تهران- ایرنا- سیاست‌های «دونالد ترامپ» برخلاف وعده‌ها، موجب ارتقای جایگاه و اعتبار بین المللی واشنگتن نشد؛ براساس تحلیل نشریه «آتلانتیک»، یکجانبه‌گرایی که در ویژگی‌های شخصیتی و دیدگاه‌های‌ رئیس جمهوری ریشه دارد، نه تنها موجب پیشتازی آمریکا در جهان نشد بلکه منزوی‌ترین کاخ سفید را برجای گذاشت.

به گزارش روز یکشنبه ایرنا، نتیجه انتخابات آمریکا حکایت از آن دارد که «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری ایالات متحده با شکست پای صندوق‌های رای کنار انگشت شمار روسای جمهوری این کشور قرار گرفت که مجبور شده‌اند پس از یک دوره ۴ ساله کاخ سفید را ترک کنند. طبق گزارش های رسانه ای جوبایدن با کسب ۲۹۰ رای الکترال در قبال ۲۱۴ رای الکترال رقیبش ، رویای دونالد ترامپ رابرای ماندن ۴ سال دیگر در کاخ سفید ناکام گذاشت و در واقع این مردم آمریکا بودند که با آرایی قاطع، مخالفت خود را با  خط مشی و سیاست‌های ترامپ، در  انتخابات نشان دادند.

گرچه ترامپ در نزدیک به سه سال اول ریاست جمهوری آمارهای خیره‌کننده‌ای را در زمینه اقتصاد و رفع بیکاری برجای گذاشت اما انتخابات سوم نوامبر نشان می‌دهد افکار عمومی مردم این کشور وی را نپذیرفته‌است. اگرچه ترامپ چهار سال قبل توانست با شعار نخست آمریکا، نامزد دموکراتی را که به مراتب از «جو بایدن» قدرتمندتر می‌نمود شکست دهد اما در همین مدت کوتاه، ترامپ بسیاری از داشته های راهبردی و جهانی ایالات متحده را نابود کرد و منزوی‌ترین آمریکای تاریخ را به رئیس جمهوری بعدی تحویل خواهد داد. به عبارت دیگر، افول ترامپ در آمریکا تقریبا همپای انزوای واشنگتن در عرصه های جهانی رخ داده است.

برجام، نمود یکجانبه گرایی ترامپ

«دونالد ترامپ با تلاش‌های مأیوس‌کننده خود برای بازگرداندن و به نمایش گذاشتن قدرت آمریکا، این کشور را تضعیف کرده‌است»؛ این نکته‌ای است که نشریه «آتلانتیک» در گزارش خود در زمینه بررسی افول رویکرد ترامپ از سال ۲۰۱۷  تاکنون بدان دست یافت و افزود: تنها سه سال و نیم طول کشید تا ترامپ انزوای بین المللی جامعه ایالات متحده را رقم بزند. در ماه آگوست، دولت ترامپ خواستار تمدید محدودیت‌ها علیه ایران به دلیل عدم رعایت مفاد توافق هسته‌ای شد؛ توافقی که خود ترامپ از آن خارج شده ‌بود. همه اعضای شورای امنیت سازمان ملل به این اقدام آمریکا رای مخالف یا ممتنع دادند. به این ترتیب «آمریکای پیشتاز» در عمل به آمریکای منزوی تبدیل شد.

خروج از برجام بخشی از تغییر گسترده‌تر دوران ریاست جمهوری ترامپ به سمت یکجانبه‌گرایی بود. ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران خارج شد زیرا آن را یکی از بدترین معاملات تاریخ می‌دانست و سپس سیاست «فشار حداکثری» را به عنوان راهکاری برای اعمال فشار و تسلیم‌سازی ایران انتخاب کرد. این اقدام وی بخشی از تغییر گسترده‌تری در دوران ریاست جمهوری او به سمت یکجانبه‌گرایی دیپلماتیک بود. به این ترتیب دولت ترامپ به آنچه که از نظرش پیروزی‌های مهم تلقی می‌شد، دست یافت. پس از خروج آمریکا از برجام، کشورهای دیگر همچون انگلیس، فرانسه،آلمان و همچنین چین و روسیه که امضاکنندگان این توافق بودند، دریافتند که قدرت لازم برای دور زدن تحریم‌های آمریکا را ندارند. صدور فرمان ترور سردار «قاسم سلیمانی» و همچنین فشار بر بریتانیا برای بستن شرکت «هوآوی» و تحت فشار قرار دادن متحدان ناتو برای اینکه هزینه‌های بیشتری را در قبال دفاع جمعی غرب بپردازند، از دیگر اقدامات ترامپ به شمار می‌رود.

طبق تحلیل این نشریه، البته این موفقیت‌های ظاهری، پیامدهایی نیز برای آمریکا داشت. اگرچه اروپا توان رقابت با قدرت مالی آمریکا را ندارد اما درخواست ترامپ برای کنار گذاشتن توافق با ایران را که هنوز به طور کامل از بین نرفته، نپذیرفته ‌است. از طرفی، فشار آمریکا هر چقدر هم زیاد باشد، نتوانست تهران را برای پذیرش شرایط آمریکا و نشستن پای میز مذاکره ناگزیر سازد. اگرچه سردار سلیمانی دیگر وجود ندارد اما شرایط سخت در عراق، واشنگتن را به فکر خروج از سفارت عظیم خود در بغداد انداخته است. از طرفی فرانسه و آلمان در حال حاضر برای گسترش ظرفیت دفاع مستقل خود در اروپا مذاکره می‌کنند.

میراثی که شخصیت ترامپ برجای گذاشت

حال سوال اینجاست که میراث سیاست خارجی ترامپ چیست؟ نشریه فوق برای یافتن این سوال به سراغ برخی از مشاوران ارشد ترامپ که بسیاری از آنان وی را در مهم‌ترین تصمیمات سیاست خارجی یاری کردند و همچنین دیپلمات‌ها، مقامات و تحلیلگران رفت و در گزارش خود آورده است:‌ برخی از این افراد به دلایلی چون حساسیت موضوع، موقعیتی که در دولت داشتند یا نزدیکی به انتخابات ایالات متحده فقط به شرط ناشناس ماندن، مصاحبه کردند. این افراد در گفت‌وگوهای خود ترامپ را فردی با سیاستگذاری‌های نامنظم و آشفته، دارای اولویت‌های اغلب متناقض توصیف کردند؛ رئیس‌جمهوری که به طور عجیبی به پیچیدگی‌های دیپلماسی و تاریخ که معمولا تصمیم‌گیری‌ها از آن سرچشمه می‌گیرد، علاقه‌ای ندارد. ترامپ فردی با نگاهی ملی‌گرایانه و مرکانتالیستی (سرمایه‌داری)است. شخصیتی که نیاز به تایید و به نمایش گذاشتن قدرت آمریکا دارد. این غرایز باعث شد وی ارزیابی‌های نادرستی از شرایط داشته باشد و نظم بین‌المللی را خدشه‌دار کند

مهم‌تر از همه این افراد بیان کردند که چگونه غرایز رئیس‌جمهور، جهان‌بینی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد. با پایان یافتن چهار سال ریاست جمهوری ترامپ، این غرایز قابل مشاهده هستند. بر این اساس ترامپ فردی با نگاهی ملی‌گرایانه و مرکانتالیستی (سرمایه‌داری)است. شخصیتی که نیاز به تایید و به نمایش گذاشتن قدرت آمریکا دارد. این غرایز باعث شده که او  شاید به طور ناخواسته ارزیابی‌های نادرستی از شرایط داشته باشد و نظم بین‌المللی را نقض کند.

تحلیلگر آتلانتیک عنوان داشت:‌ از نظر ترامپ، قدرت یکجانبه‌گرایی است. بنابراین از نظر وی، بیرون آمدن ایالات‎‌متحده از توافق‌ها و سازمان‌های بین‌المللی موجب می‌شود تا بتواند از قدرت خود برای حداکثر تأثیر بر جهان استفاده کند. او جنگ تجاری علیه چین را به تنهایی پیش برده‌است. از طرفی، بدون اطلاع قبلی به برلین، از عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از آلمان خبر داد. دولت وی تلاش کرده‌است تا توافق هسته‌ای ایران را به تنهایی نقض کند. این یکجانبه‌گرایی موجب ‌شد تا متحدان آمریکایی اعتقاد دیرینه خود را به اتحاد غربی به رهبری ایالات متحده از دست ‌بدهند. بنابراین نتیجه نهایی این نمایش قدرت، این است که وی نه‌تنها از نظر دیپلماتیک اعتبار زیادی به دست‌نیاورد بلکه حتی آمریکا را ضعیف‌تر از گذشته کند.

 ترامپ غیرقابل اعتماد

ترامپیسم نه یک استراتژی، بلکه یک‌نوع جهان‌بینی است که جنبه‌های گوناگون را در بر می‌گیرد. در گزارش این نشریه می‌خوانیم:‌ جهان‌بینی که تمایل به برتری دارد اما مسئولیت‌ها و محدودیت‌های ناشی از آن را نمی‌پذیرد؛ به سمت کاهش تعهدات سوق می‌یابد اما کاهش قدرت ناشی از آن را برنمی‌تابد. این طرز تفکر به دنبال آن است که بدون تحمل دردسرهای حکومت استعماری، یک امپراتوری تشکیل‌دهد. این تضادها راه را تا سطح سیاست خارجی ترامپ نیز باز کرده‌اند و رکوردی از پیروزی‌ها، تغییر رفتارهای غافلگیر کننده، ویرانی‌های فراوان و ایستایی های استراتژیک به همان اندازه خسته کننده را توسط وی رقم زده‌است. طرز تفکر ترامپ به دنبال آن است که بدون تحمل دردسرهای حکومت استعماری، یک امپراتوری تشکیل‌ دهد

ترامپ نتوانسته بینش‌های مشروع را به سیاست‌های عملی تبدیل کند چرا که این امر فراتر از خروج آمریکا از معاهدات بین المللی است. از طرفی، انجام چنین کاری ایجاب می کند، اصول بنیادی جهان بینی خود را که همان توجه به اتحاد و سازش است، به چالش بکشد. «برت مک گورک» دیپلمات ۴۵ ساله آمریکایی و نماینده ترامپ در امور عراق که در سال ۲۰۱۸ استعفا داد، دستاوردهای ترامپ را در دوره ریاست جمهوری اینگونه شرح‌داد: خروج از سازمان جهانی بهداشت، خروج از توافقنامه آب وهوایی پاریس، کنار گذاشتن پیمان تجاری اقیانوس آرام، ترک کردن پیمان INF و توافق هسته‌ای ایران.

از نظر افرادی که تمایلی به ریاست‌جمهوری ترامپ ندارند، این شکست‌ها به دلیل فقدان کنجکاوی و دقت در ضمیر ترامپ است. «جیمز ملویل» سفیر سابق ایالات‌متحده در استونی که زیر نظر ترامپ خدمت می‌کرد، در این مصاحبه گفت که رییس‌جمهوری «قابل اعتماد» نیست. وی اظهار کرد که چگونه ترامپ (به اشتباه) در جلسه خصوصی ادعا کرد «جنگ جهانی اول در بالتیک آغازشد و طبیعت تهاجمی آن‌ها بود که باعث آغاز جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم شد».

«داریل کیمبال» مدیر اجرایی «انجمن کنترل تسلیحات» مستقر در واشنگتن نیز اظهار داشت که ممکن‌ است ترامپ تمایل زیادی برای خلع سلاح هسته‌ای کشورها داشته ‌باشد اما سوابق او نشانگر عدم پیروی وی از اصول و ناهماهنگی و تناقض با آن‌ها است. به استدلال من، ترامپ با جزئیات دقیق این سمت آشنایی ندارد.

ادامه ترامپیسم؟

بسیاری از افرادی که با آن‌ها مصاحبه شد، معتقدند در صورت پیروزی بایدن در انتخابات، اکثر اقدامات ترامپ می‌تواند بی‌اثر شود. با این حال، برخی مسائل همچنان باقی خواهند ماند. موضوع‌هایی نظیر رقابت استراتژیک آمریکا با چین، نیاز به اشتراک گذاشتن هزینه‌ها با غرب، مرکزیت تجاری آمریکا و تمایل ایالات متحده به ادامه سیاست گذاری، جملگی از این موارد محسوب ‌می‌شوند.

تقریبا همه کسانی که در مصاحبه با نشریه آتلانتیک شرکت‌ کردند، بر این باورند که اگر ترامپ پیروز میدان باشد، براساس غرایز خود عمل خواهدکرد. اگر اولین دوره او یک راهنما برای فعالیت‌های وی در مرحله دوم باشد، تنها کسانی که از تصمیمات ترامپ حمایت می‌کنند، در حاشیه امن قرار خواهند داشت. بسیاری معتقدند که اتحاد ناتو و آمریکا تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت و شاید از بین برود. به عبارت دیگر، این امکان وجود دارد که آمریکا از تعهدات و پیمان‌های جهانی خارج شود.

شاید ترامپ به‌دنبال ادامه مقابله با سلاح‌های هسته‌ای باشد اما در واقع هدف وی دستیابی به رویای قهرمانی و نجات جهان است. سابقه ترامپ در چهارسال ریاست جمهوری نشان ‌می‌دهد، وقتی ترس او از سلاح هسته‌ای با ترس از نشان‌دادن ضعف همراه می‌شود، او استراتژی تسلط بر موضوع را پیش ‌می‌گیرد. رفتاری که موجب می‌شود، به جای کنار آمدن با معاهدات جدید، پیمان‌های تسلیحاتی را پاره کند. عملکرد ترامپ همچنین نشان می‌دهد وی به‌جای تشکیل یک اتحاد بزرگ‌تر با هم‌پیمانان خود در برابر چین، به مقابله با پکن خواهد پرداخت. چراکه باور دارد، آمریکا قدرتمندتر است و همین کافی است.

کارشناس نشریه آتلانتیک در پایان چنین نتیجه گرفت که قدرت آمریکا که با سهم آن از اقتصاد جهانی، هزینه‌های نسبی دفاع و دیگر معیارها اندازه‌گیری می‌شود، در حال افول است. ایالات متحده هنوز قدرتمندترین کشور جهان است اما قدرت آن نسبت به دو دهه قبل کمتر شده است. آمریکا کاملاً حق ‌دارد تعهدات استراتژیک کلان خود را کاهش دهد اما این به قیمت کاهش تأثیرگذاری جهانی خواهد بود. ترامپ در تلاش بی پایان خود برای نشان دادن قدرت آمریکا، فقط به تضعیف این کشور سرعت بخشیده‌است.