روزنامه ایران شنبه ۱۷ آبان گفت وگویی را با عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیک و سفیر سابق ایران در اروپا، انجام داده است که در ادامه متن آن را می خوانیم:
دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه امریکا رقابت تنگاتنگی را از سر گذراندند. فارغ از موج عظیم حمایت دموکراتها از بایدن و آرای بسیاری که به نفع او در صندوقهای رأی ریخته شد، ترامپ هم پا به پای او پیش رفت و باوجود تصورات، آرای مردمی او از چهار سال پیش هم بیشتر بود؛ ارزیابی شما از این انتخابات چیست؟
آقای ترامپ با توجه به وضعیت اقتصادی که در دوره قبل از کرونا بویژه در رابطه با اشتغالزایی به وجود آورده بود، توانسته بود نظر دو دسته از مردم امریکا را به سوی خود جلب کند. یک دسته طرفداران پروپاقرص خودش بودند که فارغ از اقدامات خوب یا بد ترامپ، نظرخود را نسبت به او تغییر نمیدادند. اینها بیشتر گروههای سفیدپوست کمتر تحصیلکردهای بودند که با دیدگاههای ترامپ در مخالفت با مهاجران یا سیاه پوستان اشتراک نظر داشتند.
دسته دیگری از حامیان ترامپ هم بودند که گرچه او را فردی غیر نرمال میدانستند و رفتارهایش را قابل قبول نمیدانستند، اما برای آنها اقتصاد و تأمین معیشت خانواده حرف اول را میزد. اگرچه بهدلیل شیوع کرونا در امریکا وضعیت اقتصادی این کشور به هم ریخت و بیکاری زیاد شد، اما حامیان ترامپ از جمله همین گروه دوم، او را مسئول این وضعیت نابسامان نمیدانستند و معتقد بودند که کرونا باعث این وضعیت شده و ترامپ در دوره پساکرونا میتواند بار دیگر وضعیت اقتصادی امریکا را به شرایط اول بازگرداند. بنابراین به این دلیل ترامپ در کنار تبلیغاتی هم که انجام داد، در واقع توانست رأی دهندگان بسیاری را به سمت خود جذب کند.
از طرف دیگر افراد تحصیلکرده و کسانی که پایگاه اقتصادی بهتری داشتند، بهدلیل نارضایتی از رفتارهای ترامپ به سوی بایدن جذب شدند. این دسته معتقد بودند که روش ترامپ باعث از بین رفتن پرستیژ و اعتبار ریاست جمهوری امریکا شده است. در این میان عدهای از مخالفان او هم رویکردش در مقابله با کرونا را زیر سؤال بردند و معتقد بودند که رفتار متناقض او و بیمبالاتیاش در برخورد با این بیماری باعث افزایش کشته شدگان بیماری کرونا شده است.
لذا این مسأله باعث شد دو دستگی در امریکا به وجود بیاید و بهدنبال آن هم رقابت شدیدی بین این دو جریان شکل گیرد تا جایی که حتی دامنه آن به خانوادههای امریکایی هم کشیده شد و اختلافات جدی به وجود آورد. من معتقدم که این دوپارگی در جامعه امریکا تا مدتها ادامه خواهد داشت و اگر آقای بایدن، رئیسجمهوری شود به سختی میتواند اوضاع راکنترل کند.
نپذیرفتن نتیجه انتخابات از سوی ترامپ و ایجاد این شائبه که به نفع بایدن تقلب شده است، بر آتش این دو دودستگی خواهد افزود؟
بله من معتقدم که ترامپ بعد از شکست در این انتخابات دوباره به صحنه برمیگردد. البته قانون اجازه نمیدهد خودش به انتخابات بعدی برگردد اما فکر میکنم دخترش را کاندیدا کند و خودش هم همان تبلیغات قبلی را انجام دهد تا طرفدارانش را برای خود نگه دارد. یعنی سعی خواهد کرد بهعنوان یک منتقد اصلی دولت علیه آن کار کند. خب در چنین شرایطی آقای بایدن هم کار بسیار سختی دارد. انتقاد کردن از او خیلی راحت است؛ زیرا او باید هم با بیماری کرونا و تبعات گسترده آن مبارزه کند و هم بتواند مسأله اقتصادی و روابط خارجی به هم ریخته امریکا را سروسامان دهد.
او باید خیلی از کارها را انجام دهد بنابراین در چنین وضعیتی فضا بخوبی مهیا میشود که منتقدانش از جمله ترامپ به او بتازند و در دوره بعد کسی را جلوی او قرار دهند که بتواند به احتمال قوی پیروز شود یعنی بعید است وضعیت کنونی اقتصاد امریکا در ۴ سال آینده به دوره ترامپ و پیش از شیوع کرونا بازگردد.
به نظر من ترامپ این شکاف را همینطور نگه میدارد حالا ممکن است این شکاف بعد از یک یا دو سال کمرنگ شود اما یک سال قبل از انتخابات بعدی دوباره احیا میشود و ترامپ کاندیدای خود را وارد صحنه انتخابات میکند و به عنوان چهره کاریزمایی که برای گروهی معرفی شده است، فعالیتهای خود را از سر میگیرد.
بهنظر میرسد که با پیروزی «بایدن» باید انتظار تحولات جدی در سیاستهایی را داشته باشیم که ترامپ در دوره مسئولیت خود در عرصه بینالمللی در پیش گرفت و باعث ایجاد شکافهای جدی در مناسبات جامعه جهانی شد. نظر شما چیست؟
من مطمئن هستم اهمیت انتخابات امریکا برای اروپا به اندازهای است که حتماً برخی از رهبران اروپا شب انتخابات امریکا نخوابیدند و منتظر پیروزی بایدن بودند. برخی از آنها در مصاحبههای اخیر خود به وضوح انتظار خود برای کنار رفتن ترامپ را نشان دادند. اروپا درباره مسائل امنیتی، توافقهای بینالمللی که بهطور مشترک با دولت امریکا داشت و برنامههای اقتصادی و مشکلاتیاش با روسیه، با ترامپ دچار اختلافات فاحشی بود.
این در حالی است که ترامپ غیر از اروپا در خاورمیانه هم اختلافات را تشدید کرده بود چنانکه به یک گروه مانند شماری از کشورهای عربی خلیج فارس نزدیک شده و از آنها هم پول گرفته و گروه دیگر را رها کرده بود. علاوه بر این، سیاست ترامپ در افغانستان هم بسیار مغشوش و بحث برانگیز بود. بیشترین دلیل تلفات غیرنظامیانی که الان در افغانستان شاهد هستیم، بهدلیل مذاکرات مبهمی است که دولت ترامپ با طالبان داشته و در عین حال دولت افغانستان و توافق استراتژیک خود را رها کرده است.
بنابراین غیر از یک الی دو کشور اروپای شرقی که چراغ خاموش حامی ترامپ بودند، همه کشورهای اروپایی از کنار رفتن ترامپ از عرصه قدرت خوشحال هستند. اتفاقی که از بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون رخ نداده بود که اروپا و امریکا این چنین از یکدیگر فاصله گرفته باشند. بخصوص که برخی از رهبران اروپایی مانند خانم مرکل از شخصیت ترامپ نفرت دارند و از برخورد با او دوری میکردند.
برخلاف اروپا به نظر نمیرسد که روسیه از شکست ترامپ خوشحال باشد این طور فکر نمیکنید؟
روسیه خیلی علاقهای به رفتن ترامپ ندارد. مقامهای روسی معتقد بودند با کمکهایی که در دور اول به ترامپ کردهاند، او تحریمهای روسیه را بر میدارد. ترامپ هم تلاش خود را کرد اما بیش از این زورش نمینرسید اما روسیه تصور میکرد که در صورت حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید، چون او یک فرد برونگرایی است و دیگر نیازی ندارد که انتخاب شود، دست بازتری در رابطه با روسیه خواهد داشت.
چنان که شاهد بودیم ترامپ چندین بار در مصاحبههای خود از پوتین تعریف کرد لذا غیر از روسیه بقیه کشورها حتی امریکای لاتین، پاکستان و همه کشورهای دنیا غیر از برخی از اعراب خلیج فارس اکثریت موافق رفتن ترامپ بودند. این در حالی است که رژیم اسرائیل هم ترامپ را فریب داد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل امتیازات مورد نظر خود را از ترامپ گرفت و رابطهاش را با شماری از کشورهای عربی عادی کرد و برای عادی سازی رابطه با بقیه کشورها هم زمینهسازی کرد اما در صحنه انتخابات هیچ کمکی به ترامپ نکرد. او انتظار داشت که نتانیاهو برای حمایت از دولت امریکا وارد صحنه شود و به نفع او سخنرانی و مصاحبه کند که این طور نشد که حتی باعث مشاجره تلفنی ترامپ با مقامهای اسرائیلی شد. بنابراین دولت ترامپ از طرف اسرائیل هم تنها ماند و همین مسائل زمینه باخت احتمالی او در انتخابات را فراهم کرد.
پیروزی «بایدن» نمیتواند چندان خوشایند متحدان عربی امریکا در منطقه خاورمیانه باشد. آنها حضور رئیس جمهوری دموکرات را به معنای تنها ماندن در زمین بازی خاورمیانه میدانند این نتیجه چه تأثیری بر سیاست این دسته از کشورها در خاورمیانه میگذارد؟
اوضاع مناسبات کشورهای منطقه خاورمیانه با امریکا در دوره بایدن دچار تغییرات جدی خواهد شد. ما شاهد بودیم که آقای اوباما در این انتخابات فعالترین رئیس جمهوری سابق در حمایت از یکی از نامزدهای انتخاباتی بود که به عنوان مشاور بایدن، نقش مهمی در کسب آرا به نفع او داشت. نباید فراموش کرد که در دوره اوباما که بایدن معاون رئیس جمهوری بود، توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ به نتیجه رسید و این درست همان موقعی بود که شماری از کشورهای عربی منطقه مانند عربستان، امارات و بحرین به اوباما فشار میآوردند که با ایران برخورد کند اما اوباما دخالتی در این زمینه نکرد و به آنها گفت که باید مسائل داخلی منطقه خود را خودشان حل و فصل کنند.
خب این مسأله باعث نارضایتی شدید اعراب از دولت اوباما شد و به همین دلیل در حمایت از انتخاب ترامپ در دوره اول انتخابات ریاست جمهوری هزینه زیادی پرداختند تا او رئیس جمهوری شود و موفق هم شدند و بعد هم او را تحریک کردند که از برجام خارج شود. این نتایج باعث شد که آنها خود را پیروز تلقی کنند و برای ادامه این رویکرد، در انتخابات اخیر هم کمکهای میلیارد دلاری فراوانی به طور مخفیانه به ترامپ کردند تا پیروز شود در حقیقت بخشی از آرایی که ترامپ به دست آورده است در نتیجه کمکهای اقتصادی این دسته از کشورهای عربی بوده است. بنابراین طبیعی است که الان این دسته از کشورهای خلیج فارس بویژه عربستان و امارات از جمله کشورهایی باشند که بشدت نگران حضور بایدن در کاخ سفید باشند. زیرا آنها همه تخم مرغهای خود را در سبد ترامپ گذاشته بودند.
بویژه اینکه در عربستان این نگرانی بزرگ وجود دارد که بایدن با توجه به انتقاداتی که قبل از انتخابات از عربستان و سر مسأله قتل خاشقجی داشت، به دنبال حمایت از روی کار آمدن ولیعهد جدیدی در عربستان باشد. بویژه که تیم بایدن با ولیعهد سابق روابط بسیار صمیمانهای داشتند. اصلاً ولیعهد سابق عربستان به یک فرد امریکایی مشهور بود و رابطه نزدیکی با دستگاه امنیتی و دیپلماسی امریکا داشت لذا با توجه به دلخوری که دموکراتها از محمد سلمان دارند، انتظار میرود شاهد روابط دیگری میان عربستان و امریکا باشیم و سعودیها نگران فشاری احتمالی دولت بایدن علیه خود خواهند بود.
«بایدن» پیش از این در خلال رقابتهای انتخاباتیاش بارها تصمیم ترامپ به خروج از برجام را زیر سؤال برد و وعده داد که در صورت پیروزی به این توافق برگردد. چه اندازه انتظار میرود که اختلافات بحرانی ایران و امریکا بویژه درباره برجام با حضور او کمتر شود؟ و آیا اساساً طبق انتظار افکار عمومی ایران از فشار کنونی امریکا در دولت جدید تا قبل از پیگیری اقدامات عملی برای تحقق منافع ایران کاسته خواهد شد؟
ایران و امریکا معیارهایی برای پیگیری اهداف خود در سیاست خارجی دارند که فارغ از اینکه چه دولتی در امریکا سر کار باشد این معیارها هرگز با یکدیگر انطباق نداشته است اما خب روش متفاوت دولتهای امریکا در اجرا میتواند زمینه ساز کم کردن اختلافاتی باشد که برجام نمونه آن بود.
من مطمئن هستم بین تیم ترامپ و بایدن در اجرای سیاستهای خود نسبت به ایران تفاوت فاحشی وجود خواهد داشت. نگاهی به ترکیب تیمی مانند جان بولتون، مایک پمپئو و برایان هوک در مقابل تیمی که در زمان اوباما با طرف ایرانی مذاکره میکرد، تفاوت عملکرد دو دولت را به وضوح نشان میدهد. تیم تندروی دولت ترامپ در برخورد با ایران هیچ مرزی برای افزایش فشار علیه ایران نداشت. برای دولت ترامپ بیماری کرونا، کمبود دارو و غذا اهمیتی نداشت و اساساً امنیت جان انسانها را هدف قرار داده بودند. خب مردم ایران بخوبی متوجه این تفاوتها میشوند.
با آمدن آقای بایدن مقداری فضا باز میشود یعنی آن فشار بدون مرز برداشته میشود. حالا ممکن است آغاز فرآیند مذاکره بین دو طرف تا ۵۰ روز بعد و اصلاً تا عید طول بکشد اما واقعیت این است که بازشدن فضای تنفس برای ایران به معنای رفع نگرانی از تأمین مواد غذایی و داروی حیاتی مردم ایران در این دوره بحرانی است. به عبارت دیگر هرچند که ممکن است تحریمها تا یک سال دیگر برداشته نشود و اصلاً توافقی هم صورت نگیرد اما فضایی ایجاد میشود که ایران میتواند در خلال آن بیشتر و بهتر نفت خود را بفروشد برای مبادلات مواد غذایی و دارویی پول تهیه کند.
ضمن اینکه بالاخره ایران هم امیدوار بوده که در صورت کنار رفتن ترامپ، جلسه ۱+۵ شکل گیرد و تکلیف برجام معلوم شود. اگر آقای بایدن که در دوره مسئولیتش به عنوان معاون رئیس جمهوری امریکا برجام را امضا کرده و آن را افتخاری برای خود میداند، زیر این توافق بزند نتیجه آن مشخص است و نتیجه آن چیزی میشود که مجلس شورای اسلامی ایران هفته پیش تصویب کرد. بنابراین آنها هم به شکل شدیدی ضربه میخورند. به همین دلیل تحقق منافع از دست رفته ایران بسیار ضروری است. این در حالی است که ایران هم مانند دفعه گذشته بازی موش و گربه را نمیپذیرد که بار دیگر یکسری قرارداد با شرکتهای بزرگ بسته شود و دوباره لغو شود. ایران معتقد است برجامی امضا شده که باید اهداف اقتصادیاش در ازای اجرای تعهدات برجامی تأمین شود. این در حالی است که شرایط کنونی منطقه هم خیلی مستعد درگیری میان ایران و امریکا نیست.
جنگ در سوریه متوقف شده است، داعش در عراق از بین رفته است و ایران هم در یمن آمادگی دارد به فرآیند مذاکرات کمک کند چنان که اروپاییها هم به دنبال پایان دادن به جنگ یمن هستند.
من فکر میکنم که اگر امریکا بر اساس عقل و منطق جلو رود، میتوان بسیاری از مشکلات کنونی را حل کرد.