محمدرضا عالیور کودک ۱۱ ساله از روستای چشمه اسد کوهرنگ، استان چهارمحال و بختیاری موفق به کسب پروانه زرین سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان برای بازی در فیلم بچه گرگهای دره سیب ساخته فریدون نجفی در اصفهان شد.
در این نوشته قصد نقد و بررسی محتوا و نکات فنی و تکنیکی فیلم بچه گرگهای دره سیب ساخته نجفی را ندارم اما به جهت تجربیات تلخ گذشته خصوصا در حوزه ی سینمای کودک و نوجوان، اشاره به نکات ذیل ضروری بنظر میرسد.
محمدرضا عالیور کودک بازیگر مورد اشاره، از عشایر محترم استان چهارمحال و بختیاری ست و در کار چوپانی، دامداری و کشاورزی به پدر گرامی خود کمک میکند و همزمان به تحصیل و آموزش مشغول است.
او قبل از بازی در فیلم مورد اشاره، در یک فیلم مستند با نجفی همکاری داشته و آرام، آرام مزه شیرین هنر، صنعتِ سینما و جادوی قرار گیری مقابل دوربین، در احساس او مزه، مزه شده است. در واقع، پنجره تازه ای از یک تجربه شگفت، برای او گشوده شده است.
نشستن پشت تریبون، انجام مصاحبههای متعدد، انتشار عکسها و گفتگوهای خبری او در سایتهای مرتبط و فضای مجازی، بیشک کودک معصوم و آسیب پذیر ما را از داشتههای اصیل، جغرافیای زیستی، آداب و فرهنگ بومی و طبیعت بکر خود، دور ساخته است.
اما تا بدینجا و البته در ظاهر، مشکل و آسیبی احتمالی، او را تهدید نمیکند. تمامی کودکان و نوجوانان این سرزمین حق دارند تا برای آینده خود آرزوهای بزرگ داشته باشند و برای رسیدن بدان تلاش کنند. اما مشکل از جایی آغاز شده و میشود که: مدیریت فرهنگی و هنری، فاقد یک سیستم و سازوکار هوشمند و کُنشمند برای شناسایی، جذب، مراقبت و احتمالا پرورش یک استعداد نوظهور و خلاق است. هیچ مکانیزمِ از پیش طراحی شدهای، برای مراقبت از محمدرضا عالیور به منظور ادامه حضور مستمر او در عرصه هنرهای نمایشی وجود ندارد.
احتمالا فرخ هاشمیان قهرمان قصه بچههای آسمان ساخته مجید مجیدی کاندیدای اسکار را خوب به خاطر دارید. او پس از سالها به دعوت رضا رشیدپور و با حضور در برنامه حالا خورشید، از سرنوشت عجیب خود به کفایت سخن گفت. فرخ هاشمیان در زمان خود به عنوان یک کودک–بازیگر با استعداد در عرصه نمایش کشور، قربانی بیرحمانه همان مزه شیرین و جادویی سینما شد و هیچ مراقبتی از او به عمل نیامد.
قطعا مجیدی مسئول مراقبت از هاشمیان نبوده و نجفی هم، مسئول مراقبت از عالی ور و تضمینی برای ادامه حضور او در سینما نخواهد بود. فقدان یک زیرساخت مناسب و نبودِ یک مهندسی هوشمند در عرصه فرهنگ و هنر، به منظور حفظ و حراست از چنین استعدادهای نوظهور، قطعا قربانیانی همچون فرخ هاشمیان به همراه خواهد داشت. خواه امروز، خواه فردا.
برای آینده درخشان ِمحمدرضا عالیور و استمرار فعالیت او در این عرصه، صمیمانه دعا میکنیم.
اما اگر قرار بر رها سازیست، ای کاش صدایشان نزنید. ای کاش محمدرضا را صدا نمیزدید تا او همچنان در دنیای اصیل خود و در زادگاه مادریاش به عنوان یک کودک با استعداد باقی میماند و برای این سرزمین به یک نیروی کارآفرین ِخلاق و موفق، تبدیل میشد و احتمالا به قدری پولدار، که بتواند به همنوعان خود کمک کند.
راستی فیلم خورشید ساخته مجیدی در راه اسکار است. ضمن تبریک به او و سینمای ایران، لطفا و حتما مراقب روح الله زمانی و شمیلا شیرزاد باشید.