تهران- ایرنا- مطالعات جدید محققان آمریکایی نشان می‌دهد بین افسردگی و سکته مغزی ارتباط مستقیمی وجود دارد و افراد مبتلا به افسردگی ۳۹ درصد بیشتر از افراد غیرمبتلا در معرض سکته مغزی قرار دارند.

به گزارش پایگاه خبری ساینس، سال هاست که مطالعات مختلف ارتباط افسردگی و سکته مغزی را نشان می‌دهد و مطالعات جدید محققان آمریکایی این ارتباط را به وضوح تایید کرده است.

درک ارتباط مکرر بین افسردگی و خطر سکته مغزی همواره برای محققان چالش برانگیز بوده است و احتمال می‌دهند افسردگی می‌تواند منجر به بروز رفتارهای ناسالمی شود که در بروز بیماری‌هایی مانند دیابت و فشار خون نقش دارند و ترکیب این عوامل احتمال بروز سکته مغزی را افزایش می‌دهد.

این مطالعات نشان می‌دهد افراد مبتلا به افسردگی ۳۹ درصد بیشتر از افراد غیر مبتلا در معرض سکته مغزی قرار دارند.

از طرفی یک مطالعه در سال ۲۰۱۴ میلادی این ایده را تقویت کرد که افسردگی خطر بروز سکته مغزی را فارغ از هرگونه بیماری‌های قلبی عروقی افزایش می‌دهد.

مطالعات دیگر نشان می‌دهد افسردگی پس از سکته مغزی در بسیاری از بیماران دیده می‌شود و می‌تواند احتمال مرگ این افراد را تا ۱۰ برابر افزایش دهد.  

افسردگی یک اختلال خلقی است که با احساس غم و اندوه و بی‌انگیزگی همراه است. افسردگی بر نحوه تفکر، احساسات و رفتار تاثیرگذار است و در موارد شدید بر سلامت فیزیکی بیمار نیز تاثیر می‌گذارد. برخی افراد به غلط بر این باورند که افسردگی تلقین ذهنی شخص است، باید گفت این حالت روحی کاملا جدی بوده و می‌تواند تمام جنبه‌های زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.

علاوه بر سلامت روحی و جسمی بیمار، روابط عاطفی و شغلی نیز در معرض خطر قرار دارند و به همین دلیل آشنایی با علائم افسردگی و پیشگیری از بروز آن برای تمام افراد حائز اهمیت است.

بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت، بیش از ۳۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان به افسردگی مبتلا هستند و این اختلال مهمترین عامل ناتوانی در سراسر جهان محسوب می‌شود. زنان بیشتر از مردان در معرض افسردگی هستند. تغییرات هورمونی، ساختار مغز و عوامل محیطی و اجتماعی می‌تواند در این امر دخیل باشد.

سکته مغزی دومین علت مرگ و میر است. نکته حائز اهمیت این است که این عارضه به طور کامل قابل پیشگیری است. در سال جاری ۸۰ میلیون نفر در سراسر جهان از سکته مغزی جان سالم به در بردند؛ ولی بسیاری از این افراد با چالش‌های اساسی از قبیل ناتوانی جسمی، مشکلات ارتباطی، ‌تغییر در نحوه تفکر و احساسات، از دست دادن شغل و درآمد و روابط اجتماعی روبرو هستند.

نتایج این مطالعه در نشریه Neurology: Clinical Practice منتشر شده است