی و در گفتار چهارم به بیان اصول نمادی در سه اصل ولایت مداری، عشق به خدا و دیدار او و تصمیم گیری راهبردی ولایی می پردازد.

نتیجه گیری و جمع بندی نهایی

زندگی شهید سردار سلیمانی به همگان آموخت برای موثر بودن و خدایی شدن می توان از تمام جنجال های سیاسی ارتفاع گرفت. او مورد وثوق مقام معظم رهبری و تمام ارکان نظام و یک فرمانده استراتژیست بود. به یقین آنچه خوانندگان در این اثر مطالعه می کنند، آغاز ورود در تبیین بینش، روش و منش مکتب سلیمانی است.